امیر استکی: دشمن چه چیزهایی را میداند؟ دشمن میداند اگر یکی بزند 10 تا میخورد. دشمن میداند که 90 درصد کالای مصرفی ایرانیان قابلیت تولید داخل را دارد. دشمن میداند ایران عراق و افغانستان نیست. دشمن میداند ایران در خلیج فارس چه جایگاه ژئوپلیتیکی دارد. دشمن میداند حزبالله لبنان چه توانمندیهای منحصر به فردی دارد. دشمن میداند برد موشکهای انصارالله به ابوظبی و ریاض و دوبی میرسد. دشمن میداند حشدالشعبی بود که داعش را از عراق بیرون کرد.
دشمن اما چیزهای دیگری نیز میداند. دشمن میداند سیاست چماق و هویج روی نخبگان تکنوکرات و الیگارشهای ثروتمندی که اکنون قدرت را در اختیار دارند موثر است. دشمن میداند نظام پولی ایران دستخوش یک بحران فزاینده است. دشمن میداند ایران به علت خشکسالی و عدم مدیریت منابع آب دستخوش تنش آبی است. دشمن میداند دولت ایران بسیاری از کارهای روزمره خود را به بعد از طلوع آفتاب برجام احاله داد و این مسائل پیش پا افتادهاش را به بحرانهای ریز و درشت تبدیل کرد. دشمن میداند چه تعداد کارگر و حداقلبگیر در ایران ماههاست حقوق نگرفتهاند. دشمن میداند بودجه دولت ایران بیش از 50 هزار میلیارد تومان کسری دارد. دشمن میداند شکاف فزایندهای در جامعه ایران بر سر مساله توزیع منافع وجود دارد.
ترامپ در نخستین توئیتش پس از خروج از برجام توضیحاتی درباره چرایی این کار خود ارائه کرد. در قسمتی از آن توئیت ترامپ میگوید حاکمان ایران پس از خروج ما از برجام و پیش کشیدن شرط مذاکره جدید برای سایر مسائل، قویا چنین شرطی را پس میزنند و در آنجا تاکید میکند اگر من هم بودم همین کار را میکردم ولی خواهیم دید که آنها پای میز مذاکره میآیند. این یعنی ایرانیها بر اساس آنچه اطلاعات ترامپ و تیم کاخ سفید از اوضاع مملکتشان دارند، در تحلیل نهایی مجبورند سر به انقیاد فرود بیاورند. رفتار دولتمردان ما بیش از آنچه ترامپ فکرش را میکرد در راستای تحلیل او بود. او کمی ایستادگی را از طرف دولتمردان ایران طبیعی میدانست و تا این مقدار را برای حفظ ظاهر اقتدار یک حکومت طبیعی میدانست ولی رئیسجمهور کشور ما همین را هم انجام نداد.
