گروه فرهنگ و هنر: نشست خبری سریال «سر دلبران» روز گذشته با حضور عوامل این فیلم در نخلستان اوج برگزار شد. به گزارش «وطنامروز»، در این نشست محمدحسین لطیفی، محمدرضا شفیعی، برزو ارجمند، خشایار موحدیان، فرخ نعمتی، نگار عابدی، شهین تسلیمی، رابعه مدنی، شهرام عبدلی و... حضور داشتند.
8 ماه مثل 8 روز گذشت
محمدحسین لطیفی در ابتدای صحبتهایش با اشاره به مشقتهای فراوان تولید سر دلبران اظهار داشت: گرمای سنگین یزد و دوری از خانواده تنها بخشی از مشکلات گروه در زمان تولید بود اما اینها ارتباطی به مردم ندارد. آنها باید با اثر ارتباط برقرار کنند و از آن لذت ببرند. لطیفی با بیان اینکه سالها علاقهمند به ساخت چنین موضوعی بوده است، افزود: روحانیت بخش سیاسی و اجتماعی دارد اما در کشور ما هر بار که پیرامون این قشر صحبت میشود، بخش سیاسیاش مطرح میشود و سالهاست که بعد اجتماعیاش فراموش شده است. ما کمتر به پشت در مسجد و خانه آنها رفتهایم و از زاویه نقش اجتماعی آنها کمتر اثری را تولید کردهایم.
رابعه مدنی، بازیگر نقش مادر سیدسلیم نیز از تجربه خوشایند این سریال در روزهای تولید گفت. مدنی با اشاره به اینکه 8 ماه تولید این اثر برای او مانند 8 روز گذشته است، گفت: آنچنان کار با همکاران در این سریال خوشامد بود که اصلا گذر زمان حس نمیشد. گرما و سرمای یزد مهم نبود؛ مهم گروهی بود که همه با هم خوب بودند. مدنی در ادامه اظهار داشت: بزرگترین نعمت محمدحسین لطیفی آرامش او است که باعث میشود تمام گروه آرامش داشته باشند.
شهین تسلیمی در این برنامه با اشاره به برخی انتقادات پیرامون عصبی نشان داده شدن کاراکتر سیدسلیم گفت: از آنجایی که ما با هر روحانی مواجه میشویم، آرام و آهسته صحبت میکند، این اتفاق برایمان تعجبآور بود. درحالی که او هم انسان است و در شرایطی قرار داشت که باید برخی اوقات از خودش خشم نشان میداد.
فرخ نعمتی در این جلسه در پاسخ به سوال مجری برنامه درباره تجربه نقش منفی در این سریال بیان داشت: من در گذشته هم تجربه نقش منفی داشتم اما باورم بر این است که باید شخصیت را باور کرد تا بشود به او نزدیک شد. به همین جهت هم به نظرم میرسد در رفتارم خیلی بدجنسی موج نمیزد.
سیدسلیم هم آدم است
برزو ارجمند با ابراز خوشحالی مبنی بر اینکه دهمین بار است با محمدحسین لطیفی همکاری داشته و این برای وی افتخار محسوب میشود، اظهار داشت. من بچه مشهدم؛ بچه امام رضا. در آن موقع که ما به مدرسه میرفتیم، مشهد سوز «گداکش»ی داشت و گرمترین جا حرم بود. هر نقطهای از شهر هم که اتوبوس سوار میشدیم، به سمت حرم میرفت و زمانی هم که ما از مدرسه فرار میکردیم تنها پناهگاهمان حرم بود. در آنجا با تعداد زیادی روحانی ارتباط برقرار کردیم و دوست شدیم، آنها هم بعضی اوقات پرخاشگری و عصیبت دارند. این اتفاق عجیبی برای یک روحانی نیست. مثلا زمانی که فردی نزول گرفته انتظار دارید خیلی لطیف بگویم چه کار بدی کرده؟ یا وقتی یک نفر وارد محلهای میشود و ضربوجرح میکند باید بگوییم چه پسر بدی؟ روحانی هم مثل بقیه آدمها همه رفتارها را با خود دارد. ما سعی کردیم عصبانیتهای سیدسلیم بحق باشد و آن چیزی را که دیدم و باور داشتم به نمایش در آوردم و مطلقا بازی و رفتار تصنعی خلاف باور در میان نبوده است. ارجمند در ادامه افزود: هر آنچه نمایش داده شده از فیلتر انسان باتجربهای مثل محمدحسین لطیفی رد شده است. ما برای هر سکانس بینهایت تمرین میکردیم. اگر آقای لطیفی قبول میکرد، آن وقت اجرا میشد. حداقلیترین ویژگی لطیفی این است که او اسلام و جامعه اسلامی را خیلی خوب میشناسد و این را از آثاری مثل صاحبدلان، روزسوم، نردبام آسمان و... میتوان فهمید. من خوشحالم یک روحانی بسیار معتبر که دوست ندارم اسمش را ببرم اما بسیار قبولش دارم، از کاراکتر سیدسلیم و نقشی که در آن ایفا کردم تمجید بسیاری کرد و از این بابت بسیار خوشحالم.
حسین حسنی، نویسنده سر دلبران نیز در این نشست درباره داستان و شخصیتهایش اظهار داشت: بنای داستان این بود که هر کدام از کاراکترها بخشی از شخصیت سیدسلیم هستند و او نیز نقص آنها را در خود دارد. مثلا زمانی که کاووس از کینهاش صحبت میکرد، سلیم نیز هشیار میشد که دارد با کینه زندگی میکند.
