حسن حنیف: تعقیب ریشه و خاستگاه تروریستهای منطقه، ما را به رد پای یک حامی منطقهای و دولتی میرساند که همواره از وجود گروههای تروریستی و اقدامات آنها سود برده و اهدافی مشترک با تروریستها داشته است.
عربستانسعودی کشوری است که از سالهای پیش برای اهداف سیاسی منطقهای خود رو به ایجاد، تجهیز و استفاده از گروههای تروریستی آورده است. نقش عربستان را در شکلگیری بسیاری از گروههای تروریستی منطقه میتوان به وضوح مشاهده کرد؛ این در حالی است که آنها نظامهای مخالف خود را حامی تروریسم معرفی میکنند و سعی دارند به دنیا نشان دهند با تروریستها در حال مبارزه هستند. بسیاری از کارشناسان معتقدند ریشه این رفتار رژیم سعودی را باید در لشکرکشی آمریکا به بهانه حوادث 11سپتامبر 2001 میلادی جستوجو کرد. حضور آمریکاییها در منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم انجام شد و وجود گروههای تروریستی از ملزومات چنین اقدامی از سوی واشنگتن بود. وجود گروههای تروریستی میتوانست وجهه متجاوز آمریکا را تغییر داده و برای حضور جنایتکارانه غرب در افغانستان و عراق همچون مجوزی بینالمللی عمل کند. این در حالی است که ارتش ایالات متحده در عراق نهتنها به بهانه مبارزه با تروریسم اقدامات تجاوزگرانه خود را محقق کرد، بلکه در ابتدای امر علت حضور خود در عراق را مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی و اقدام علیه سلاحهای نامتعارف در دستان رژیم بعث حاکم بر بغداد عنوان کرد؛ موضوعی که تنها چندی بعد با عدم کشف حتی یک سلاح علاوه بر اینکه آبروی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا را برد، بلکه بر همگان ثابت کرد مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی در عراق بهانهای بیش نبود. در همین راستا دولت واشنگتن برای تطهیر چهره متجاوز آمریکا مجبور شد وجود تروریسم در عراق را به جای سلاحهای کشتار جمعی جایگزین کند و از آن پس به بهانه مبارزه با تروریسم و القاعده در عراق به جنایات خود ادامه دهد. از سوی دیگر آمریکاییها برای بسیاری از اهداف و اقدامات خود نیاز به ارتشهای نیابتی داشتند که جلوتر از نظامیان آمریکایی اقدام کرده و نقش و دست مستقیم آمریکا در برخی اقدامات را مستتر نگه دارند.
این شیوه آمریکا همان میراث جاودان واشنگتن برای ریاض بود. سعودیها که در حوزه عقیدتی با اتکا به مدارس دینی و آموزشهای اعتقادی جهت مغزشویی جوانان منطقه برای تفکرات به ظاهر جهادی فعالیت چشمگیری داشتند، با استفاده از همین حربه آمریکایی اقدام به تاسیس تروریسم نوین تکفیری یا همان داعش کردند. اظهارنظرهای مفتیهای اهل سنت در منطقه نیز مؤید همین واقعیت است که اساساً عربستان مولد تمامعیار تروریستهای تکفیری در غرب آسیاست و هزینههای ایجاد شده در نتیجه این اقدامات رژیم سعودی، مسالهای است که عربستان به ملتهای منطقه تحمیل کرده است.
«دمیر حسیناف» مفتی شهر سنپترزبورگ معتقد است در مساله انتشار تروریسم در غرب آسیا از جمله سوریه و عراق و همینطور آسیای مرکزی [افغانستان]، آمریکا و قدرتهای غربی و برخی کشورهای عربی نظیر عربستان مسؤول هستند. حسیناف معتقد است این کشورها با اقدامات خود بویژه مداخله در امور کشورهای منطقه و حمایت از تروریستها، زمینه را برای گسترش تروریسم و افراطگرایی فراهم کردهاند.
«نظامی بالوغلانوف» از دیگر علمای اسلامی روسیه نیز اعتقاد دارد عربستانسعودی و برخی متحدان آن کشور نهتنها با تروریسم مبارزه نمیکنند، بلکه در شکلگیری گروههای تروریستی و تقویت این گروهها نقش مستقیم دارند. این شخصیت مسلمان روسیه معتقد است باید اقدامات ایران در عرصه مبارزه با تروریسم و جریان تکفیری الگو قرار گیرد و سیاست تقسیم تروریستها به گروههای خودی و تروریستهای خطرناک منسوخ شود.
بررسی رفتار عربستان در این رابطه نشان میدهد رژیم آلسعود از همان آغاز، 2 هدف کلیدی را دنبال کرده است که یکی ارتقای ارزشهای وهابی در منطقه و جهان اسلام و دیگری بنیان نهادن فرهنگ اطاعت کورکورانه از سلطان و اجزای حکومت در کشور بوده است. دنبال کردن اهداف دوگانه بویژه اشاعه ارزشهای وهابی در راس سیاستهای منطقهای عربستانسعودی قرار دارد. امروز امنیت برای رهبران سعودی تعریفی متفاوت یافته است. سیاستهای تدافعی برای تضمین امنیت، جای خود را به خط مشیهای تهاجمی داده است. عربستان منبع اصلی و حیاتدهنده افراطگرایی و مدافع اصلی محافظهکاری در منطقه است.
