سیدحمیدرضا همراه: در روزهایی که تبوتاب فوتبال به داغترین و هیجانانگیزترین موضوع گفتوگوها تبدیل شده بود، پویش «بخون، قهرمان شو» با محوریت رمان «جام جهانی در جوادیه» نوشته «داوود امیریان» مسیری فراتر از مستطیل سبز را در پیش گرفت و با نگاهی جذاب و طنزگونه به فرهنگ و تاریخ فوتبالی بچههای ایرانزمین قصد ترویج فرهنگ کتابخوانی را داشته و شعارش را قابل اعتماد بودن نوجوانان انتخاب کرده است تا بتواند حس «ما میتوانیم» را در جامعه تقویت کند و همین پویش باعث شد حتی بعد از جامجهانی هنوز بچههای نوجوان دنبال «قهرمان شدن» باشند و کتاب بخوانند.
نویسنده کتاب جامجهانی در جوادیه، داوود امیریان است. وی متولد 1349 در کرمان و از نویسندگان صاحب سبک کشور است. وی کتابهای «گردان قاطرچیها»، «داستان بهنام»، «رفاقت به سبک تانک» و... را به رشته تحریر در آورده است و تاکنون 4 نوبت جوایز جشنوارههای مختلف را کسب کرده است. امیریان در میان کتابهای منتشر شده خود، تجربه نوشتن چند فیلمنامه سینمایی را نیز دارد که مطرحترین آنها فیلم سینمایی «نفوذی» است که در بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر عنوان بهترین فیلم از نظر تماشاگران را به دست آورد. جامجهانی در جوادیه نمایش ظرفیتهای نوجوانان ایرانی در انجام کارهای غیرممکن است. نویسنده کتاب با طرح روایتی جذاب و رمانی نوجوانانه تلاش داشته است، به مخاطب خود نشان دهد در صورت اطمینان به نوجوان ایرانی میتوان کارهای بزرگی را انجام داد.
بعد از مطالعه و تأمل در کتاب جامجهانی در جوادیه اولین مسألهای که ذهن خواننده را درگیر میکند، دغدغه اطمینان داشتن به نوجوان است. این دغدغه با نمایش اقدامات و تلاشهای نوجوانان محله جوادیه، در چارچوب جامجهانی فوتبال خود را نمایان میکند. این نوجوانان میتوانند از یک رابطه کاری ساده که به اقتضای شرایط زندگی به آنها تحمیل شده است، یک فضای جدیدی را بگشایند و از مواجهه فرهنگها در قالب مسابقه ورزشی، ظرفیتهای اخلاقی و اجتماعی خود را به منصه ظهور بگذارند. ولی ویژگی مهم دیگری که نویسنده سعی داشته نوجوان ایرانی را در قالب آن به تصویر بکشد، قابلیت جمعکنندگی و بسیج نیروهاست. «سیاوش» که نقش اصلی را در پیشبرندگی داستان بر عهده دارد، یک مدیر ذاتی با رویاهایی بزرگ است که میتواند افراد را در موقعیتهای مختلف به کار گیرد. سیاوش متخصص تبدیل ایدههای بزرگ از عالم ذهن به عالم واقع است.
«جام جهانی در جوادیه» از جنبه دیگر نیز قابل توجه است؛ فقر امکانات و صرف فعل «خواستن». اگرچه نوجوانان داستان با یک زمین خاکی غیر قابل استفاده برای برگزاری مسابقه روبهرو هستند ولی با همفکری و تجمیع موقعیتها و خرده ظرفیتهای در دسترس، میتوانند کار بزرگی انجام دهند و یک زمین خاکی که غیر قابل استفاده برای بچههای سفرا و اتباع خارجی ساکن ایران بود را به یک زمین آسفالت تبدیل کنند.
اوج و نقطه عطف داستان، در رویارویی تیم محله جوادیه تهران با نوجوانان افغانستانی ساکن تهران است که به عنوان نماینده کشور همسایه، در مسابقات شرکت کردهاند. جایی که نشان میدهد اگر چه این نوجوانان تلاش بسیاری برای کسب مقام قهرمانی دارند ولی زمزمهها و رگههایی از مفاهیم اخلاقی سنتهای دیرین که در داستان پوریای ولی بخوبی خود را نشان میدهد در این داستان نیز تکرار میشود و تیم محله جوادیه، مردانگی و غیرت را برای شاد کردن دل عدهای دیگر به صورت تمام و کمال نشان میدهند.
ولی قهرمان قصه، سیاوش است. پسری که هم عیب و نقص دارد و هم اینکه قابلیتهای فراوان و تواناییهای متعدد کشف نشده. همانند سایر نوجوانان سرزمین ایران. سیاوش کاراکتر آرمانی نیست و ضعفهایی دارد که نویسنده از این طریق تلاش داشته شخصیت او را برای مخاطب دستیافتنی کند. از سوی دیگر ظرافتهایی که یک مدیر برای انجام فعالیتهایش باید داشته باشد، در شخصیت سیاوش کاملاً نمود دارد.
«جام جهانی در جوادیه» روایتگر نوجوان ایرانی است که در صورت ایجاد بستر کار و کسب اعتماد از سوی دیگران، میتواند اقدامات بزرگی را انجام دهد از جمله برگزاری مسابقات جامجهانی فوتبال در محله جوادیه!