«حالا حالاها باید بگذرد تا تهرانیها بفهمند چه دُر نایابی را از دست دادهاند.» این تنها جملهای بود که بعد از تماس با یکی از شاگردان اصلی آیتاللهالعظمی مرتضی تهرانی، او توانست بر زبان بیاورد و بغض و گریه این عالم که خود آیتاللهی است و دارای محاسن سفید، نگذاشت بحثمان ادامه پیدا کند. امروز 30 تیر ماه 1397 تهرانیها با یکی از اساتید اخلاق بزرگ کشور خداحافظی کردند؛ آیتالله مرتضی تهرانی معروف به «حاجآقا مرتضی» که 40 سال کلاس درس و بحث فقهی و اخلاقی ایشان یکی از اصلیترین محافل متدینان تهرانی بود.حاجآقا مرتضی تهرانی فرزند ارشد آیتالله میرزا عبدالعلی تهرانی از علمای تراز اول تهران و برادر بزرگتر آیتالله مجتبی تهرانی بود. ایشان درس را پای بحث پدر شروع کرد و در ادامه در مشهد و بعد از آن در قم سر کلاس دروس فقهی آیتالله العظمی بروجردی(ره) و امام خمینی(ره) حاضر میشد. هنگام عزیمت ایشان به قم، با وجود آنکه پدر بزرگوارشان با عموم مراجع وقت مراوده داشت اما به مرتضایش، پیوند خاص با حاجآقا روحالله را توصیه کرده بود. ایشان یک دوره اسفار اربعه را محضر علامه طباطبایی خواند و همراه با امام مبارزات انقلابی را شروع کرد. حاجآقا مرتضی در طول سالیان اقامت در قم همپای دوست صمیمیاش مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی از خوان حکمت، معرفت و اخلاق امام خمینی بهره مستوفی میبرد. در این میان انس و محبت متقابل بین حاجآقا مرتضی و حضرت امام خمینی فراتر از استاد و شاگردی بود تا آنجا که حتی در برخی تابستانها که امام در روستای امامزاده قاسم تهران مستقر میشدند، حاجآقا مرتضی از بیشترین انس و مجالست با مراد محبوب خود برخوردار بود و گاهی با اشاره امام بهطور شبانهروز در محضر معظمله ماندگار میشد. عشق و علاقه به امام، حاجآقا مرتضی را در نیمه دوم دهه 40 نیز به نجف اشرف کشاند و ایشان از جمله شاگردان دروس «ولایت فقیه» امام خمینی در حوزه نجف بود.
مدرسه میرزا موسی؛ کلاس اخلاق و فقه و مکاسب
آیتالله میرزا عبدالعلی تهرانی، امام جماعت مسجد بزرگ «میرزاموسیِ بازار» بودند که پس از کسالت وصیت کرد آیتالله مرتضی تهرانی، فرزند بزرگ ایشان مسؤولیت مسجد را بر عهده بگیرد. مسجد میرزاموسی اما صرفا محلی برای اقامه نماز جماعت نبود، بلکه کلاسهای فقهی و اصولی آیتالله مرتضی تهرانی برای شاگردانش، جلسات اخلاق برای عموم مردم و مراجعات مردمی و پاسخگویی ایشان در مسجد انجام میشد. شاگردان ایشان از جمله حجج اسلام «نیکبین»، «نوروزی»، «پرورده» و «احتسابی» هر کدام امروز خود مجالس اخلاق در سطح شهر تهران دارند. نکته جالب توجه آن است که آیتالله مرتضی تهرانی بازاریها را مقید کرده بود همه پیش از آنکه حجرهدار بازار شوند حتما یک دور «مکاسب» را که احکام مربوط به کسب و کار و تجارت است، خدمت ایشان بگذرانند تا بتوانند کاسبی حلال و شرعی را در بازار به جریان بیندازند و این جلسه همواره از پرمخاطبترین جلسات مسجد میرزاموسی بوده است. این جلسات البته از نگاه عمقی ایشان در بحث اخلاق نشأت میگرفت که معتقد بود اگر جریان مالی و اقتصادی در جامعه سالم باشد و لقمهها حلال باشد، بسیاری از مشکلات اخلاقی و مفاسد اجتماعی در جامعه بروز پیدا نخواهد کرد.
