ضیاءالدین عمادی: چندی پیش هدایتالله خادمی، عضو کمیسیون انرژی مجلس از جلسه عصر روز یکشنبه 3 تیر این کمیسیون با بیژن زنگنه وزیر نفت به خبرگزاری مهر اینگونه خبر داده بود: «در حال حاضر 2 طرح استیضاح زنگنه در مجلس مطرح است؛ طرح اول استیضاح، اردیبهشت ماه کلید خورده بود اما جلسه آن به این یکشنبه موکول شد». وی افزود: «در این نشست که با حضور آقای زنگنه و متقاضیان استیضاح برگزار شد، موضوع مفاسد پرونده کرسنت و مشکلات ناشی از آن مطرح شد که پس از اظهارات استیضاحکنندگان و دریافت پاسخهای وزیر، در نهایت به دلیل قانع نشدن استیضاحکنندگان، گزارش آن برای طرح در جلسه علنی به هیات رئیسه ارسال شد.» اما به دلیل تعطیلی 2 هفته آینده مجلس، موضوع استیضاح وزیر به بعد از تعطیلات موکول شده است. خادمی همچنین بیان کرده بود: «طرح دوم استیضاح زنگنه در جریان است و محورهای این طرح شامل قراردادهای ایپیسی، توتال و بدعهدیهای این شرکت و از دست دادن بازارهای نفت و گاز است».
ایران با 9 پالایشگاه نفت، در مقطعی به یکی از بزرگترین پالایشگران نفت دنیا تبدیل شده بود و اگر با همان روند پیش رفته بود الان هیچ مشکلی در تحریم نفت خام نداشتیم اما در دوران طولانی صدارت آقای زنگنه بر وزارت این روند متوقف شد. محمولههای نفت خام در احجام بسیار بزرگ تجارت میشوند و مشتریهای آن هم در دنیا محدود و خیلی مشخص و قابل شناسایی هستند. اتفاقا در تحریم نفت خام، آمریکا در واقع ایران را تحریم نمیکند، بلکه پالایشگاهها و شرکتهای پالایشی دنیا را نسبت به خرید نفت از ایران تحریم میکند. در چنین شرایطی اگر ایران میتوانست کل نفت خام خود را در پالایشگاههای داخلی پالایش کند و سپس بخشی از آن را در مجتمعهای پتروشیمی به صدها محصول پتروشیمیایی تبدیل کند، آمریکا نمیتوانست نفت ایران را به این سادگی تحریم کند. در آن صورت کشور با تجارت صدها محصول پالایشی و پتروشیمیایی مواجه میشد و از طرف دیگر هم با هزاران شرکت دنیا میتوانست تجارت کند که عملا خنثیسازی تحریمها اتفاق میافتاد.
تجربه تحریمهای سال 91 نیز نشان داد مهمترین شرکتهایی که میتوانستند محصولات خود را صادر کنند و در تامین ارز کشور نیز به کمک دولت آمدند، شرکتهای خصوصی پتروشیمی بودند.
این در حالی است که آخرین پالایشگاه نفت ساخته شده در ایران، پالایشگاه بندرعباس است که سال 76 به بهرهبرداری رسید. از قضا همین سال با شروع صدارت زنگنه بر نفت مصادف شد و وی در این 20 سال، بارها موضع منفی خود را نسبت به صنایع پاییندستی نفت بویژه صنعت پالایش به صورت شفاف بیان کرده است. زنگنه در همین سالهای اخیر هم بارها در مقابل دوربین تلویزیون اذعان کرده است پالایشگاهسازی چندان هم که میگویند جذاب نیست! (نمودار روبهرو)
همانطور که در شکل بالا مشاهده میشود در این 20 سال کشور مجبور شده است برای تامین نیاز داخلی خود به سوخت، ظرفیت پالایشی کل را از طریق تحمیل بار اضافی نفت به پالایشگاههای موجود افزایش دهد و همین مساله موجب بهرهوری پایینتر و تولید نفت کوره بالا در آنها شده است. همچنین در این 20 سال، تنها پالایشگاه ساخته شده در ایران پالایشگاه با خوراک «میعانات گازی» ستاره خلیجفارس بوده است که آن هم قسمت عمدهاش (65 تا70 درصد پیشرفت فیزیکی) در دورهای که زنگنه بر مسند نبود، یعنی در دولت نهم و دهم ساخته شد و دیگر هیچ دولتی نمیتوانست آن را ادامه ندهد. بعضی اعتقاد دارند زنگنه با ساخت پالایشگاه نفت مخالف است ولی نسبت به ساخت پالایشگاههای میعانات گازی موضع مثبتی دارد، این در حالی است که طرح مشترک زنگنه و صادقآبادی، مدیرعامل فعلی شرکت ملی پالایش و پخش برای پالایشگاه میعانات گازی سیراف نیز در حد یک نمایش خیلی ساده که حتی در طراحی نیز وقت زیادی برای آن گذاشته نشده بود، مورد انتقاد همه کارشناسان صنعت نفت قرار گرفت و الان هم خبرها حاکی از آن است که با گذشت نزدیک به 4 سال از طراحی این پالایشگاه، از 8 شرکتی که در مناقصه این طرح برنده شده بودند، فقط شرکت «تناوب» در پیشبرد کار جدیت داشته و موافقت وام صندوق توسعه ملی را تا مراحل خوبی گرفته است و مابقی شرکتها یا عملا با پروژه خداحافظی کردهاند یا جدیتی در کار ندارند.
