شاخدماغیها
جدیدترین اثر سیدهعذرا موسوی را میتوان به عنوان نخستین محصول مدرسه رمان شهرستان ادب دانست که با اقبال مناسب مخاطبان خود مواجه شد. کتابی که بهعنوان یکی از نامزدهای هشتمین جایزه ادبی «پروین اعتصامی»و جایزه قلم زرین انتخاب شد و در روزهای آتی مشخص میشود که در رقابت با سایر نامزدهای این بخش چه رتبهای را کسب خواهد کرد. این کتاب داستان دختر نوجوانی را روایت میکند که پدر و مادرش برای درمان به خارج از کشور میروند و او ناچار است مدتی را در خانه خالهاش سر کند. در آنجا پسر نوجوانی هم زندگی میکند که ناچار است اتاقش را طی این مدت در اختیار دخترخاله خود بگذارد و از این مسأله اصلاً دل خوشی ندارد. به علاوه، او دخترخاله را مزاحم کارهای مخفیانه خود میداند. بدین ترتیب جنگی پنهانی میان این دو درمیگیرد که نتایج پیشبینی نشدهای برایشان به بار میآورد. ماجرای این رمان اجتماعی در دوران معاصر میگذرد. موسوی، نویسنده داستان، این کتاب را در مدرسه رمان، مدرسه آموزشی موسسه فرهنگی شهرستان ادب، نگاشته است. این نخستین رمانی است که به قلم نویسندگان این مدرسه منتشر میشود. کتاب پیشین سیدهعذرا موسوی با عنوان «جشن باغ صدری» مجموعه داستانی بود که توانست نظر جمع بسیاری از منتقدان و مخاطبان جدی ادبیات را به خود جلب کند و توقعها را از این بانوی جوان نویسنده بالا ببرد. در بخشی از این رمان آمده است: «2 روز از آمدن نیلوفر نگذشته بود و من گند زده بودم. حالا شب مامان و بابا میآمدند و نیلوفر مثل مأمور کلانتری همه چیز را میگذاشت کف دستشان. از این بشر هیچی بعید نبود. لابد برای خودشیرینی چهار تا هم میگذاشت رویش و تحویلشان میداد. دیگر چی بدتر از این میشد؟»
روایتی ساده از ماجرایی پیچیده
ابراهیم حسنبیگی از جمله نویسندگان کودک و نوجوان و همچنین ادبیات دفاعمقدس است که آثاری چون «قدیس» را درکارنامه دارد. وی در تازهترین اثر خود، واقعیات تاریخی اواخر دهههای 50 و 60 را با خاطرات نوجوانی خود تلفیق کرده است. در این داستان که به عنوان اثر منتخب جایزه قلم زرین برگزیده شد، نوجوانی روستایی که زندگیاش با درد و رنجهای زندگی رعیتی گره خورده است با سن و سال کم و حال و هوای روستاییاش کارهایی بزرگ و باورنکردنی انجام میدهد. مخاطب نوجوان امروزی همراه او از میان ماجراهای عجیب و غریب آن روزگار عبور میکند؛ از فضای پرقیل و قال مدرسه تا زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری و از منزل خان تا سفارتخانه آمریکا. این کتاب در 2 فضای متفاوت از نظر جغرافیایی روایت میشود؛ بخشی از داستان در یکی از روستاهای ترکمن میگذرد که نویسنده توانسته است توصیفات دقیقی از روزگار تسلط بیچونوچرای خان بر رعیت ارائه بدهد، بخش دیگری از داستان نیز در روزهای خفقان در تهران پیش از انقلاب روایت میشود که اطلاعات مناسبی از زمینههای اجتماعی انقلاب در اختیار نسل جدید قرار میدهد و میتواند پاسخگوی یکی از سوالهای اصلی این نسل باشد که چرا انقلاب کردیم. در بخشی از داستان، شخصیت اصلی به نام الیاس در شب دامادیاش به فکر انتقام از خان میافتد: «الیاس چگونه میتوانست در کارهای بزرگترها دخالت نکند؟ فکر میکرد مگر بزرگترها در کار او دخالت نکردند؟ مگر کشته شدن برادرش به او مربوط نمیشود؟ مگر همین بزرگترهایی مثل خان و پسرش، عبدالجبار نبودند که بهجای عشق تازه شکفته صفورا کینه و نفرت را در دلش نشاندند؟ با اینکه کینه و نفرت خان و خانواده را به دل گرفته بود، هنوز گوشه دلش برای صفورا یک جایی باز کرده بود، چون فکر میکرد او در این ماجرا نقشی ندارد».
