گروه فرهنگ و هنر: مخاطب ایرانی اگرچه با «ناتاشا»، «کارآگاه علوی»، «یونس پلیس جوان» و... خاطرههای خوشی را در ذهن دارد اما سالهاست سریالهای پلیسی جذاب تلویزیون به حداقلترین تعداد ممکن خود رسیدهاند و در حالی که تلویزیون از سالهای درخشان خود در عرصه سریالهای پلیسی فاصله گرفته است مجموعههای معمایی- جنایی هالیوودی در شبکههای سیما جولان میدهند. به گزارش «وطن امروز»، از آغاز دهه 70 روند تولید سریالهای پلیسی شدت گرفت و با گذر زمان، مجموعههای پلیسی به واقعگرایی بیشتری متمایل شدند اما در عین حال از جذابیت داستانی این سریالها کاسته شد و به مرور زمان تعدادشان نیز رفته رفته کمتر شد. هماکنون دومین فصل از سریال موفق «گشت ویژه» در دست تولید است که بازدید سردار منتظرالمهدی، معاونت فرهنگی- اجتماعی ناجا از این پروژه در روزهای گذشته و صحبتهای او در جمع اهالی رسانه در ارتباط با انتظار پلیس از سریالسازان بهانهای شد تا نگاهی بیندازیم به موفقترین مجموعههای پلیسی تلویزیون در سالهای گذشته که هر کدام از جمله پرمخاطبترین آثار دوره خود بودند.
مزد ترس
از جمله سریالهایی که در عرصه مجموعههای پلیسی پیشگام شدند، میتوان «مزد ترس» را نام برد. اثری که اوایل دهه 70 روایتی جنایی و ترسناک را با خود همراه داشت. سریالی که حمید تمجیدی آن را در سال 71 کارگردانی کرد و در آن داستان زندگی سروان محمدی (با بازی عبدالرضا اکبری) یکی از کارآگاهان اداره آگاهی را روایت میکرد که طی یک مأموریت، مسؤول پیگیری قتل یک نوازنده ارکستر سمفونیک میشود که جسد سوختهاش را در محل تخلیه زباله پیدا کردهاند. این سریال کلیشه ابرقهرمانی پلیس را هم درهم شکست و توانست در روایتهای واقعگرا از پلیس موفق شود. اگر چه «بازی با مرگ» به عنوان قسمت دوم این سریال روی آنتن رفت اما هیچگاه به جذابیت مزد ترس نرسید. بازیگرانی چون رضا بنفشهخواه، علی دهکردی، حمیده خیرآبادی، محبوبه بیات، رقیه چهرهآزاد، فریبرز عربنیا و... در این سریال ایفای نقش کردند.
کارآگاه علوی
«کارآگاه علوی» نام یک سریال نیست بلکه کاراکتر اثرگذار احمد نجفی در نقش کارآگاه علوی باعث شد همه سریال «کارگاه» را به نام این کاراکتر بشناسند. اثری به کارگردانی حسن هدایت در سال 75 به عنوان نخستین مجموعه کارآگاهی روی آنتن رفت و ماجراهای پلیسیاش را بین سالهای 1308 تا 1314 پیش برد. داستان این سریال درباره زندگی کارآگاه علوی بود که در اداره تامینات فعالیت میکرد و با اتفاقات عجیب و غریبی مواجه میشد که بیننده در هر قسمت شاهد یکی از این اتفاقات بود. شکل و شمایل و ساختار نسبتا متفاوت «کاراگاه علوی» مورد توجه خیلی از مخاطبان قرار گرفت تا جاییکه چند سال بعد بخش دوم این مجموعه نیز ساخته شد. در کارآگاه علوی۲ او پس از تبعید، دوباره به کار فراخوانده میشود و در بازگشت، تصمیم میگیرد با پیگیری پروندههای مفاسد عوامل رژیم شاه، پرده از این فساد بردارد.
سرنخ
در میانه دهه 70 مخاطبان ثابت سریالهای تلویزیونی ایرانی دیگر به تماشای لااقل سالی یک اثر پلیسی عادت کرده بودند. تماشای قصههای میهنی حتی از نوع پلیسیاش برای مردم جذاب بود و کارگردانهای بیشتری برای تولید این آثار رغبت داشتند. کیومرث پوراحمد که آن سالها بیشتر به خاطر «قصههای مجید» بسیار محبوب شده بود، توانست یکی از پرطرفدارترین آثار پلیسی را خلق کند. «سرنخ» در هر قسمت ماجراهای پلیسی یک پلیس اصفهانی به نام اوصیا (با بازی جهانبخش سلطانی) را روایت میکند. پلیسی که به همراه دستیارش (با بازی بهزاد خداویسی) اتفاقهای جالبی را هم رقم میزنند. ساختار معماگونه و گرههایی که بیننده در هر قسمت با آن مواجه میشد «سرنخ» را میان مخاطبان محبوب کرد. محمدرضا فروتن نیز از جمله چهرههایی بود که در این سریال مطرح شد. جهانبخش سلطانی، بهزاد خداویسی، پرویندخت یزدانیان، لیلی رشیدی، ایرج نوذری، رضا کیانیان، افسانه بایگان، محمدرضا فروتن و... از جمله بازیگران این سریال بودند.