پیروزی انقلاب و کلاس اخلاق برای مسؤولان
برخی معتقدند آیتالله مرتضی تهرانی، عالمی است که از سیاست دوری میجسته و به همین دلیل هیچ مسؤولیتی پس از پیروزی انقلاب نگرفته است، این در حالی است که همواره رفت و آمد مسؤولان اجرایی و سیاسی کشور و مشورتها با ایشان وجود داشته است. ایشان خود در جایی درباره فعالیتهایش پس از پیروزی انقلاب اسلامی میفرماید: «از همان موقع بهرغم اینکه خیلی از آقایان سراغ بنده میآمدند تا الان هیچگاه علاقهای به اجراییات نداشتهام. همان اوایل انقلاب مرحوم بهشتی، آقایان لاجوردی و امانی را به منزل ما فرستاد که به شورای عالی قضایی بروم اما من جواب منفی دادم، زیرا توان جسمی کافی برای این کار را نداشتم. من هم مباحث با آیتالله یزدی، آیتالله جوادیآملی و آیتالله موسویاردبیلی بودم اما هیچگاه اصرار آقایان را برای وارد شدن به کارهای اجرایی قبول نکردم. آیتالله یزدی در ابتدای مسؤولیتش در قوه قضائیه یک بار به من گفت ما کسی را نداریم که مسائل فقهی را بتواند تشریح کند و از من برای همکاری با قوه قضائیه دعوت کرد که من به او گفتم یک ربع وقت اضافی ندارم». ایشان اما هر چند همواره از ورود به مسائل جزئی و عملی سیاسی پرهیز میکرد، با این حال بین روحانیون به عنوان یک انسان سیاسی شناخته میشد که شرکت کردن آیتالله محمد محمدیریشهری، حجتالاسلام علی فلاحیان، آیتالله محمدحسن رحیمیان، حجتالاسلام سیدعلیاصغر میرحجازی و حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی در جلسات ایشان نشاندهنده این موضوع است. اما شاید یکی از مهمترین جلساتی که با محوریت حاجآقا مرتضی تهرانی برگزار میشد و خود نشان از سیاسی بودن شخصیت ایشان و دلبستگی به نظام اسلامی داشت که کمتر بدان توجه شده است، درس نهجالبلاغه ایشان برای مسؤولان نظام در سالهای ابتدایی انقلاب بود. ایشان اوایل انقلاب با توصیه امام خمینی(ره) جلسهای برای مسؤولان درجه یک کشور اعم از وزرا و معاونان تشکیل داد که طی آن به توضیح و شرح عهدنامه مالک اشتر که سندی است برای حکومتداری علوی میپرداخت. در این جلسه بیش از 60 نفر از مسؤولان وقت جمهوری اسلامی شرکت میکردند. گفته میشود به خاطر اظهارنظر سیدمهدی هاشمی مبنی بر لزوم ترور آیتالله مرتضی تهرانی این جلسات تعطیل شد.
شب و روزی نیست که آیتالله خامنهای را 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم
آشنایی آیتالله تهرانی با مقام معظم رهبری به دورانی بازمیگردد که آیتالله تهرانی و خانواده در مشهد مقدس زندگی میکردند. خود ایشان میفرماید: «آقا به اتفاق اخوی بزرگشان آقای سیدمحمد یک پنجشنبه به منزل ما تشریف آوردند. آن موقع حدود 16 سال داشتند. در همان جلسه اول توجهم به ایشان جلب شد. علتش هم این بود که شواهدی را در چهره مبارک ایشان دیدم. ایشان از نظر بیت هم متعلق به یک بیت باتقوا بود بهگونهای که من هر وقت میخواستم نماز ظهر و عصر را به جماعت بخوانم، به مسجد گوهرشاد نمیرفتم، بلکه نماز مرحوم آسیدجواد خامنهای، ابوی بزرگوار ایشان میرفتم؛ در بازار سرشور، مسجد آذربایجانیها. ایشان مرد بزرگواری بود و در منزل لمعه تدریس میکرد. هرچند من از اول هم کم معاشرت میکردم و در 13 سالی که در قم بودم، معاشرتم عمدتاً با مرحوم حاجآقا مصطفی [خمینی] بود اما سیادت، تقوا و پاکیزگی ایشان [آیتالله خامنهای] را هم شاهد بودم. بنده ایشان را از آن زمان صاحب ذاتیات مثبت یافتم». ایشان