نوید مؤمن: رسانههای غربی و جریانهای ضدانقلاب، همچنان به دروغپردازیها و شانتاژهای تبلیغاتی خود علیه ماجرای دستگیری یکی از دیپلماتهای کشورمان در خاک اروپا ادامه میدهند. این سناریوسازیها، با هدایت مستقیم دستگاههای امنیتی و سیاست خارجی کشورهای اروپایی انجام میشود؛ بازی وقیحانهای که دولتهای بلژیک، اتریش، آلمان و فرانسه در آن دخیل بودهاند. آنها بدون هیچگونه دلیل و مدرکی، یک دیپلمات ایرانی شاغل در سفارت کشورمان در اتریش را به اتهام تلاش برای بمبگذاری در نشست منافقین دستگیر کردند. به عبارت بهتر، بازیگران اروپایی که ابایی از پناه دادن سران گروهک تروریستی منافقین از جمله مریم رجوی، مهدی ابریشمچی و دیگر قاتلان ملت ایران ندارند، هماکنون در موضعی طلبکارانه و البته هدفمند، دیپلماتها و کارمندان سفارتخانههای کشورمان را، آن هم بدون هیچ گونه مدرکی متهم و دستگیر میکنند. بخشی از این بازی وقیح در قالب «دیپلماسی رسمی» و بخش دیگری از آن در قالب «دیپلماسیعمومی» کشورهای اروپایی عامل و دخیل در دستگیری دیپلمات کشورمان پیگیری میشود. اروپا درست در زمانی که قرار است بسته پیشنهادی خود را به ایران ارائه دهد، همه ظرفیتهای رسانهای، رسمی و امنیتی خود را برای ارائه تصویری تاریک و سیاه از کشورمان به استخدام خود درآورده است. در اینجا قصد نداریم مواضع ضد ایرانی و مسبوق به سابقه اتحادیه اروپایی را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهیم، زیرا چنین مواضعی در گذشته، حال و آینده وجود داشته و خواهد داشت! اما نکته اصلی مربوط به نحوه مواجهه تعجببرانگیز و غیرقابل توجیه وزارت امور خارجه کشورمان با موضوع دستگیری دیپلمات ایرانی شاغل در اروپاست. براستی سکوت و انفعال وزارت امور خارجه کشورمان در این باره نشانه چیست؟ آیا چنین سکوتی برگرفته از «عزت» ما است؟! آیا در میانه میدانی که هجمههای تبلیغاتی دشمنان ایران بر سر ماجرای دیپلمات ایرانی ادامه دارد، همچنان باید با «لبخند ژکوند دیپلماتیک» خود، طرف مقابل را خطاب قرار دهیم؟!
آیا صحیح است که یک دیپلمات در آن سوی مرزها، به صورت همزمان قربانی هجمههای تبلیغاتی غرب و انفعال وزارت امور خارجه کشورمان شود؟ البته آرزو میکنیم مصدر این انفعال، ترس از تاثیرگذاری این ماجرا بر رایزنیهای دیپلماتیک ایران و تروئیکای اروپا بر سر برجام نباشد، زیرا اگر کسی قرار باشد از این موضوع احساس ضعف کند، آن اروپاست نه ایران!
به نظر میرسد مفهوم «دیپلمات انقلابی» در وزارت امور خارجه کشورمان روز به روز بیشتر مغفول واقع میشود. بخشی از این غفلت، عامدانه و بخشی دیگر از آن، مرهون نگرش بازدارنده برخی مقامات وزارت امور خارجه کشورمان در قبال غرب بویژه بازیگران اروپایی است.
براستی در شرایطی که ما با یک سناریوی «جامع» و «واحد» علیه خودمان و از سوی بازیگران اروپایی مواجه هستیم، چگونه میتوانیم نسبت به وضعیت به وجود آمده بیتفاوت مانده و آن را قربانی برخی ملاحظات نسنجیده و غیرقابل توجیه کنیم؟ اگر چه پیام توئیتری آقای ظریف در محکومیت اولیه اقدام اروپا مبنی بر دستگیری دیپلمات کشورمان یک «نقطه آغاز» در مواجهه با غرب در قبال این موضوع محسوب میشد اما به هیچ عنوان نمیتوان از آن به عنوان یک «اقدام لازم و کافی» در این باره یاد کرد. شواهد موجود نشان میدهد وزارت امور خارجه، اساسا موضوع دستگیری دیپلمات کشورمان در خاک اروپا را رها کرده است. این موضوع، حکم یک «فاجعه دیپلماتیک» را در طول حیات نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. چنانکه اشاره شد، «عزت ایران اسلامی» قابل معامله نیست که بتوان در قبال آن انعطاف به خرج داد! متاسفانه در جریان دستگیری دیپلمات کشورمان در اروپا، این اصل توسط وزارت امور خارجه ما زیر پا گذاشته شده است. سکوت وزارت امور خارجه در قبال این موضوع، نهتنها «غیر قابل توجیه»، بلکه «حیرتانگیز» است، زیرا دیپلمات دستگیرشده، یکی از کارمندان وزارت امور خارجه در خاک اروپاست!
در نهایت اینکه اصلیترین پیششرط ناکام گذاشتن سناریوی مشترک بازیگران اروپایی علیه ایران، «تبلور اقتدار دستگاه دیپلماسی» و اقدام و واکنش صریح و قاطعانه آن در برابر مسببان غربی این اقدام وقیحانه است. در این معادله پیچیده، سکوت و انفعال دستگاه دیپلماسی کشورمان به مثابه یک «کاتالیزور» و عامل تسریعکننده (در راستای تکمیل نقشه اروپا علیه ایران) عمل میکند. بدیهی است شکسته شدن سکوت وزارت امور خارجه و عمل کردن این مجموعه به حداقلیترین وظایف خود در دفاع از حقوق کارمند دستگیرشده خود در اروپا، مطالبه اصلی ملت ایران از دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان است. در این میان، مجلس شورای اسلامی و بویژه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی وظیفه دارند در صورت ادامه اهمال و قصور دستگاه دیپلماسی در این باره، ضمن بازخواست از شخص وزیر امور خارجه، زمینه لازم را برای آزادی دیپلمات ایرانی و بازخواست از کشورهای اروپایی دخیل در این پرونده ساختگی فراهم کنند.