محسن شهمیرزادی: مخاطب 80 میلیونی برای بزرگترین سازمان رسانهای کشور یعنی صداوسیما باعث شده تا این سازمان رسانهای برای هرکدام از تصمیمات خود دچار مسائل فراوانی شود. این اتفاق زمانی به چشم میآید که تلویزیون پساانقلابی رسالت خود را برخلاف ذات این رسانه بر «آگاهیبخشی» قرار داده است و از ابتدا بنا داشته به جای اصالت سرگرمی تبدیل به «دانشگاه عمومی» شود. حجاب نیز از جمله مسائل فرهنگی است که همواره در کمیت و کیفیت خود نظرات مختلفی را تجربه کرده. پیچیدگی مفهوم حجاب در سازمان پیچیدهای همچون صداوسیما موجب شده است تلویزیون در مواجهه با این پدیده دچار سردرگمی شود و به همین واسطه آزمون و خطاهای فراوانی را از سر بگذراند. تبلیغ و ارشاد حجاب از آنجایی که امری فرهنگی و نسبی بوده است، با رپورتاژهای مستقیم و تبلیغات صریح به ضدتبلیغ خود تبدیل میشود. این امر نیازمند ترویج هوشمندانه در مدیوم رسانه است که تاکنون کمتر از سوی رسانه ملی مشاهده شده است. سریالهای تلویزیونی از جمله ژانرهای نمایشی هستند که در طولانیمدت آثار عمیقی بر مخاطبان خود میگذارند. همزادپنداری بیننده با شخصیتهای فیلم و تاثیرپذیری از سبک زندگی آنان باعث میشود به مرور زمان این اثرپذیری در جامعه نمود عینی پیدا کند. بسیاری از صاحبنظران معتقدند که انتظارات بالای نسل جوان در مسائل اقتصادی ارتباط زیادی با مجموعههای تلویزیونی دارد، چرا که پیش از این هیچ زوج جوانی خودرو و منزل شخصی مجلل را به عنوان بدیهیات شروع یک زندگی مشترک نمیدانستند اما سریالهای تلویزیونی این موارد را به عنوان ضروریات اولیه زندگی در ذهن مخاطبان مطرح کردند. نوع پوشش و آرایش صورت نیز از جمله مقولاتی است که بشدت متاثر از رسانه بوده و افراد جامعه اثرپذیری مستقیمی از نوع پوشش سلبریتیها و قهرمانهای نمایشی داشتهاند، بنابراین نمیتوان تغییرات پوششی در جامعه ایرانی را چندان بیربط با رسانه ملی دانست. اما سیاستگذاری و تصمیمگیری در اینباره چندان آسان هم به نظر نمیرسد، چرا که مفهوم حجاب صرفا بر یک نوع پوشش دلالت ندارد، بلکه به همراه خود بار معنایی معنوی به دنبال داشته و حجاب همواره به عنوان قالبی برای «حیا» مطرح میشود. این مقوله زمانی اهمیت مییابد که کاراکترهای باحجاب لزوما باید مقوله حیا را نیز با خود به دنبال داشته باشند. این اتفاق اگرچه ممکن است در نمایش تلویزیونی صورت بگیرد، اما دنیای واقعی هنرمندان نیز امروزه از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است و تناقض بین نمایش و واقعیت به ضدتبلیغ بدل خواهد شد. حاشیههایی که الهام صفویزاده این روزها برای تلویزیون رقم زده است، شاهد مثال این ماجراست. درحالی که مجری تلویزیون بهخاطر همسرش از پوشش چادر استفاده میکرده، بعدها با بیان اینکه «میخواهم خودم باشم» این پوشش را از سر بر میدارد. در این میان صداوسیما متهم به این است که در امر پوشش اجبار را در دستور کار قرار داده است و تصمیم شخصی یک مجری در انتخاب پوشش خود، تبدیل به حاشیه میشود. از سوی دیگر رسانه ملی در تفکیک حجاب خلوت از اجتماع دچار محدودیتهایی است که هنوز راهحل جدی برای آن اندیشیده نشده است. باحجاب بودن نقش زن در محیط داخلی خانه و حضور او با همان حجاب در بیرون از منزل حالتی غیرواقعی به دست میدهد. این اتفاق در به تصویر کشیدن زنان بیحجاب نیز تکرار میشود، در این میان برخی چون فرجالله سلحشور در «یوسف پیامبر» تلاش کردند با تغییر نوع پوشش و عادتزدایی از کلیشه حجاب، راهحلی برای آن بیندیشند. جذابیتهای دراماتیک و بصری شبکههای ماهوارهای نیز از دیگر متغیرهایی است که تلویزیون به واسطه اخلاق رسانهای خود نباید از آن استفاده کند. هرچند در این مقوله رسانه ملی تلاش حداکثری در کپیبرداری از ایدهها و فیلمنامههای خارجی داشته است. با این حال همواره کاراکترهای باحجاب کامل در تلویزیون متعلق به قشر خاصی از جامعه بودهاند. وجه مشترک چادریهای سیما سطح پایین اقتصادی و اجتماعی آنهاست. از سوی دیگر عمدتا چادر مخصوص نقشهای مسنی است که فاصله زیادی با قشر جوان دارند. پوشش چادر برای زندانیها نیز از دیگر نمادهایی است که در مجموعههای نمایشی پیرامون حجاب برتر به کار برده میشود. در کنار سطح اول و نمادین پوشش، در لایههای زیرین باید مفهوم ترویج حجاب را با گسترش حیا در اثر مقایسه کرد. عادیسازی روابط خارج از عرف بین نامحرمها و وفور دیالوگهای جنسی تبدیل به اصول بدیهی فیلمسازان شده است که به صورت مستقیم «حیا» در مخاطب را نشانه رفتهاند. تا هر میزان که نقش مثبت داستان چادری هم باشد، پیرنگهای ضدحیای فیلمنامه اثر غیرمستقیم خود را به جا خواهد گذاشت. مسائل و سوالات فوق تنها بخشی از معضلاتی است که هنوز به آنها پاسخ دقیقی داده نشده است. با این وجود میتوان انتخاب دقیق کاراکترهای نمایشی و توجه به سبک زندگی آنها- قبل از شهرت و محبوبیتشان بهواسطه رسانه ملی- را از جمله راهکارهای این مساله دانست. از سوی دیگر ظرفیت انیمیشن در چند وقت اخیر نشان داده است که براحتی میتوان بهواسطه این صنعت، تفکیک نوع پوشش در منزل و خارج از آن را بخوبی تبیین کرد. شبکه نهال پیش از این مجموعه انیمیشنی تحت عنوان «بچههای ساختمان گلها» را روی آنتن برد که در آن مادر خانواده در داخل منزل، از پوششی متفاوت با بیرون منزل استفاده میکند و همین اقدام مثبت اگرچه حاشیههایی را به همراه داشت اما ثابت کرد هیچکدام از مسائل مبتلابه رسانه ملی در حوزه حجاب با خلاقیت و اندیشه بدون راهحل نخواهد ماند. با این وجود، احترام به طیفهای مختلف پوشش در مجموعههای خبری و نمایشی و عدم الزام به قالب ثابتی از پوشش باعث شده است این اقدام مثبت صداوسیما از نظرپنهان نماند، چرا که با توجه به تنوع سبک پوشش در گستره جغرافیایی کشورمان و نسبیت آن، تاکید بر نوع خاصی از حجاب – مانند سالهای دهه60 که بر پوشش ثابت مانتو تاکید داشت- موجب گسست بیشتری بین مخاطبان و رسانه ملی میشود.