پویان شریعت: با نگاهی گذرا به اخبار مرتبط با داعش و تروریسم تکفیری در غرب آسیا و بویژه منطقه شبهقاره که با توجه و تعداد بیشتری در رسانههای داخلی و بینالمللی در حال دست به دست شدن است، بهروشنی میتوان متوجه آغاز فاز دیگری از ناامنی در کشورهای آسیای میانه و همجوار با ایران شد. مسالهای که نهتنها اهداف مختلفی را برای آمریکا و متحدان واشنگتن دنبال میکند، بلکه آنقدر از لحاظ امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاه ویژهای است که هشدار مقام معظم رهبری را نیز به دنبال داشته است.
در این میان یکی از مهمترین مولفههای تهدید داعش در منطقه آسیای میانه و بویژه افغانستان موضوع شکستهای مکرر این گروه تروریستی و آزادسازی مناطق اشغالی گستردهای در عراق و سوریه است؛ مسالهای که باعث شد مدیران ارشد آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده موضوع سرنوشت اعضا و کادر این گروهک در شام و عراق را در اولویت اقدامات خود قرار داده و با توجه به نفوذ 16 ساله بعد از تجاوز سراسری به افغانستان و همچنین رابطه جغرافیای افغان با گروههای بنیادگرای رادیکال که در کنار موقعیت استراتژیک این کشور در قبال ایران بر اهمیت این جغرافیا میافزاید، عملیات انتقال اعضا و کادر باقیمانده داعش را در دستور کار قرار دهند.
این در حالی است که برخی کارشناسان مسائل امنیتی معتقدند از دیگر علل این اقدام سرویس اطلاعاتی آمریکا جلوگیری از انهدام کامل شبکه تروریستی داعش در ادامه سلسله اقدامات مقاومت و همچنین ایجاد بستر و بهانه جدیدی برای ادامه تجاوزگری در افغانستان با هدف ایجاد تهدیدی دیگر برای فشار بر تهران است.
از سوی دیگر روشن نکردن تکلیف این گروه بعد از خروج از سوریه و عراق ممکن بود سرازیر شدن اعضای آن به سوی کشورهای اروپایی را در بر داشته باشد که البته این اتفاق تا حدی نیز رخ داد که دردسرهای زیادی در برخی کشورهای غربی ایجاد کرد. موضوعی که گزارش جامعه اطلاعاتی اروپا و یوروپل را در پی داشت؛ گزارشی که در آن به صراحت به بازگشت صدها شهروند اروپایی عضو القاعده و داعش به قاره سبز بویژه بعد از تغییر آمایش سرزمینی در شام و عراق اشاره شده و آن را تهدیدی بالفعل در جغرافیای اتحادیه عنوان میکند. تهدیدی که اگر توان مدیریت و کنترل آن از دست سرویسهای اطلاعاتی اروپا و نیروی پلیس در کنار ابزار بازدارنده کشورهای قاره سبز خارج شود، شاید بتوان گفت میتواند بر همه شاخصهای حیات شهروندان این قاره و دولتهای اروپایی اثر منفی غیر قابل پیشبینی بگذارد و تا جایی ادامه پیدا کند که امنیت در کشورهای مذکور با چالشجدی مواجه شود.
در این میان مقامات واشنگتن و سرویس اطلاعاتی آمریکا بعد از بررسی میان 2 گزینه افغانستان و شمال آفریقا به چند دلیل افغانستان را برگزیدند تا ادامه حیات داعش در آنجا شکل گیرد و متعاقبا تلاش و همکاری خود برای جلوگیری از بروز و ظهور تروریسم تکفیری در سرتاسر اروپا را به رخ ائتلاف بینالمللی ضدداعش و همچنین دولتمردان این قاره بکشانند.
