عملیات اشغال الحدیده توسط ائتلاف عربی اگرچه پس از چند روز زد و خورد شدید متوقف شد اما به دلیل فقدان برنامهای روشن برای مذاکرات، احتمال تشدید دوباره درگیریها و زورآزمایی عربستان و متحدانش در میدان نبرد وجود دارد. با گذشت چندین هفته از شروع عملیات «پیروزی طلایی» برای تصرف بندر الحدیده در یمن، هنوز ائتلاف عربی به رهبری عربستان در تحقق برنامههای اولیه خود ناتوان بوده و ماشین نظامی این ائتلاف نیز با مهارت نظامی نیروهای جنبش انصارالله زمینگیر شده است. در این میان، عربستان و امارات نیز دچار تنشها و اختلافات راهبردی- تاکتیکی در قبال یمن شدهاند؛ موضوعی که پیچیدگیهای این کشور و آینده سیاست در صنعا را بیش از پیش تیره و تار کرده است. اکنون این سوال مطرح است که آیا با وجود اختلافات این دو کشور، عملیات الحدیده در روزهای آتی دوباره شروع میشود یا اینکه با میانجیگری سازمان ملل، دور جدیدی از مذاکرات با جنبش انصارالله آغاز خواهد شد؟ آینده مصالحه و جنگ در یمن به کجا خواهد انجامید؟ و اینکه آیا نبرد الحدیده به سرآغاز تحولاتی جدید برای یمن و حتی منطقه تبدیل میشود؟ برای پاسخ به این سوالات و چندین موضوع دیگر با کامران کرمی، کارشناس مسائل خاورمیانه گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
***
از روز 23 خرداد ائتلاف عربی به رهبری عربستان، عملیات بزرگی را برای تصرف بندر الحدیده در یمن آغاز کرد. با گذشت چند هفته از شروع درگیریها، عملیات پیروزی طلایی متوقف شد و محور عربستان- امارات نیز در این بندر پیشروی ملموسی نداشت. وضعیت کنونی یمن بویژه الحدیده چگونه است و دلیل یا دلایل توقف عملیات اشغال «عروس دریای سرخ» چیست؟
در چند روز اخیر از حجم سنگین عملیات گستردهای که برای بازپسگیری بندر الحدیده اجرا شد، کاسته شده و این مساله به چند دلیل اصلی بازمیگردد؛ اول اینکه عربستان و امارات و به طور کلی ائتلاف عربی در واقع نتوانستند برخلاف آنچه مطرح کرده بودند، در عرض چند روز این بندر را کنترل کنند. دوم اینکه عربستان نتوانست به اهداف خود در مرحله اول عملیات دست یابد که این موجب فرسایشیشدن جنگ و افزایش تلفات شد. به عنوان دلیل سوم نیز میتوان به این امر اشاره کرد که یکسری اختلافات تاکتیکی- استراتژیکی در میان اماراتیها و عربستانیها برای آینده یمن بویژه بندر الحدیده وجود دارد. فشارهای سازمان ملل نیز نقش مهمی در توقف شرایط جنگی داشته است. پیش از شروع این عملیات، سازمان ملل بر این موضوع تاکید داشت که نباید عملیات امدادرسانی به واسطه درگیری در الحدیده متوقف شود. به نظر میرسد ائتلاف نیز تا اندازهای این شرایط را پذیرفته و نیروهای سازمان ملل در شرایط کنونی که آتش جنگ تا اندازهای فروکش کرده است، امدادرسانی به مردم یمن را شروع کردهاند. در مجموع اگرچه اکنون عملیات و درگیری نظامی در الحدیده متوقف شده اما وضعیت کنونی همچنان شکننده است. با این وجود نباید این نکته را نیز از یاد برد که فاصله زیادی میان خواستههای اولیهای که عربستان و ائتلاف عربی پیش از عملیات الحدیده مطرح کردند و آن چیزی که در صحنه میدانی اتفاق افتاده است، وجود دارد و عربستانیها از بخشی از خواستههای خود عقبنشینی کردهاند.
به دلایل توقف عملیات «پیروزی طلایی» و شروع امدادرسانی به مردم یمن و همچنین فاصله معنادار خواستههای ائتلاف عربی پیش و پس از این عملیات اشاره کردید؛ با این اوصاف، احتمال آغاز دور جدیدی از درگیری در روزهای آتی بیشتر است یا اینکه با میانجیگری سازمان ملل شاهد آغاز مذاکرات و رایزنیهای جدید جنبش انصارالله با عربستان و متحدان این کشور خواهیم بود؟
در واقع عربستان از این حمله 2 هدف اصلی و عمده را دنبال میکرد. هدف نخست و اصلی این بود که بندر الحدیده از انصارالله بازپس گرفته شود و از این طریق بخش عمده توان تشکیلاتی و قدرت میدانی و نظامی انصارالله در مقابل متحدان عربستان در یمن تضعیف شود. این هدف، خواستهای بسیار مطلوب برای سعودیها بود اما هنوز میان این خواسته و میدان واقعیت و عمل فاصله بسیاری وجود دارد. از این زاویه است که عربستانیها به سمت هدف دوم پیش میروند، یعنی با در دستور کار قرار دادن جنگ فرسایشی و اخلال در عملیات امدادرسانی، زمینههای بازگرداندن انصارالله را به میز مذاکره اما بر اساس خواستهها و برنامههای خود فراهم میکنند. اگرچه با توجه به واقعیتهای موجود، سناریوی گفتوگو و مذاکره در میان 2 طرف بسیار دور از ذهن است، زیرا در میان خواستههای 2 طرف اختلافات بسیار فاحش و استراتژیکی وجود دارد و همچنان چشمانداز روشنی برای آغاز گفتوگوها در میان دو طرف وجود ندارد، بنابراین شروع مجدد درگیریها پس از پایان عملیات امدادرسانی سازمان ملل محتمل به نظر میرسد و عربستانیها یک بار دیگر برای تحقق خواستههای خود میدان نبرد و درگیری را انتخاب خواهند کرد.
