واردکنندگان افرادی زحمتکشند که اگر نباشند اگزوزهای کشور از حرکت باز میایستد! و به جرأت میتوان گفت یکی از مشاغل سودمند و خدمتگزار در جامعه بشری، واردکنندگی است.
مثلاً بعضی از وارد کنندگان اجناس تولید داخل را کپی کرده و از چین با قیمت بسیار پایین وارد میکنند. خیلی آدمهای زحمتکشی هستند! اگر نباشند مردم باید جنسها را با قیمت بالا بخرند. حالا این وسط ممکن است از هر ده جنس هشتتایش معیوب باشد که خوب این طبیعی است و به خریدار میآموزد که با تلاش بیشتر شانسش را بالا ببرد و تقویت کند! چند جوان هم ممکن است بیکار شوند که این همه دانشگاه با کرسی خالی! بروند سطح علمشان را افزایش دهند! تازه جوانان چینی هم شاغل میشوند دیگر! بنی آدم «اعضا»ی یکدیگرند!
گروه دیگری ارز را با نرخ جهانگیری دریافت میکنند و با قیمت صرافیهای فریدون کنار میفروشند! اینها با ایجاد حباب در قیمتها، مشغول پاکسازی اقتصادند و پولهای کشور را می شویند و نمیگذارند پول چرک و کثیف در دست مردم قرار بگیرد. متاسفانه دیده شده در بعضی از کشورهای خارجی این گونه جانوری را با اعدام یا حبس ابد در خطر انقراض قرار میدهند که خُب بر کسی پوشیده نیست که چرخه حیات در طبیعت، بدون حضور لاشخورها ناقص میشود و طبیعت گند میگیرد! شکرخدا که ما نداریم!
گروه سوم با همان نرخ جهانگیری اقدام به واردات کالاهای ضروری مانند خاک گربه و دل و روده سگ میکنند! خداوند خیرشان دهاد! یک لحظه بازیگری توانمند را تصور کنید که آماده رفتن به صحنه فیلم برداری است که متوجه میشود خاک گربهاش تمام شده و گربه زبان بسته نمیتواند قضای حاجت کند! با بدبختی دنبال خاک میگردد و پیدا نمیکند و گربه بیچاره مجبور میشود روی فرش قضای حاجت کند! از یک طرف حقوق حیوانات پایمال میشود و از همان طرف عوامل صحنه که منتظر آغاز تصویربرداری فیلمی فاخر و درجه یک و مردمی و پرمعنی هستند، بیکار میمانند و مجبور میشوند پایان فیلم را باز رها کنند! یعنی باز بگذارند.
اما گروهی از واردکنندگان به اقتصاد ضربه میزنند؛ آنهایی که دانه دانه کالاها را روی کول گذاشته و به صورت قاچاق وارد کشور میکنند! اَه اَه اَه! عجب آدمهای بدی هستند! نه تنها دولت وظیفه دارد فوراً با آنها برخورد کند! بلکه همه ما مسئولیم که هرجا دیدیم بزنیم پدرشان را درآوریم. اینجوری...