محمود الوندی: 1- مبتنی بر آموزههای قرآنی آزادی انسانها یک حق ذاتی است که اصالتا این حق بخشی از جوهره وجودی انسانها بوده و دارای وجوه مختلف اجتماعی از جمله آزادی بیان است. بهطور کلی از دیرباز عدم اعتقاد جدی به ضرورت دسترسی جامع شهروندان به اطلاعات عمومی کشور از نقیصههای تفکری اصلاحطلبان وطنی بوده است. داشتن نگاه صرف شعاری به اصول متقنی مانند دانستن حق همگانی است و همچنین استفاده ابزاری از اصل مشارکت همگانی و تلاش برای کانالیزه کردن اطلاعات کلیدی و بستن راه نقد و انتقاد سازنده روی رسانههای غیرهمسو و در نهایت ارائه تفسیری جناحی از آزادی بیان و نقد رسانهای از مختصات مدیریتی اصلاحطلبان است. احترام حقیقی به کرامت انسانی یکی از تکالیف دولت در عرصه کشورداری است و حکما تامین آزادی بیان علاوه بر آنکه جزءلاینفک نظام ارزشی جمهوری اسلامی است، یکی از ارکان آن نیز هست.
2- در چند ماه اخیر با وجود تبلیغات دامنهدار رسانههای وابسته به دولت، تلاش سازمانیافته برای بستن باب نقد و انتقاد در جامعه به رویه ثابت دولت در مواجهه با منتقدان عملکرد پرحاشیه دولتمردان مبدل شده است. فضاسازی سیاسی، بزرگنمایی مشکلات، مظلومنمایی، بحرانی جلوه دادن وضعیت کشور، اعمال فشار مستقیم و غیرمستقیم بر رسانههای منتقد، استفاده ابزاری از موضوع مذاکرات هستهای، قیممآب خواندن رسانههای منتقد، تهدید به شکایت، طرح شکایت از طریق شوراهای غیردولتی منتسب به دولت و دهها مورد مشابه از شگردهای مشخص دولت برای ایجاد انسداد پیدا و پنهان در روند جریان آزاد اطلاعات در کشور است. بیشک مبدل کردن رسانههای آزاد به رسانهالدوله بر اساس مدل نشریات زنجیرهای از اهداف پنهانی این تلاشهای سازمانی است.
3- برای نمونه دولت از بدو شروع به فعالیت تلاش قابل رصدی را برای کانالیزه کردن مجاری اخبار عمومی در ادارات دولتی و همچنین مدیریت خبری کارکنان بهعمل آورده است. ایجاد محدودیتهای بیمبنا درباره دسترسی کارکنان دولت به اینترنت و فیلتر کردن سایتهای خبری و منحصر کردن امکان دسترسی آنان به پایگاه اطلاعرسانی دولت بخشی از این رفتار است. بدیهی است در عصر دیجیتال و اینترنت تلاش برای ایجاد یک فضای منحط تکصدایی درحوزه خبری هیچ توجیه سازمانی – اداری نمیتواند داشته باشد. نگاهی به رشد فزاینده نگرانیهای مستند کارکنان دولت از برخوردهای کنترلی دولت موید رفتار نادرست دولتمردان در مواجهه با کارکنان دولت است. منوط کردن حق تحصیل کارمندان دولت ولو در ساعات غیراداری به موافقت مدیران دولتی از جمله برخوردهای نامشروع و حتی غیرانسانی با قشر کارکنان دولت است. در همین مدت اندک اثرات سوء نبود فضای انتقادی در ادارات دولتی و متقابلا برخورد چکشی مدیران با کارکنان منتقد به وضوح قابل سنجش است. ارزیابی قضاوتهای کارکنان درباره عملکرد دولت در شش ماه گذشته میتواند مبنای مستندی برای سنجش صحت مطلب باشد.