اما علاوه بر موارد مذکور درباره انتقال عناصر تروریستی داعش به افغانستان باید به دلایل مهم دیگری نیز اشاره داشت تا بتوان درک درستی از ریشه چنین اقدامی به مخاطب منتقل کرد. ابتدا اینکه افغانستان به عنوان همسایه ایران و روسیه موقعیتی ایدهآل در پیادهسازی اهداف آمریکا با ابزار داعش ایجاد میکند و از سوی دیگر گروههای فعال فعلی در افغانستان نظیر طالبان، شبکه حقانی، ساختار اصلی و بدنه منشعب شده از القاعده و دیگر گروههای مسلح تندرو نیز دیگر چندان در کنترل آمریکاییها نبوده و نیستند.
هزینههای داعش نیز که در سوریه و عراق از طریق نفت این دو کشور تأمین میشد، میتواند در افغانستان به تجارت مواد مخدر و غارت معادن گره خورده و همچنان سختیهای آمریکا در تأمین مالی این تروریستها را مرتفع کند که خود موضوع بسیار مهمی در پشتیبانی، هدایت و تامین لجستیک این قبیل تشکیلات به شمار میآید.
البته امروز نمیتوان داعش را به طور کامل در افغانستان مشاهده کرد و مقامات آمریکایی نیز با توجه به تحلیلهای موجود، ورود داعش به افغانستان را آن هم داعشیهایی که از سوریه و عراق به این کشور منتقل شده باشند به طور کلی انکار میکنند.
این در حالی است که در یکی از این اظهار نظرها میتوان به صحبتهای «جان بس» سفیر آمریکا در کابل اشاره کرد که گفته در میان دولتمردان افغان اتفاق نظر وجود دارد که جنگجویانی به نام داعش در افغانستان میجنگند اما این جنگجویان به هیچ عنوان از سوریه و عراق به این جغرافیا نیامدهاند. وی در توضیح ادعای خود ادامه داده این جنگجویان در گذشته در افغانستان حضور داشته و به طور مکرر و بدون وقفه در حال تحرکات مسلحانه در این کشور بودهاند. رصد مراکز اطلاعاتی آمریکا و ناتو در افغانستان نشان میدهد گروههای مسلح رادیکال در افغاستان در شرایط فعلی با تغییر نام، خود را در قالب داعش معرفی کردهاند و اقدامات تروریستی اخیر در کشور را با نام ولایت خراسان انجام میدهند.
سفیر آمریکا در کابل ادعا کرده ساختار تشکیلاتی داعش در افغانستان را نیروهای پیشین طالبان و حرکت اسلامی ازبکستان تشکیل دادهاند که این مسأله مجددا گویای عدم انتقال عنصر مسلحی از شام و عراق به افغانستان است. همچنین وی مدعی عدم تسلیح این گروهها از سوی آمریکا و سایر متحدان واشنگتن در افغانستان است. سفیر ایالات متحده در کابل در شرایطی که بخوبی از اقدامات واشنگتن و CIA در قبال انتقال و تسلیح داعش در افغانستان آگاه است اما مدعی است این عناصر از قبل مسلح بودهاند و هیچگونه ارتباطی میان آمریکا و تروریستهای تکفیری در افغانستان وجود ندارد.
هرچند دلایل زیادی برای اثبات دروغگویی آمریکاییها در این ارتباط وجود دارد اما با این حال اگر این اظهارنظر سفیر آمریکا در کابل را قبول کنیم، باز هم مسؤولیت آمریکاییها که سالهاست خاک افغانستان را به بهانه تأمین امنیت اشغال کردهاند، از بین نمیرود. بویژه اینکه با حضور آمریکاییها حتی تجارت مواد مخدر تا 50 برابر افزایش یافته و بر اساس اسناد و یافتههای فاش شده بخش اعظمی از هزینههای ارتش آمریکا در منطقه را تأمین میکند.
با این حال امروز افغانستان بعد از سالها ناامنی و درگیری به سمت میزبانی ناخواسته از تروریستهای جدیدی میرود که قرار است مأموریتهای خود را در خاک این کشور پیگیری کنند.
نمونه اتفاقات رخ داده در همین مدت در افغانستان نشان میدهد داعش اولین مرحله از اقدامات و فعالیتهای خود را با ایجاد ناامنی در افغانستان شروع کرده و ممکن است انتقال ویروس تکفیر به مناطق همجوار در مراحل بعدی فعالیت این گروه قرار داشته باشد.