آبان در ترافیک
«آبان در ترافیک» عنوان مجموعه شعری است که توانست در جایزه قلم زرین به عنوان اثر برگزیده انتخاب شود. اثری از داوود لطفالله که 23 قطعه شعر را شامل میشود. اشعار آبان در ترافیک با مضامین اجتماعی، معضلات شهری و طبیعت برای گروه سنی نوجوان سروده شده است. در این مجموعه مضامینی در قالب شعر مطرح میشود که نوجوان امروز و مردم جامعه با آنها درگیر هستند. داوود لطفالله که عمده آثار او را شعر کودک و نوجوان تشکیل میدهد، درباره این اثر اظهار داشت: شاعر یا نویسنده هرچه بیشتر شعور مخاطبانش را جدی بگیرد به سمت مسائل و موضوعاتی میرود که به نوعی درد مشترک همه انسانهاست. لطفالله درباره زبان ادبی و تربیتی در ادبیات گفت: نصیحت کردن شاخصه ادبیات قرن هفتم و زمان سعدی است. در ضمن حتی سعدی هم در قالب یک داستان اقدام به نصیحت میکرد؛ امروز نصیحت کردن جواب نمیدهد و نویسنده تنها میتواند دعوتگر باشد. یک شاعر و نویسنده باید مخاطب خود را به خوب دیدن و خوب نگاه کردن دعوت کند و این ویژگی هنر است. نقش نویسنده و شاعر مانند نقش پیامبران است که دعوتگر انسانها به امور نیک بودند. در بخشی از این کتاب میخوانیم:
من سادهام، من سادهام
مثل نگاه بچهها
مثل دعای مادرم
وقت نیایش با خدا
مانند یک پیراهنم
یک رنگ و بینقش و نگار
جنگل نه! یک گلدان گل
یک طرح ساده از بهار
یک دفتر مشق شبم
با واژههای شاد شاد
با چند تا صدآفرین
در پای بابا آب داد
من سادهام، من سادهام
مانند قلب روستا
افتاده بر احساس من
عکس تمام بچهها
یک دختر بیگوشواره
این کتاب اثری متفاوت با مضمونی مذهبی است که برای گروه نوجوانان سروده شده است. اشعاری عمدتا عاشورایی که با زبانی ساده و بیانی کودکانه به همت انتشارات به نشر (وابسته به آستان قدس رضوی) به چاپ رسیده است. شاهین رهنما خالق این اثر در کتاب 24 صفحهای خود قطعاتی با عناوینی چون قصه اول، قصه دوم، تکرار خورشید، تشنهتر، پرواز اول، شرم، پرواز دوم، دختر ماه و... سروده است. این شاعر متولد اول فروردین 54 است که اشعار کودکانهاش در سوره نوجوانان، سروش نوجوان،
کیهان بچهها و... به چاپ میرسید. کتابهای شعر و قصه رهنما بارها در جشنوارهای مختلف جوایزی به خود اختصاص داده است. او در سال ۱۳۹۳ با کتاب «غمهای قلابی» برگزیده جشنواره شعر فجر انقلاب شد. وی همچنین نویسنده و تهیهکننده برنامههای کودک و نوجوان رادیو به مدت ۵ سال در صداوسیمای مرکز گیلان بوده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم:
خورشید، هر صبح میآید
بقچهای از روشنی بر دوش
آیا کسی تا حال گفته است خورشید تکراری است؟
آیا کسی تا حال گفته است
چون دائماً امیدواریم
امید تکراری است؟
در کتابی خواندهای که عید تکراری است؟
آیا توان گفت: آن روزی که خورشید بر نیزهها رویید، تکراری است؟
آیا خورشید تکراری است؟
***
بچهها
تشنه لب
خیمهها
سوخته
چهره خورشید برافروخته
آسمان
شاهد پرپر شدنی دیگر است
نوبت پرواز علیاکبر است