پیشتر و در یکی ـ دو سال اخیر در همین جریده بارها از خطا بودن افراط در واقعگرایی در عرصه بینالملل برای حکمرانان ایران سخن گفتیم و حتی از کلبیمسلکی در سیاست خارجی دولت اعتدال و الیگارشهای ثروتمند حاکم سخن به میان آوردیم. اصطلاح کلبیمسلکی در روابط بینالملل را نخستینبار جناب دکتر همایون کاتوزیان در توضیح رفتار بینالمللی پهلوی دوم به کار بست و در زمانه تفوق سیاستهای نئولیبرالی بر ذهن و دل خودیهای حاکم، به نظر توصیف بسیار جامعی از رفتار سیاست خارجی آنها به دست بدهد. رفتاری که در آن حتی حفظ ظاهر هم موضوعیت ندارد و امری خطاست. این نهتنها در میان اصلاحطلبان و معتدلها به یک اپیدمی تبدیل شده است، بلکه در میان تعدادی از فعالان فضای مجازی هم به شکلی افراطی دیده میشود. آنها چند گام هم جلوتر از دولتمردان کنونی هستند و شاید آنچه را در دل آنهاست بر زبان میآورند. آنها عاشق ترامپ و آمریکایند و بسیار به این کشور و خاصه رئیسجمهور جدیدش امیدوار و دلخوشند. شبیه دلخوشی و امیدواریای که حضرات معتدل به اوباما و جان کری داشتند و قول و قرار و امضای او را تضمین میدانستند و همگان دیدند این خوشبینی سفیهانه چه خسارتهایی به منافع مردم این کشور زد. این سطح از حماقت در کنار آن کلبیمسلکی در نگاه به توانمندیهای داخلی و آنالیز آنها، حال زار امروز کشور را به ارمغان آورده است. هنوز تحریمهای آمریکا برنگشتهاند که کمبود دارو نقل محافل عمومی شده و سیاستهای بگیر و ببند و رانتی ارزی روزی یکمیلیارد دلار ثبت سفارش ارزی را رقم زدهاست. آیا مقصر اینها هم آمریکا و تحریمهایش است؟ این که نقدینگی در عین وجود واقعیتی به نام رکود با سرعت سرسامآوری رشد میکند هم آیا به نحو موثری سرچشمه گرفته از بدعهدی آمریکاییهاست؟ یا مشکل از ارادههای ضعیف و اذهان پر شده از ایستارهای غلط مسؤولان است؟ دل خوش کردن به برجام بدون آمریکا و نرد عشق باختن به اروپا از دیگر اشتباهات اظهر منالشمسی است که دولتمردان قویا در حال ارتکاب آن هستند. سخن مهمل و بیفایده از ایجاد اجماع جهانی علیه آمریکا گفتن نهتنها سودی برای این ملک و ملت نخواهد داشت، بلکه خسارتبارترین کاری است که در این تنگی وقت میتوان به آن پرداخت. حرکت برای کماثر کردن تحریمهای آمریکا و ایجاد راههایی برای نقل و انتقال وجوه که براحتی توسط آنها قابل شناسایی شدن نباشد، بزرگترین کاری است که این روزها باید دولتمردان مشغول آن باشند. ما برای اینکه حتی خوب عقبنشینی کنیم هم حتی به این نیاز داریم که قاعده کنونی «موثر بودن فشار بر رفتار» را که ماحصل سیاستورزی معتدلان است به چالش بکشیم. آمریکا ثابت کرده است دیگر حتی به دولتهای ضعیف حمله نخواهد کرد، لذا ترس از حمله نظامی برای کشوری که توان بازدارندگی موشکی مناسبی دارد، ترسی بیجاست. لااقل برای یک معامله بهتر در صورت لزوم باید امروز رفتار و گفتار حاکمان نشان از صلابت و عدم انفعال داشته باشد. هیچ قدرتی با یک کشور ضعیف، ناچار و بشدت ترسیده مذاکره نخواهد کرد، بلکه به او دستور خواهد داد. دولتمردان کنونی نباید ایران را در چنین وضعیتی ترسیم کنند اما آنها در گرماگرم مذاکرات برای برجام نشان دادند در بیتدبیری- در قرائت خوشبینانه- دستها بر آتش دارند. کدام رئیسجمهور در آستانه یک معامله بزرگ و پیچیده، از خالی بودن خزانه و مربوط بودن آب خوردن مردم به ماحصل مذاکرات میگوید؟! آن هم در تریبونهای عمومی و رسمی و نه در جمعهای مشورتی محرمانه. کدام فروشنده در لحظات چانهزنی برای فروش متاعش از احتیاج مبرم خود و ناچار بودنش سخن میگوید و خریدار را مطمئن میکند هر شرطی که وضع کند، پذیرفته خواهد شد، غیر از قهرمانان پوشالی دیپلماسی و سیاستمدارانی که از سیاست فقط حرف زدن و جنگ روانی آن را در یاد دارند؟ برای عقبنشینی آبرومندانه هم به مردانی قویتر از آنچه بر سر کارند، نیاز است.