درباره جایگاه شخصیتی مقام معظم رهبری میفرمود: «در مراجع قطعاً چنین فردی با این جامعیت نداریم. یعنی وقتی سراغ مسائل سیاسی میروند و مطالعه و جمعآوری و مقایسه میکنند، یک نفر غیر از ایشان نیست. در مسائل فقهی که وارد میشوند و جواب میدهند، کاملاً پیداست که سراپا اخلاص و تقواست. آنقدر احتیاط میکنند که یک سر سوزن برخلاف تقوا و احتیاط حرکت نکرده باشند. این را من تا الان لمس کردهام و معتقدم دیگران به این صورت به ایشان نگاه نمیکنند. در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ بین علمای شیعه و اسلام نداریم. کسانی که به نظر بنده خیلی جالب و استثنایی میآمدند، مرحوم آقا موسی[صدر] بود، مرحوم آقای بهشتی بود و مرحوم آسید محمدباقر صدر بود. اینها را از نزدیک دیده بودم. مرحوم آقای بهشتی با من مأنوس بود ولی هیچکدام در ذاتیات به این بزرگوار نمیرسند و نرسیدند. من اینجور فکر میکنم که حقتعالی اراده فرموده است که وجود ایشان را از دیگران متمایز کند و با این همت عالی در این مسیر قرار بگیرد... شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برایشان دعا نکنم و به خدای متعال التماس نکنم که خدایا! این نعمت را برای شیعه مستدام بدار. معتقدم شکر و سپاسگزاری این نعمت الهی را شیعه اعم از علما و غیرعلما بهجا نیاوردهاند، چون درک نکردهاند ولی خدای متعال چنانچه بخواهد با عمل من و امثال من نعمت را بگیرد که دیگر چیزی برای ما باقی نمیماند».
وجوب جلسات روضه اهل بیت
یکی از جلساتی که به صورت مداوم در حسینیه زیرزمین خانه ایشان برقرار بوده، «دهه محرم» و «فاطمیه» است، جلساتی که پیش از سخنرانی ایشان، مرثیهخوانی مداحان بود و ایشان از پیش از شروع روضه مانند دیگران، اگرچه پیرمردی قامت خمیده بودند اما دو زانو جلوی در ورودی مینشستند و گریه میکردند. یکی از توصیههایی که در یکی دو سال اخیر ایشان موکد مطرح میکردند تقویت مجالس روضه بر معصومین بود. ایشان سال گذشته پیش از محرم فرموده بود: «جلسات اهل بیت(ع) را هر طور که میتوانید و هر چقدر توان دارید برگزار کنید، میتوانید چای بدهید نمیتوانید آب خوردن بدهید؛ بیشتر میتوانید، بیشتر بدهید. به گوش من رسیده که وقتی عاشورا میشود، وزوز دشمنان خدا بلند میشود که این پولهایی که خرج مراسم میکنید، بدهید به فقرا؛ البته که ما آن کار را هم میکنیم اما این اقامه مراسم ائمه از واجبات است. مستحب هم نیست. مجالس روضه و تبلیغ و مراسم منصوب به
اهل بیت علیهمالسلام و مراسم منسوب به مصیبت آنها، تصور نکنید اینها مستحب هست، بلکه اینها واجب است. ما خیال میکنیم واجبات فقط 5 وعده نماز یومیه است. هر چقدر کار کنیم کم هم هست، تنها ماییم که– با کمکاری- کلاه از سرمان میرود». از ایشان در باب اخلاق چند کتاب که متن پیاده شده سخنرانیهایشان است به چاپ رسیده که کتاب «معرفت در زیارت علی بن موسیالرضا علیه السلام» که تلخیص بیانات ایشان و برگرفته از 20 جلسه سخنرانیهای مشهد در نوروز سالهای ۸۳، ۸۴، ۸۸ و ۸۹ است، کتاب «توسل در دنیا بذر شفاعت در آخرت» که تلخیصی از بیانات وی در محرم سال ۷۲ است، کتاب «مباحث توحیدی ۱» و کتاب «خدا شناختنی است ۱ و ۲» به چاپ رسیده است. کلاسهای اخلاق ایشان تا همین هفته گذشته در حسینیه زیرزمین منزلشان برقرار بود و تهرانیها از بحثهای اخلاقی ایشان بهره میبردند اما از اواسط هفته، بیماری ایشان شدت گرفت و امروز دار فانی را وداع گفت.