خواب و بیدار
از متفاوتترین سریالهای پلیسی در اوایل دهه 80 سریال خواب و بیدار بود. مجموعهای پلیسی- جنایی که با کاراکتر «ناتاشا» رویا نونهالی را به اوج شهرت رساند و برای مهدی فخیمزاده کارنامه درخشانی شد. فخیمزاده پیش از این سریالهای تاریخی چون «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» را تجربه کرده بود و خواب و بیدار برای او نخستین تجربه موفق پلیسی محسوب میشد. فخیمزاده در این سریال علاوه بر استفاده از چند بازیگر به عنوان پلیسهای قصه، نقش اصلی و خلافکار قصه، ناتاشا را هم به رویا نونهالی سپرد که این ساختارشکنی در ایفای نقش زنان خود قابل توجه بود. اقبال از این سریال موجب شد پس از این نیز همکاری ناجا با تلویزیون به آثار درخشان دیگری منجر شود. دانیال حکیمی، محمد صادقی، لادن طباطبایی، حبیب دهقاننسب و رویا نونهالی برخی بازیگران این سریال هستند .
پلیس جوان
تا همین چند سال گذشته اگر نام شهاب حسینی بر زبان میافتاد بسیاری بلافاصله عبارت «پلیس جوان» را به زبان میآوردند؛ سریالی که سیروس مقدم در آغاز دهه 80 تولید کرد و بار دیگر موجب رونق آثار پلیسی میان مخاطبان تلویزیون شد. سریالی درباره شخصیت یونس، پلیس جوانی که پدرش در مقام قاضی دادگستری سالها پیش به شکل مشکوکی به قتل رسیده و او به توصیههای مادرش برای کشف راز قتل پدر وارد دانشکده پلیس شده بود. این ستوان آگاهی در خلال جستوجوی راز قتل پدر هر قسمت ماجراهای تازهای برای تماشاگران روایت میکرد. یونس آدمی است با روحیه لطیف و احساساتی؛ چنانکه در جایی از سریال گفته میشود اگر یونس پلیس نمیشد، حتما شاعر میشد و قرار گرفتن او در چنین موقعیتی شخصیت ویژهای از او خلق میکند. شهاب حسینی، داریوش ارجمند، پروانه معصومی، فرهاد اصلانی، میترا حجار، مریلا زارعی، محمدرضا داوودنژاد و... بخشی از بازیگران این مجموعه تلویزیونی هستند.
کلانتر
کارگردان سریال پلیسی «تصمیم نهایی» که خیلی هم مورد اقبال مخاطبان قرار نگرفت، در تجربه جدیدش تصمیم داشت تا «کلانتر» را به آنتن تلویزیون برساند. مجموعهای که تا 3 فصل تمدید شد و به عنوان یکی از موفقترین آثار پلیسی تلویزیون لقب گرفت. ایرج نوذری در شخصیت یک افسر کارکشته پلیس در این سریال ظاهر شد. نقش ایرج نوذری به عنوان محوریترین شخصیت سریال در فصل سوم حذف شد و مانند بسیاری دیگر از سریالهای چند فصلی، دوران رکود را در فصلهای بعدی تجربه کرد. این مجموعه در سال 1382 آغاز شد و تا سال 1387 پخش فصل سوم آن ادامه داشت. کلانتر، روایتی پلیسی از یک افسر وظیفهشناس نیروی انتظامی است که هر بار برای حل پروندههایی چون سرقت، آدمربایی و قتل درگیر ماجراهایی شده و برای دستگیری مجرمان تلاش میکند. ایرج نوذری، بابک نوری، آناهیتا همتی، کیوان محمودنژاد، پویا امینی و معصومه آقاجانی مجموعه بازیگران این سریال را تشکیل دادند.
هوش سیاه
در میانه دهه 80 که سریالهای پلیسی در رکود عظیمی گرفتار بودند، فضایی برای جولان سریالهای خارجی چون «هشدار برای کبرا 11» در تلویزیون مهیا شد. پروداکشن عظیم در کنار انسجام ساختار فیلمنامه و کارگردانی آثار خارجی بسیاری از کارگردانهای داخلی را از ورود به این حوزه هراسناک میکرد. بعد از 5 سال کنداکتور خالی تلویزیون، مسعود آبپرور تصمیم گرفت اثری پلیسی و مرتبط با فضای مجازی تولید کند. «هوش سیاه» خیلی زود توانست در میان مخاطبان جا باز کند. تقابل خیر و شر داستان بین حسین یاری و کیکاووس یاکیده برای مخاطبان باورپذیر بود و درام هیجانی را به نمایش میگذاشت. اهمیت این سریال از آنجا برجسته بود که در عین روایت اکشن و معمایی، به مساله مهم و مبتلابه جامعه پرداخت که پیشبینی میشد بیش از پیش دامنگیر جامعه شود. جرائم رایانهای و اتفاقات مرتبط با فضای مجازی مخاطب نسل جدید را با سریال همدل کرد و توانست بعد از چند سال اثر پلیسی درخوری را روی آنتن ببرد.
آسمان من
اولین تجربه سازمان اوج و شبکه افق در مجموعه نمایشی پلیسی به سریال «آسمان من» منتج شد. اثری تاریخی که در فضای دهه 60 روایت میشد و مقوله امنیت پرواز را در نظر داشت. قصه سریال از سال ۶۳ آغاز میشود در این چند سال چند مورد هواپیما ربایی رخ میدهد که در 6 قسمت اول ماجرای این هواپیمارباییها به تصویر کشیده میشود و پس از آن با جهش ۲۵ ساله تلاش نیروهای امنیت پرواز (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) برای برقراری کامل امنیت طی پروازهای مختلف و خنثیسازی حرکت گروههای تروریستی منعکس میشود. این اثر اگرچه در فرم و ساختار دارای نقاط قوت بسیاری بود اما سیاست اشتباه پخش این مجموعه تلویزیونی آن را از دید مخاطبان پنهان کرد. فصلهای
نصفه و نیمه و روایتهای چندپاره این سریال در کنار تغییر شبکه پخش از جمله عواملی بود تا آسمان من نتواند خود را به عنوان یک اثر پلیسی مهم در دهه 90 نمایش دهد.