در این میان، اختلافات و تفاوت دیدگاه عربستان و امارات چه تاثیری بر آینده یمن و منازعات این کشور خواهد گذاشت؟ آیا این اختلافات آنچنان جدی و عمیق است که 2 کشور ناتوان از مدیریت آن باشند؟
اگرچه عربستان و امارات در چارچوب ائتلاف عربی با هم همکاریهایی دارند و در ابتدا این اختلافنظرها بسیار محدود و جزئی بودند اما اکنون این اختلافات حتی وجوه راهبردی و استراتژیکی نیز به خود گرفتهاند. عربستانیها معتقدند در برهه کنونی نباید یمن تجزیه شود، زیرا تجزیه یمن باعث ایجاد 2 دولت میشود؛ یکی دولت حوثی و مخالف عربستان در شمال و دیگری دولت جنبش تجزیهطلبان جنوب یا «جنبش حراک جنوب» است که باعث تجزیه یمن و تضعیف عربستان خواهد شد و این نیز برای ریاض گزینه مطلوبی نخواهد بود، زیرا عربستان به یک یمن متحد اما ضعیف و وابسته اعتقاد دارد. در مقابل اما اماراتیها از جنبش جداییطلبان جنوب حمایت میکنند. بخش بزرگی از طرفداران این جنبش اگرچه در درون خود به گروههای مختلفی تقسیم میشوند اما توسط امارات حمایت میشوند. این مساله سایه اختلاف شدیدی را بر ائتلاف عربی حاکم کرده است.
آیا تنها اختلاف عربستان و امارات به این موضوع بازمیگردد؟
خیر! چند اختلاف دیگر میان 2 کشور وجود دارد. اختلاف دوم میان عربستان و امارات به تنش در موضوع انتخاب شخصیتها بازمیگردد. این مساله بخوبی خود را در کابینه «عبد ربه منصور هادی» نشان داد، یعنی این اختلافنظر در 3 مرحله باعث اختلاف میان 2 کشور شد. یکی در سال 2016 بر سر نخستوزیری «خالد بحاح» بود که وی گزینه مورد نظر اماراتیها بود در حالی که عربستان از «منصور هادی» حمایت میکرد. همچنین در سال 2017 بر سر استاندار عدن اختلافات شدیدی میان ریاض و ابوظبی به وجود آمد. در مرحله سوم نیز در سال 2018 بر سر نخستوزیر جدید این کشور اختلافاتی میان سعودی و امارات به وجود آمد. در این میان، ما نباید عامل دیگر و مهم اختلافات میان 2 کشور یعنی موضوع اقتصاد سیاسی را نادیده بگیریم. یکی از مسائل اصلی اختلافبرانگیز میان 2 کشور به اقتصاد سیاسی متفاوت 2 کشور در یمن بازمیگردد.
میتوان گفت اختلافات امارات و عربستان درباره نحوه مدیریت عدن و برخی شهرهای بندری دیگر به همین موضوع اقتصاد سیاسی بازمیگردد؟
بله دقیقا! اماراتیها بیشتر یک نگاه اقتصادی به یمن دارند. آنان میخواهند از طریق بندر عدن، الحدیده، مکلا و المخا شاهراه تجاری را که از دوبی شروع میشود به این بنادر وصل کنند و در واقع در تنگه بابالمندب و دریای سرخ یک دست برتر را نسبت به عربستان و سایر رقبای خود داشته باشند اما نگاه عربستان مبتنی بر اقتصاد نیست، زیرا بخش عمدهای از دریای سرخ در اختیار و کنترل عربستان است، بنابراین این کشور ملاحظات و خواستههای اماراتیها را ندارد. این موضوع نگاه اقتصادی یکی از اختلافنظرهای جدی میان 2 کشور است. این مساله با توجه به وجود نفت در منطقه الجوف نیز بشدت تشدید شده است. این اختلافات میان عربستان و امارات جدی و راهبردی است و حتی یکی از دلایل عدم موفقیت ائتلاف عربی در یمن و تقویت مواضع انصارالله به همین موضوع بازمیگردد.