آنها دقیقاً برای مقابله با کاهش نفوذ و قدرت تأثیرگذاری خود که کمکم جمهوری اسلامی و جریان مقاومت جایگزین آن میشود، از گروههای تروریستی تکفیری استفاده میکنند. گروههای تروریستی تکفیری نظیر القاعده، طالبان، داعش و... در واقع مأموریت دارند فضای ثبات و امنیت کشورهایی را که نفوذ جمهوری اسلامی ایران در آنها افزایش پیدا کرده بر هم زده و زمین بازی را به سود عربستانسعودی تغییر دهند. «رومان کاییه» کارشناس امور گروههای تندرو در مرکز خاورمیانه فرانسه معتقد است تعدادی از رهبران نظامی گروه تروریستی داعش، عراقی یا لیبیایی هستند در حالی که رهبران دینی آنها عربستانی هستند. این در حالی است که به باور برخی تحلیلگران، داعش با سازمان اطلاعاتی عربستان و قطر در ارتباط است و توسط همین سازمانهای اطلاعاتی هدایت میشود و نیز از حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیکی عربستان بهرهمند است. در همین راستا نوری مالکی، نخستوزیر سابق عراق بارها عربستانسعودی و قطر را مسؤول بحران امنیت و رشد تروریسم در این کشور دانسته است. وی تاکید کرده پشتیبان اصلی بحران امنیتی در این کشور که توسط گروههای تروریستی و بویژه داعش به وجود آمده رژیم سعودی است که هرگونه حمایت مالی، تسلیحاتی، لجستیکی و رسانهای را از تروریستها به عمل میآورد و تامین کامل مالی آنها را برعهده دارد.
به عبارت دیگر، با نگاهی اجمالی به این پرونده قطور قرن 21 به آسانی میتوان دریافت موضوع و هدف اصلی ایجاد درگیری از سوی ریاض، ایران است؛ موضوعی که با استفاده از ابزار تروریسم از سوی آلسعود پیگیری میشود. حال عربستان در چنین مناقشهای در استفاده از ابزارهای کثیف پا را فراتر گذاشته و به حمایت از همه گروههای تروریستی مخالف نظام ایران میپردازد. برخی از این گروهها حداقل در پرچم و نشان مدعی مذهب شیعه هستند که اساساً با وهابیت حاکم بر عربستان تناقضی بسیار عمیق دارد. گروهک تروریست منافقین از جمله این گروههاست که در طول سالیان گذشته با حمایتهای مالی آلسعود برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران و منافع ایران در منطقه مأموریت دریافت کردهاست.
حضور ترکی فیصل، از اعضای سابق سرویس استخبارات عربستان در همایشهای رسمی گروهک نفاق در واقع پیامی از سوی سعودیهاست که میخواهند با تمام وجود به ایران چنگ و دندان نشان دهند. دیدار محمد بن سلمان و مریم رجوی و دهها نشانه دیگر را نیز میتوان از اسناد حمایت عربستان از منافقین دانست.
غیر از منافقین، گروههایی که با اندیشه و ایدئولوژی کمونیستی و سوسیالیستی علیه ایران فعالیت میکنند نیز از جمله حمایتشدگان از سوی آل سعود هستند. مدعیان جداییطلبی قوم کرد از جمله این نمونهها هستند که با واسطه از سایه حمایتی سعودی برای مبارزه با ایران بهره بردهاند.
در کنار گروههای یادشده و برخی سلطنتطلبها، حتی براندازهای بیهویتی که صرفاً به دلیل چندین حرکت خشونتآمیز موفق شدهاند نام خود را مطرح کنند هم در دایره حمایتی آلسعود قرار میگیرند.
اما تاکنون آنچه در مجموع حمایتهای سعودی از تروریستهای متعدد در منطقه بهدست آمده است، شاید در طول مدتی کوتاه منجر به بیثباتی و ایجاد دردسرهایی برای ملتهای منطقه شده باشد اما واقعیت این است که هر بار پایان ماجرا یا مرحله ثبات همواره منافع ایران را دربر داشته و فقط هزینههای مادی و معنوی آن به عربستانسعودی تحمیل شده است.
این روند هر بار نفوذ و جایگاه عربستان در منطقه را تنزل داده و اکنون کار را به مرحلهای رسانده که ملتهای منطقه در انبوه تبلیغات رسانههای عربی طرفدار عربستان و تبلیغات غربی و آمریکایی که باز هم به سود عربستان انجام میشود، در صحنه انتخاب و دموکراسی به گزینههای مخالف عربستان رأی میدهند که صحنه انتخابات امروز برخی کشورهای منطقه نمونههای روشن آن است.