داعی صلح، تبهکار در آمد از کار
دکتری بود که بیمار در آمد از کار
تا که پیچید به دور بدن ملتها
رام برعکس شد و مار در آمد از کار
گرچه با پوشش میش این همه
بعبع میکرد
وسط معرکه کفتار در آمد از کار
یابویی که به تلآویو سواری میداد
پیش ما مثل سگ هار درآمد از کار
گفت از ظلم جهانی جگرش میسوزد
پس چرا غول جهانخوار در آمد از کار
آنکه دارد به کفش جایزه صلح نوبل
عامل فتنه وکشتار در آمد از کار
همه دیدند که آن مدعی حق بشر
جزو سردسته اشرار در آمد از کار
بسکه در مجلس برجام ز ما رو دیده
آخر کار طلبکار در آمد از کار
میوه نوبر لطفش که به ایران آمد
سیب پرلکه کخ دار درآمد از کار
خواستم در ورقی شرح جنایاتش را
بنویسم، زد و تومار درآمد از کار