printlogo


کد خبر: 194824تاریخ: 1397/4/13 00:00
گپی با دانشجویان، بعد از امتحانات
اَی خِدا...
محمدرضا رضایی

با پایان ایام امتحانات برخی دانشگاه ها بین دانشجویان رفتیم تا نظرشان را درمورد امتحانات جویا شویم؛ با ما همراه باشید.
- یک دانشجوی معترض که با دوستانش در محوطه‏ دانشکده منچ بازی می کند: آقا من همیشه گفتم که سیستم آموزشی ما از اساس مشکل داره. به استاده میگم دیشب عروسی داییم بوده نتونستم درس بخونم، بهم 10 بده قبول شم، بی سواد میگه:«عیبی نداره، میتونی دوباره امتحان بدی». خب من اگه می‌خواستم با درس خوندن نمره بیارم که اون شب اصلا نمی‏رفتم عروسی، می‏میری یه 10 بهم بدی؟ همینه که کشور ما پیشرفت نمی‏کنه دیگه!
- یک دانشجوی درس خوان در حالی که کنار جوی نشسته و گریه می کند: من دیگه هیچ انگیزه‏ای واسه زندگی ندارم. چهارماه شبانه روز درس خوندم، اونوقت نمره‏ام شد 19. این ننگو چطوری از دامنم پاک کنم؟ دیگه با چه رویی برم خونه؟ ای خدا... ( به زار زدن ادامه می‏دهد).
- یک دانشجوی شاد و شنگول: وای خدایا مُردم از خنده. به جون همین اسی رفیقم می‌دونستم اینجوری میشه! با بچه ها شرط بسته بودیم هر کی بالاترین نمره رو بیاره یه هویج بستنی همه رو دعوت کنه. همه فکر می‏کردن من نمره ام بالاتر میشه ولی خداروشکر اسی شد 6 و تو جمع ما بالاترین نمره رو آورد. حالا قیافه‏ ماتم زده شو ببین که مجبوره هشت نفرو هویج بستنی بده. ای خدا... ( این یکی از خنده نفسش بند می‏آید و لب جوی می‏افتد).
 


Page Generated in 0/0073 sec