ساموراییها 2 بر صفر از حریف پرستاره خود پیش بودند و گویی کار تمام شده بود اما آنها ناباورانه 3 گل خوردند تا بازی را 3 بر 2 ببازند. یک حذف دراماتیک. ژاپن چنان جنگید و برای فتح بازی تلاش کرد که انگار مردان آکیرا نیشینو بین دوراهی مرگ و زندگی گیر کرده بودند. آنها مرگ با عزت را به زندگی همراه ذلت ترجیح میدهند. هیچکس فکرش را هم نمیکرد بلژیک اینقدر برای بردن به زحمت بیفتد. برای بلژیک زمانی معنی رنج وارد دایره لغات شد که برابر ولز، کوچک شمرده شد. تعبیر فدراسیون بلژیک از ناکامی، کنار گذاشتن مارک ویلموتس از سمت مربیگری تیم بود. در این فاصله ستارههای بلژیک کم کم وارد عرصه بزرگان شدند. کوین دی بروینه از ولفسبورگ چمدانش را بست و ماجراجویی را با پپ گوآردیولا آغاز کرد. روملو لوکاکو زیر نظر ژوزه مورینیو دنبال عنصر دوندگی رفت. ادن آزار جایگاه تثبیتشدهای نزد کونته پیدا کرد و همراه کورتوا فاتح لیگ شد. اما برای ژاپن چرخه انتقال و تغییر شروع شده بود؛ کیسوکه هوندا از میلان به لیگ مکزیک، ناگاتومو از اینتر به گالاتاسرای ولی مابین این انتقالها یک چیز هرگز تغییر نکرد و دست نخورده باقی ماند. نمایش ژاپن در بازی دوشنبهشب هم گواه این حرف خواهد بود. ژاپن و مردمانش بعد از بمباران اتمی، رو به تغییرات گسترده آوردند اما تنها یک چیز را صیقل ندادند و آن مبارزه برای شرف بود. تقریبا زمانی که حرف از مبارزه باشد و یک سر قضیه هم ژاپن، نمیتوانید به آسانی چیزی به دست بیاورید. از بعد تاکتیکی راهکار ژاپن برای متوقف کردن ستارههای بلژیک استفاده از فضا بود. مساله فقط استفاده از فضا نیست. پیاده کردن چنین تاکتیکی آن هم زمانی که در تیم حریف بازیکنان با ضریب هوشی بالا حضور دارند، جزئیات زیادی میطلبد. برای مثال نمیتوانید صرفا به محدود کردن دی بروینه، دلخوش باشید. محدود کردن ستارههای خلاق بلژیک به یک نقطه و جمع شدن و تراکم در آن منطقه تنها برای مدت زمانی کم، شریانهای اصلی بلژیک را بست. دیر یا زود سد نهچندان محکم ژاپن فرو میریخت. با این حال تنها 2 راه برای ستایش از ژاپن وجود دارد؛ میتوانید از نمایش یک آسیایی در برابر پرمهرهترین تیم اروپا لذت ببرید یا میتوانید سکانسهای مرگ یک سامورایی را دوباره نگاه کنید و مانند فیلمهای کوروساوا اسیر جزئیات این سرزمین شوید.
تاوان سنگین اشتباه
شجاعت ژاپنی ها و بازی بینقص آنان تنها نیازمند کمی تجربه بود تا بلژیک یکی از بهترین تیمهای این دوره جامجهانی را حذف کند. ژاپن بهرغم حذف شدن احترام دنیای فوتبال را از آن خود کرد. انتخاب تاکتیک پرسینگ ژاپن بسیار شجاعانه و بینقص بود. در حالی که این تیم پس از 2 گل همچنان حمله میکرد، نشان از اعتماد به نفس این تیم آسیایی بود اما پس از اینکه بازی مساوی شد در چنین شرایطی کند کردن آهنگ بازی و بازگشت به شرایط طبیعی میتوانست ژاپن را حتی پس از وقتهای اضافه پیروز میدان کند. بازی احساسی ژاپن برای گل سوم و کیفیت بازیکنان حرفهای بلژیک همچون دی بروینه، لوکاکو و چدلی در ثانیه آخر بازی تنبیه سختی برای این تیم باکیفیت بود که ثابت کند شجاعت باید جدا از احساسات باشد. بازیکنان بلژیک در صحنه گل سوم، روی ضربه کرنر ژاپن و در کمتر از 10 ثانیه به دروازه ژاپن حملهور شدند و گل پیروزی را به ثمر رساندند. ژاپن تنها به دلیل بازی احساسی خود از جامجهانی حذف شد اما نمایش این تیم بدون شک بالاتر از سطح آسیا بود و نشان داد ژاپن دیگر به آسیا فکر نمیکند.