4- ممانعت از طرح پرسشهای راهبردی درباره عملکرد دولت در بخشهای اقتصادی و سیاسی و مشخصا بیتوجهی دولت به انتقادات وارده درباره رانتآلود بودن ماجرای تامین اقلام سبد کالایی و همچنین امتناع دولت از پاسخگویی شفاف به واردات کالاهای غیرضروری در شش ماه گذشته، سکوت دولت درباره افزایش بدهکاران میلیاردی بانکی در 6 ماه اخیر، غیرشفاف بودن روش دولت در مواجهه با مفاسد اقتصادی، امتناع از اطلاعرسانی شفاف درباره مذاکرات صورت گرفته با هیاتهای اروپایی و مهمتر از همه پیشگیری از به نقد رسانهای گذاشته شدن متن توافقات هستهای، بخش کوچکی از برخورد منفی و غیرسازنده دولت با جریان اطلاعرسانی سالم همگانی است.
5- ظاهرا دولت روحانی از مناظر مختلفی خویش را تنها قیم ذیحق رسانهها و هنرمندان کشور میداند. ترسیم خط و خطوط فعالیتی برای هنرمندان و رسانهها از سوی حسن روحانی در سخنرانیهای مختلف برگرفته از همین نگرش قیممآبانه است. دولت بهعنوان یک قوه مجریه که خویش در بوته نقد نخبگان جامعه قراردارد، اساسا نمیتواند برای آنها تعیین تکلیف کند. از سوی دیگر آشفتگی دولت از طرح چند انتقاد موجه از سوی معدود رسانههای منتقد دولت زوایای دیگری از حاکمیت روح قیممآبی دولت را به نمایش عمومی میگذارد. منوط کردن مشروعیت آزادی بیان در جامعه به شرایط و اوضاع و احوال تاریخی - اجتماعی که در جریان برگزاری جشنواره مطبوعات از سوی روحانی مورد تاکید قرار گرفت، هیچ توجیه منطقی نمیتواند داشته باشد.
6- تقسیمبندی غیراصولی نقد سازنده به نقد خوب و بد از سوی دولت میتواند تبعات سهمگینی را بر کشور وارد کند. گویا در منظومه تفکری دولت تنها نقدی خوب و قابل تحمل است که متضمن تایید سیاستهای درست و حتی نادرست دولت باشد. به نظر میرسد دولت هیچ اعتقادی به جایگاه و نقش سازنده مردم و رسانهها در عرصه اداره امور کشور در دوران پس از انتخابات ندارد. از شواهد 6 ماه گذشته پیداست که دولت عملا معتقد است که با پایان شب انتخابات و کسب رای 50 درصدی مردم، عینا مسؤولیت مستقیم مردم در اداره امور تمامشده تلقی میشود و این رای مجوزی برای مطلقانگاری اختیارات و تصمیمات دولتمردان است. عدم اعتقاد واقعی دولتمردان به اصل تفکیک قوا و اصرار به مداخله در تصمیمات داخلی سایر دستگاهها از جمله صداوسیما حتی درباره تعیین مجریان صداوسیما موجب شده است این تصور رنگ واقعیت به خود گیرد که دولت عملا برای مردم و سایر قوا هیچ نقشی جز اطاعت بیقید و شرط از فرامین دولتمردان قائل نیست. توهین چندباره مشاوران و معاونان رئیسجمهور به اقشار مختلف مردم از جمله کارگران و رانندگان تاکسی و سکوت معنادار و ناموجه رئیس دولت در مقابل این هتاکیها در همین راستا قابل تحلیل است.
7- تخصیصهای بنفشی رئیس دولت بر مفهوم آزادی بیان در جریان جشنواره مطبوعات گویای آن است که با وجود الفاظ شعاری ایشان مبنی بر ضرورت باز بودن میدان قلم و بیان برای تبیین حقایق برای مردم و جامعه، دولت تنها به آزادیای معتقد است که منتقدان دولت هیچ سهمی از آن ندارند. دولت اگرچه در نطقهای تبلیغاتی اصرار بر نقش سازنده مطبوعات منتقد دارد و مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی معرفی میکند اما مستند به مختصات عملکردی دولت باید گفت نگاه تهدیدی دولت نسبت به مطبوعات منتقد را باید به سیاهه بلندبالای عدم تحقق وعدههای انتخاباتی روحانی افزود.