عبدالباری عطوان: بسیاری از تحلیلگران همزمانشدن سفر کمسابقه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل به «امان» در روز سهشنبه و دیدارش با «عبدالله دوم» پادشاه اردن را با سفر اعلامنشده 2 نماینده رئیسجمهوری آمریکا به پایتخت اردن با طرح موسوم به «معامله قرن» مرتبط میدانند. جنبه دیگری از سفر غیرمنتظره نتانیاهو به اردن که اهمیتش کمتر از قرارداد قرن نیست، مرتبط با پرونده ملتهب جنوب سوریه و چگونگی هماهنگی میان 2 طرف اردنی و اسرائیلی در قبال تحولات استراتژیک، نظامی، انسانی و اقتصادی و بازتاب آن بر فلسطین اشغالی، اردن و همه منطقه است. شواهد حاکی است جنگ در جنوب سوریه در راه است آن هم در سایه شکست تلاشهای منطقهای و بینالمللی برای دستیابی به راهحل مسالمتآمیز جهت حفظ آتشبس کنونی در این منطقه. میتوان این نشانهها را در این موارد خلاصه کرد: نخست - افزایش حملات هوایی ارتش سوریه به تجمعهای گروههای مسلح در استانهای قنیطره و درعا بویژه در منطقه کوهستانی دورافتاده اللجاه در ریفهای شرقی درعا و غربی السویدا. دوم - سرنگونی پهپاد اسرائیلی از نوع «درون» در شمال سوریه که در حال انجام ماموریت تجسس برای رصد تحرکات گسترده نیروهای همپیمان ارتش سوریه بود. سوم - اقدام ارتش سوریه برای اعزام گسترده و بیسابقه نیرو به منظور مقدمهچینی جهت انجام حمله به گروههای مسلح آن هم بعد از آنکه فرماندهان ارتش سوریه تهدید کردند افراد مسلح چه با صلح و چه با جنگ باید از منطقه خارج شوند. چهارم - تجاوز هوایی اسرائیل به یک مرکز نیروهای حشدالشعبی و همپیمانانش از جمله «جنبش النجبا»، «گردانهای حزبالله عراق» و «عصائب اهلالحق» که در پایگاهی نظامی داخل اراضی سوریه بودند. این تجاوز هوایی منجر به شهادت 52 مبارز شد که بیشتر آنها بنا بر یک بیانیه رسمی، از نیروهای حشدالشعبی بودند. رهبران سیاسی و نظامی رژیم اسرائیل در حال حاضر در حالتی از رعب و وحشت به سر میبرند و دلیلش نیز افزایش حضور گروههای محور مقاومت در نزدیکی مرزهای فلسطین اشغالی در جنوب لبنان و جنوب غرب سوریه و دستیابی آنها به مهارتهای جنگی بیسابقه است که در نبردهایی که در 2 جبهه در آنها شرکت کردند به دست آوردند؛ اولی علیه گروه تروریستی داعش در عراق و دومی در رویارویی با گروههای مسلح در سوریه. حالت رعب و وحشت اسرائیلی ناشی از اصرار اسرائیلیها بر جلوگیری از تکرار شدن الگوی حزبالله در سوریه و بویژه مناطق موازی با جولان اشغالی است و این رعب و وحشت به شکل واضح بر حملات هوایی پی در پی اسرائیل به پایگاههای هوایی که در آنها نیروهای همپیمان حضور دارند و نیز گسترش دامنه این بمبارانها به شرق فرات و مناطقی داخل مرزهای سوریه و حمله به تجمعهای حشدالشعبی که نسخه دیگری از الگوی حزبالله لبنان است، بازتاب پیدا میکند. رهبران سوریه جبهه جنوب سوریه را به طور موقت جزو اولویتهای خود قرار دادند و رسیدگی به آن را به پس از تکمیل بازپسگیری مناطق استراتژیک مانند حلب، حمص، غوطه، تدمر و دیرالزور واگذار کردند. حالا پس از تحقق این اهداف و تأمین امنیت کامل دمشق، با اخراج گروههای مسلح از غوطه، فقط 3 منطقه اساسی باقی مانده که اولی جنوب یعنی استانهای درعا و قنیطره، دومی شرق فرات و به طور مشخص دیرالزور - همان جایی که ذخایر نفتی و گازی بزرگ وجود دارد - و سومی ادلب است. اعزام نیروهای تقویتی زیاد شامل کاروانهای زرهپوشها و بیش از 40 هزار نیرو به منظور حرکت به سمت جنوب، به گفته منابع موثق تأکیدی بر این است که رویارویی سرنوشتساز در راه است و بسیار زود رخ میدهد، البته معتقد نیستیم ارتش سوریه که در حالت «آسودگیخاطر» پس از نبرد غوطه قرار دارد، ممکن است این نبرد را بدون چراغ سبز همپیمان روس به راه اندازد، بویژه آنکه مذاکرات آمریکا و روسیه بهدلیل سنگاندازیهای اسرائیل به بنبست رسید، زیرا به مصلحت اسرائیل نیست که گروههای مسلح از این منطقه خارج شوند و ارتش سوریه و همپیمانانش منطقه جنوب را آزاد کنند. نمیدانیم نتانیاهو با میزبانش یعنی پادشاه اردن در امان طی سفر مخفیانهاش به اردن، درباره جبهه جنوب سوریه، چه مسائلی را مطرح کرده است اما چیزی که بخوبی میدانیم این است که رهبران اردن، در سایه افزایش روزافزون همبستگی افکار عمومی اردن با همسایه شمالی سوری خود و افزایش تنفر از آمریکا و مخالفت شدید با قرارداد قرن در موضع بدی قرار دارند. انفجار در جبهه جنوب سوریه باعث دخالت اسرائیل و چه بسا آمریکا و همچنین گسیل شدن آوارگان سوری به اردن میشود.
ترجمه: زیبا اکبرزاده