شهرام عبدلی، دیگر بازیگر این سریال نیز در این نشست با انتقاد از برخی منتقدان و خبرنگاران از نبود نقدهای حرفهای پیرامون بازیگری گلایه کرد و اظهار نظرهای برخی خبرنگاران مبنی بر دوست نداشتن فیلم را نظر شخصی دانست که ارتباطی با دنیای حرفهای هنر ندارد.
سنت عروسی در مساجد را فراموش کردهایم
محمدحسین لطیفی در پاسخ به پرسشی مبنی بر کاراکتر عصبی و بعضا پرخاشگر سیدسلیم اظهار داشت: برداشت من این است که این کاراکتر همیشه عصبی نیست. روحانیت چون برای لباسش ارزش قائل است، در ورای این پوشش و پشت نگاه مردم فریاد میزند. مواقعی که صدای سیدسلیم بلند میشود، در واقع نوعی شوخطبعی و مضمون طنز با خود به همراه دارد و زمانی که عصبانی میشود، لازم بوده تا چنین رفتاری از خود بروز دهد.
لطیفی همچنین درباره تبدیل فیالفور عروسی به عزا در قسمت آخر این سریال نیز بیان داشت: زمان نگارش این اثر ما به این نتیجه رسیدیم که مجلس عروسی را در مسجد برگزار کنیم. من مصر بودم این اتفاق بیفتد، چرا که این اتفاق سنت فراموش شده ما است. ما جشن رمضان داریم و عید واقعی هم عید فطر است و به زعم خودم جز ایام احیا، نیاز است تا در بقیه ماه شادمانی برقرار باشد. قرار دادن این سنت در سریال هم کاملا عامدانه بوده، چرا که امیدواریم در بخشی از کشور این اتفاق احیا شود. لطیفی پیرامون عزای پس از عروسی نیز آن را شکوه قصه دانست نه اندوه و گفت: این درام قصه بود که پس از برگزاری عروسی سنگینی بار جانباز سبک و او آماده عروج شود.
بافت شهرهای اصیل ایرانی به هم خورده است
لطیفی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر انتخاب شهر یزد به عنوان لوکیشن اثر و نبود لهجه یزدی در کاراکترهای اصلی این سریال نیز اظهار داشت: این اتفاق میتوانست در هر شهر دیگری اتفاق بیفتد اما در همه جا اعم از قزوین، اصفهان و... بافت شهرها به صورت کلی به هم ریخته است. ما در هیچ شهری نمیتوانستیم چنین کاری انجام دهیم. درباره گویش هم در بسیاری از فیلمها، آدمها تلاش داشتند با لهجههای مختلف صحبت کنند اما کار خرابتر از خراب میشود. در سینمای آمریکا قومیتها و ایالتهای مختلفی با لهجههای گوناگون وجود دارد که همه آنها در کنار یکدیگر با لهجه خودشان فیلم بازی میکنند. البته ما متوجه این تفاوت نمیشویم، چون فارسیزبان هستیم. در این سریال هم ما تلاش نکردیم لهجه کسی را عوض کنیم، کما اینکه نقش خانم مدنی لهجه همدانی دارد.
ارتباط نسلی
برزو ارجمند در ادامه با گلایه از برخی انتقادها مبنی بر ارتباط برقرار نکردن نسل جدید با سریال گفت: ما همان زمان که با نسل قبل از خودمان ارتباط برقرار نکردیم، قافیه را باختیم. نسل من نسل قبلترهایش را قبول داشت؛ چرا وقتی اذان پخش میشد پدرم میگفت صدای اذان را بلند کن اما الان به محض پخش شدن اذان میگویند صدایش را قطع کن؟! چرا وقتی پدر و مادرهایمان چیزی میگویند گوش نمیدهیم و در گذشته وقتی همینها چیزی را از ما میخواستند به سرعت میپذیرفتیم.
وی افزود: اگر حتی 700 نفر در کل ایران به ما خسته نباشید بگویند و بگویند خیر ببینید، برای ما کافی است، به همان تعداد انرژی مثبتش به سمت ما بازمیگردد.
دفاع تمام قد لطیفی از بازیگران خود
در ادامه خبرنگار «وطنامروز» در سوالی از حسن حسینی پرسید: آیا این سریال ارتباطی با رمان برکت دارد؟ و اینکه به صورت کلی تا چه میزان ادبیات داستانی- مانند آثار برجسته جهان- به فیلمنامه اثر کمک کرده است. حسینی در پاسخ گفت: من حتی این رمان را نخواندهام، دوست داشتم زندگی شخصی روحانیون را در قالب یک سریال به مردم نشان دهم و اوایل این کار از داستان نوجوانی خودم گفتم. 3-2 رمان خواندم که بتوانم با فرهنگ و آداب و رسوم یزد آشنا شوم. من انکار نمیکنم که درباره شخصیتهای داستان رمانهایی را خواندهام اما اصل قصه ارتباطی به آن ندارد. همچنین محمدحسین لطیفی با تمجید از این پرسش گفت: اصل این است که ما در ابتدا رمان بنویسم، بعد ببینیم مردم چه رمانهایی را میپسندند و بر اساس آن اثری را خلق کنیم اما این اتفاق نیفتاده است و باید منتظر بمانیم تا بشود؛ که نمیشود. لطیفی همچنین در پاسخ به سوال «وطنامروز» مبنی بر استفاده از بازیگرانی که در مدت اخیر کم کار بودهاند، گفت: معتقدم تمام آدمهایی که توانا بودند مدتی کمکار بودند؛ یادم است همان زمان که در مرحله انتخاب بازیگر بودیم، فردی به من گفت به فلان بازیگر زنگ نزن میگویند آلزایمر گرفته و من اتفاقا به همان فرد زنگ زدم و او آمد و در این سریال بازی کرد، بدون اینکه هیچگونه بیماری داشته باشد.