مرتضی نصراللهی: نشست سالانه پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) روزهای 20 و 21 تیرماه با حضور رهبران کشورهای عضو در بروکسل برگزار شد. «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری ایالات متحده، پس از این سفر راهی فنلاند شد تا با «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه دیدار و گفتوگو کند. یکی از موضوعاتی که رئیسجمهور آمریکا قصد دارد درباره آن با همتایان غربی خود گفتوگو کند، «توافق هستهای با ایران» و سرنوشت برجام است. هفتهنامه «تایم» در این باره نوشت: «ترامپ در جریان نشست اخیر ناتو، فشار زیادی به همپیمانان خود در ناتو جهت پیروی از تحریمهای ثانویه ایالات متحده آمریکا علیه ایران وارد کرد. یکی از موضوعات رایزنیهای ترامپ با مقامات اروپایی، رساندن واردات نفت ایران به صفر است. اگر اروپا در این مسیر از ترامپ تبعیت نکند، آمریکا علیه شرکتهایی که با ایران همکاری کنند، تحریمهایی وضع خواهد کرد».
چنانکه از گزارش تایم و دیگر نشریات غربی برمیآید، ترامپ قصد دارد «پرونده برجام» را روی میز سران ناتو قرار دهد. این در حالی است که فشارهای کاخ سفید بر شرکای آتلانتیکی خود بر سر افزایش بودجه نظامی اعضای ناتو همچنان ادامه دارد. در شرایطی که به واسطه محدودیتهای گمرکی و تعرفهای ترامپ علیه شرکای اروپایی خود، اختلاف در 2 سوی آتلانتیک به نقطه اوج خود رسیده است، بررسی پرونده «برجام» در نشست بروکسل نشانه چیست؟ آیا ترامپ قصد داشت در این باره معاملهای با شرکای اروپایی خود انجام دهد؟ آیا اعضای اروپایی ناتو از ادغام و هضم برجام در دل منازعات درون آتلانتیکی خود استقبال میکنند؟ اخیرا «ترزا می» نخستوزیر انگلیس در اظهاراتی قابل تامل، از سایر کشورهای اروپایی خواست در قبال اقدامات گمرکی و تعرفهای ترامپ، واکنش متقابل از خود نشان نداده و بر سر «برجام» نیز با آمریکا وارد گفتوگو [معامله] شوند. براستی در میان اعضای پیمان آتلانتیک شمالی چه میگذرد؟ واقعیت امر این است که در آینده نزدیک، برجام به ابزار «گروکشی امنیتی آمریکا از اروپا» تبدیل خواهد شد. نشانههای اولیه این موضوع، در نشست اخیر بروکسل کاملا مشاهده شد. نباید فراموش کرد اتحادیه اروپایی کماکان در نگاه امنیتی کلان خود، همچنان خود را وابسته به ایالات متحده میداند. افرادی مانند «ترزا می» نخستوزیر انگلیس، «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه و «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان همچنان مشی و جهتگیری کلی امنیتی اروپا در نظام بینالملل را بر مبنای «وابستگی امنیتی به آمریکا» تنظیم کردهاند. مقامات اروپا در بهترین حالت ممکن، صرفا وارد فاز «مهار ترامپ» خواهند شد و «تقابل با کاخ سفید» جایی در استراتژیها و حتی تاکتیکهای تعریف شده در حوزه سیاست خارجی اروپا ندارد. در جریان برگزاری نشست اخیر سران گروه 7 در کانادا، دونالد ترامپ با آنگلا مرکل درباره برجام، تعرفههای گمرکی و آلومینیومی و افزایش بودجه نظامی اعضای ناتو به گفتوگو پرداخت. اگرچه نتیجه این مذاکرات، شکست نشست گروه 7 و حتی عدم تنظیم بیانیهای مشترک در پایان آن بود اما رئیسجمهور آمریکا در نشست ناتو نیز همان فرمول را در پیش گرفت! ترامپ و کشورهای اروپایی، منازعات موجود در نظام بینالملل را نه به صورت تکتک و مجزا، بلکه به عنوان یک «بسته واحد» مورد ارزیابی و مذاکره قرار خواهند داد. در چنین معادلهای، ترامپ از سران اروپایی خواهد خواست در ازای کاهش فشارهای اقتصادی و امنیتی آمریکا، هرگونه حمایت از برجام و استمرار آن را متوقف کنند. اساسا یکی از اصلیترین دلایل امتناع سران اروپا از ارائه بسته جامع، جزئی و کارآمد پیشنهادی به ایران، همین رایزنیها و لابیهای پشتپرده و آشکار بوده است. «مایک پمپئو» وزیر خارجه ایالات متحده از زمان خروج ترامپ از توافق هستهای، به صورت مستمر با وزرای خارجه تروئیکای اروپا در ارتباط بوده و مواضع دقیق دولت آمریکا در قبال برجام را به اطلاع آنها رسانده است. در نهایت اینکه متعاقب «گروکشی امنیتی آمریکا از اروپا» در جریان نشست ناتو، شاهد استمرار «بازی پارادوکسیکال» اروپا در قبال برجام خواهیم بود. همانگونه که در جریان نشست اخیر ایران و اعضای 1+4 در وین مشخص شد تروئیکا قصد دارد پرونده توافق هستهای و مذاکره با تهران همچنان مفتوح باقی بماند. نباید فراموش کرد استراتژی اصلی اروپا در قبال ایران و برجام، نگاه داشتن بیشتر کشورمان در توافق هستهای (بدون بهرهمندی ایران از هرگونه منفعت اقتصادی) جهت اثرگذاری بیشتر تحریمهای آمریکا و سپس امتیازدهی بیشتر ایران در مذاکرات است. ارائه بسته پیشنهادی بیخاصیت و غیرقابل قبول اتحادیه اروپایی به ایران نیز در همین راستا قابل تحلیل است؛ بستهای ضعیف که منبعث از مناسبات خاص ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی است؛ آیا آقای دکتر ظریف بهعنوان بهترین دیپلمات جهان [به تعبیر آقای دکتر روحانی(!)] چنین مسأله واضحی را که یک دانشجوی ترم اول روابط بینالملل هم آن را درک میکند، متوجه نمیشود؟! میشود!