به اعتقاد نگارنده، آقای زنگنه باید استیضاح شود اما نه فقط برای کرسنت و آن هم در شرایط فعلی بلکه بالاتر از آن برای اصرارش بر «پالایشگاهنسازی» که تاکنون بار امنیتی زیادی را بر کشور تحمیل کرده است. از آنجا که ساخت هر پالایشگاه در دنیا حدود 4 تا 6 سال و در ایران کمی بیشتر طول میکشد، عواید ساخت پالایشگاه توسط یک دولت مورد بهرهبرداری دولت بعدی قرار میگیرد و همینطور دود مخالفت با آن نیز به چشم دولت بعدی میرود. هفته گذشته زنگنه در کنار رئیسجمهور، در افتتاح فاز 2 پالایشگاه ستاره خلیجفارس عکس یادگاری گرفت اما عکس ضبط شده توسط تاریخ و تحلیل کارشناسی مردم، چیزی متفاوت با این تصویر است.
زنگنه باید به خاطر دورانی استیضاح شود که عقیده غلط وی، باعث تحریم بنزین در دولت بعد از دوران خودش یعنی سالهای 89 و 90 شد و دولت وقت مجبور شد برای جبران کمبود بنزین، از بنزین پتروشیمیها استفاده کند. زنگنه باید استیضاح شود برای ادامه این سیاست ناصحیحش در دولت یازدهم و دوازدهم که حالا مجبور است به خاطر تحریم فروش نفت، تولید آن را کاهش دهد. اختلاف 50 درصدی میان تولید و ظرفیت پالایش نفت در داخل کشور، موجب این بحران شده است و آمریکا هم از این نقطه ضعف استفاده میکند. زنگنه احتمالا دولتهای بعدی را هم بیش از این گرفتار خواهد کرد. کاش کمیسیون انرژی مجلس قدری بلندمدتتر به مسائل نگاه میکرد. کاش میدانستیم که اگر از سال 92 طرح مناسبی برای اصلاح ساختار صنعت پالایش و حمایت از آن ارائه شده بود و پالایشگاههای جدیدی در این دوران ساخته شده بود، الان بعد از 5 سال آن پالایشگاهها میتوانستند تمام نفت صادراتی ایران (4 میلیون بشکه) را فرآورش کنند و صنعت نفت ایران از اقتصاد «تک محصولی» نفت خام به اقتصاد «چندصد محصولی» میرسید و این محصولات خیلی راحتتر از نفت خام از مرزهای مختلف کشور صادر میشد. کاش همین الان هم در کنار راهکارهای کوتاهمدت فروش نفت، نگاهی به راهکار اصولی و بلندمدت فرآورش نفت و پرهیز از خامفروشی داشته باشیم تا سالهای بعد گرفتار تحریم نشویم. البته از حق نگذریم، مسؤولان وزارت نفت دولت نهم و دهم هم بیشتر در حد طرح کار کردند و از طرح 7 خواهران پالایشیشان فقط یک خواهر عاقبت به خیر شد و حالا آن خواهر (ستاره خلیجفارس) در دولت دوازدهم به خانه بخت رسیده است. در واقع باید بپذیریم تحویل پروژه ستاره خلیجفارس توسط دولت دهم نصفه و نیمه بود و توسط دولت حاضر تکمیل شد اما به هر حال تفاوت عقیده مسؤولان وزارت نفت آن زمان با زنگنه باعث شد حالا ستاره خلیجفارس به ظهور و بلوغ برسد و این یک کار ارزشمند، خیال ملت را حداقل در حوزه تامین بنزین در دوران تحریم تا حدودی راحت کرده است.
اجرای طرح توسعه پالایشگاه اراک در دوران اوج تحریمها در سالهای 89 تا 91 و همچنین پالایشگاه ستاره خلیجفارس نشان میدهد این مسیر بنبست نیست اما طولانی شدن آنها نشان میدهد هموار هم نیست؛ مشکلات ساختاری دارد اما این عقیده که به جای رفع مشکلات ساختاری صنعت پالایش، بالکل آن را طرد کنیم و نفت را خام بفروشیم، بهانه دادن دست دشمن است برای تحریم؛ تحریمی که اصلا با نفت و بنزین شروع شد اما پس از مدتی به خاطر مقاومت ایران در حوزه نفت و بنزین، سنگر به سنگر پیش رفت و به یک جنگ اقتصادی تمامعیار در همه حوزههای تجارت، صنعت و اقتصاد کشور تبدیل شد.