در تایید این ادعا میتوان برای نمونه به گزارشی که نخستینبار از سوی اسپوتنیک منتشر شد اشاره داشت. طی یک عملیات انتحاری که اردیبهشتماه سال گذشته در کابل رخ داد، دستکم 26 تن کشته شدند که 9 تن از آنها خبرنگار بودند. در شرایطی که سیستم امنیتی افغانستان در شوک چنین اقدامی به سر میبرد، گروهک تروریستی داعش مسؤولیت این عملیات را بر عهده گرفت.
در همین رابطه یک مقام بلندپایه پارلمان افغانستان به نام «محمد علم ایزدیار» که معاون اولی رئیس پارلمان این کشور را بر عهده دارد در مصاحبه با اسپوتنیک گفت: «حضور داعش در افغانستان برنامه قدرتهای بزرگ جهانی با هدف تهدید کشورهای همسایه افغانستان است».
وی همچنین در همین مصاحبه به صراحت عنوان میکند بخشی از داعشیهای موجود در افغانستان از سوریه و عراق به این کشور منتقل شدهاند. مصاحبههای دیگری از نمایندگان پارلمان افغانستان وجود دارد که نشان میدهد مردم در این کشور بالگردهای ناشناسی را دیدهاند که هنگام عملیات از سوی داعش از آنها حمایت میکنند.
بهرغم همه این مخالفتها و اظهار نظرها داعش به فعالیت خود در افغانستان ادامه میدهد. این فعالیت هرچند محدود اما بسیار خونین است. گویا داعشیها قصد دارند توان و حضور خود در این کشور را اثبات کنند.
اقدامی دیگر در ابتدای سال گذشته از سوی داعش به شکل انتحاری انجام شد که در آن 31 تن کشته و 56 نفر زخمی شدند. مسؤولیت این اقدام بعداً با بیانیه کوتاهی از سوی داعش پذیرفته شد و در آن یک مرکز دولتی توزیع برگه هویت برای شرکت در انتخابات به صورت انتحاری هدف قرار گرفت.
حملات تروریستهای داعشی به مراکز توزیع شناسنامه هویت در شرایطی انجام شد که پیش از آن عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی دولت افغانستان نسبت به شکست روند انتخابات در افغانستان به دلیل حضور اندک مردم در مراکز ثبتنام توزیع شناسنامه هشدار داده بود. داعش همچنین برای انفجار مراکز اخذ رأی به شکلی گسترده تهدید کرده بود که این موضوع نشان از مهندسی پیچیده این تشکیلات تکفیری در اجرای عملیاتهای تروریستی و همچنین آگاهی و همراهی نیروهای نظامی خارجی حاضر در افغانستان بویژه سرویس اطلاعاتی آمریکا با این تشکیلات تروریستی دارد.
در مجموع اگر حرکتها، خواستهها و مناطق فعالیت داعش در افغانستان را زیر ذرهبین تحلیل قرار دهیم، رد پای آمریکا را بخوبی مشاهده میکنیم که مسیر را برای حضور داعشیها در افغانستان و بهرهگیری از آنها در جهت اهداف و خواستههای خود باز میکند.
نگاهی گذرا به این موضوع خود میتواند تا حدودی بیانگر ادعای مضحک سفیر آمریکا در کابل درباره عدم ارتباط داعش با آمریکا و همچنین مهندسی سرویس اطلاعاتی ایالات متحده در انتقال و احیای داعش در افغانستان باشد. مسالهای که پرداخت کامل به ابعاد مختلف آن در این مجال نمیگنجد اما برای چرایی این مسأله و روشن شدن علت واکنش رهبر معظم انقلاب به موضوع ناامنی و اقدامات واشنگتن و داعش در افغانستان ابتدا باید به پروژه انتقال اشاره داشت تا در گزارشهای بعدی فازهای دیگر این عملیات و چگونگی انشعاب در طالبان و همچنین بیعت پنهان برخی طالبهای سنتی با داعش را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.