سم لی: اروگوئه، روسیه را بعد از ناکامیاش مقابل فرانسه در مرحله یک چهارم نهایی در حالی ترک کرد که این احساس آشنا در میان همه اعضایش وجود داشت که آنها میتوانستند در این جام چیزهای بیشتری ارائه کنند اما این نمیتواند اذهان را از این واقعیت منحرف کند که آنها با وجود حذف شدنشان هم یکی از منظمترین تیمها را در رده ملی دارند و این وضعیت چه تابارس 71 ساله- کسی که الان برای راه رفتن مشکلاتی دارد- تصمیم به ماندن بگیرد یا نه، همینگونه خواهد بود. «استاد» لقبی که همه اروگوئهایها تابارس را با آن میشناسند، این تیم را در جامجهانی 1990 هدایت کرد و سال 2006 دوباره سرمربی آن شد. از آن زمان او توانسته فوتبال اروگوئه را بازسازی و متحول کند و از آنچنان احترامی در فوتبال اروگوئه برخوردار شده است که به او اجازه میدهد در هر سطحی از بازی کنترل امور را به دست بگیرد.
تابارس در تیمملی اروگوئه سیستم جوانی را شکل داده است که در مقطع فعلی 12 سال از فرآیند ساختش میگذرد؛ چیزی شبیه یک تسمه نقاله از بازیکنان بااستعداد که باعث شده اروگوئهایها با جمعیت زیر 5/3 میلیون نفر بتوانند همچنان جایگاه خود را به عنوان یکی از قدرتهای دنیای فوتبال حفظ کنند، همانگونه که آنها در سالهای 1930 و 1950 قهرمان جامجهانی شدند.
استبان خستو، یکی از دوستان تابارس که در جامجهانی 1990 به عنوان مربی بدنساز تیمملی اروگوئه در کنار او کار میکرد، میگوید: «او عملاً از تیمملی یک تیم باشگاهی ساخته است، جایی که احترام مهمترین فاکتور است. او نسلهایی از بازیکنان را از ردههای سنی زیر 20 سال، زیر 17 سال و زیر 15 سال پرورش داده است. مردم در این فرآیند نقش دارند، بازیکنان و تمام اعضای کادر فنی همگی محترم و تحصیلکرده هستند، چه از نظر شخصیتی چه از نظر اجتماعی. اسکار توانسته است یک حس و میل بزرگ به همکاری را میان تمام بازیکنان و تمام تیمهایی که تحت نظر او هستند ایجاد کند». بسیاری از اعضای تیمی که تا مرز شگفتیسازی در روسیه پیش رفتند، از دل همین سیستم بیرون آمدهاند. خوسه خیمنس، لوکاس توریرا و دیگو لاکسالت و چندین نفر دیگر جزو بازیکنان بااستعدادی هستند که باشگاههایشان آنها را آزاد گذاشتند تا در فاصله روزهای دوشنبه و چهارشنبه هر هفته در تمرینات تیمملی شرکت کنند؛ در مینی کمپهایی که بازیکنان رده زیر 15 سال در آن تمرین و حتی همانجا غذایشان را صرف میکنند و درس میخوانند قبل از اینکه به خانه بازگردند و به خواب بروند البته اگر خودشان بخواهند. هدف این است که آنها برای رفع نیازهای تیمملی و ساختن بازیکنان بزرگسال حرفهای آماده شوند. هیچ چیز در هیچ سطحی به امید اینکه اتفاقی و شانسی به نتیجه برسد رها نمیشود و این برای تابارس یک اصل کاری است.
خستو ادامه میدهد: «او توانسته بازیکنان بزرگسال را متقاعد کند که مستقیماً از فرودگاه به تمرینات بروند. اینجا حس مسؤولیتپذیری حرفهای و نظم در تکتک بازیکنان موج میزند و او توانسته با آنها کاری کند که احساس کنند واقعاً به تیم تعلق دارند و افتخار و غرور وقتی دارند برای تیمملی بازی میکنند کاملاً در چهره و شیوه بازیشان مشخص است».
تابارس اما کاری فراتر از مربیگری صرف در فوتبال اروگوئه انجام داده است. خستو میگوید: «با نتایجی که گرفته است، تابارس توانسته مدیران اتحادیه فوتبال کشور را متقاعد کند. در آمریکای لاتین اجرای پروژهای که هزینه مالی داشته باشد بسیار سخت بوده اما تابارس توانسته آنها را متقاعد کند که این یک سرمایهگذاری است نه خرج کردن. او از حمایت کسانی برخوردار است که نیاز دارد حامیاش باشند و این به لطف اعتباری است که کسب کرده چون در آمریکای جنوبی متقاعد کردن مدیران برای قبول ریسک اجرای یک پروژه و تفهیم اینکه سرمایهگذاری در بخش ورزشی فوتبال ارزشش را دارد، بسیار سخت است». برای سالهای دوره دوم مربیگریاش در تیمملی اروگوئه، وظایف تابارس بیشتر شبیه امور یک مربی در رده باشگاهی بوده تا یک مربی در رده ملی و او مدام در حال برنامهریزی برای توسعه فوتبال در ردههای پایه و تلاش برای گرفتن امکانات در حد وسع فدراسیون بوده است. اروگوئه شاید در روسیه نتوانست به مراحل پایانی برسد اما نباید فراموش کرد که در جامجهانی 2010 چهارم شد و یک سال بعد قهرمان کوپا آمهریکا. زحمات تابارس و موفقیت اروگوئه زمانی بیشتر به چشم میآید که ببینید کشوری در همسایگی آن به نام آرژانتین چگونه از نداشتن یک سیستم قوی برای پرورش استعدادهای جوانش ضربه میخورد. آرژانتین با جمعیتی 12 برابر اروگوئه اما با سالها هرج و مرج در بخش زیرساختی فوتبالش، حالا چیزی جز یک تیمملی سالخورده ندارد و در حسرت داشتن رهبری با درایت تابارس برای فوتبالش است که برای نسلهای آینده این تیم ستاره پرورش دهد.