محمد مظهری: 7 سال پس از آغاز بحران در سوریه ارتش این کشور خود را آماده بازپسگیری استان ادلب میکند تا بدین ترتیب دومینوی پیروزیهای اخیر خود را در حلب، حمص، درعا و شرق دمشق کامل کند. ادلب در شمال غرب سوریه قرار دارد و از شمال با ترکیه، از شرق با حلب، از جنوب با استان حماه و از غرب با لاذقیه همسایه است. این استان که از لحاظ مساحت رتبه هفتم را در سوریه دارد و طبق برآوردها حدود 2 میلیون نفر را در خود جای داده، همچنان تحت تسلط گروههای تکفیری قرار دارد. این در حالی است که طبق گزارش منابع سوری، نیروهای کمکی ارتش سوریه به حومه شمالی حماه رسیدهاند و قصد دارند در روزهای آینده روستاهای کفرزیتا، لطمین، الزکاه و اربعین را که در اختیار جیش العزه، وابسته به هیات تحریرالشام است پاکسازی کنند. از سوی دیگر، تحرکات و میزان آمادگی مبارزان مسلح که هر لحظه ممکن است دست به حمله گسترده علیه اماکن دولتی بزنند لحظه به لحظه رصد میشود. گروههای مسلح حاضر در حومه شمالی حماه تحت بیعت هیات تحریرالشام (وابسته به جبهه النصره) قرار دارند که در میانشان تعداد زیادی ازبک، چچنی و اویغور حضور دارند. این گروهها بخوبی میدانند هر جبههای که فرو بریزد دومینووار بقیه مواضع فرو میریزد، از همین رو تمام توان و امکانات خود را جمع کردهاند. اما مسالهای که عملیات ادلب را پیچیده میکند این است که ترکیه خود را در ادلب صاحب نفوذ میداند و این استان را شاهکلید بقای خود در سوریه و حمایت از گروههای همپیمانش میبیند. بگذریم از اینکه بر سر این استان با کردهای مورد حمایت آمریکا هم رقابت شدیدی دارد. در واقع آنکارا ادلب را تنها امید خود برای جلوگیری از تشکیل کریدور کردی در منطقه میداند. بویژه که احتمال جنگیدن نیروهای کرد در کنار ارتش سوریه برای بازپسگیری ادلب منتفی نیست. در چنین حالتی، رویای آنکارا برای ایجاد یک منطقه حفاظتی در نزدیکی مرز مشترک با سوریه بر باد خواهد رفت. حال سوال اینجاست که در سایه تصمیم قاطع دولت سوریه برای آزادسازی ادلب، عکسالعمل ترکیه چه خواهد بود؟ آیا نیروهای مسلح وابسته به خود را تنها خواهد گذاشت یا همچنان به حمایت از آنها ادامه خواهد داد؟ مسلما اگر درگیری گستردهای رخ دهد منحصر به ارتش سوریه و مخالفان نخواهد بود، بلکه نتایج آن بر روابط آنکارا و مسکو هم تاثیرگذار خواهد بود اما اگر اردوغان بخواهد با واقعیت موجود کنار بیاید باید از مذاکرات روسیه با آمریکا جهت پاکسازی جنوب سوریه درس بگیرد. نشانهها حاکی از این است که ترکیه هنوز معادلات جدیدی را که در سوریه در حال رخ دادن است درک نکرده و نفهمیده معنای بازگشت ارتش سوریه به درعا و قنیطره و خروج کلاهسفیدها (ماموران جمعآوری اطلاعات در پوشش کمکهای انسانی) که با هماهنگی بین موساد و اردن و برخی نهادهای اطلاعاتی غربی اتفاق افتاد معنایش چیست. حامی آکسوی، سخنگوی وزارت خارجه ترکیه تصریح کرده که آنکارا به هیچ وجه نمیخواهد سناریویی که در غوطه شرقی، شمال حمص و جنوب غربی سوریه رخ داده در ادلب هم تکرار شود. و این یعنی اردوغان هنوز متوجه اهمیت و اهداف انتقال ساکنان فوعه و کفریا به حلب نشده در حالی که حتی آمریکاییها هم متوجه شدهاند بشار اسد ماندنی است و برای همین چارهای جز اعلام موافقت با بازگشت آوارههای سوری نداشتهاند. بشار اسد پس از بازپسگیری کنترل جنوب سوریه امروز تمام حواسش متوجه مناطق شمالی است، کسانی هم که انتقاد میکردند چرا ارتش سوریه اجازه میدهد مخالفان مسلح پس از شکست در مناطق دیگر همه در یک جا و آن هم ادلب پناه بگیرند، اکنون میتوانند نتایج استراتژی دولت سوریه را ببینند. طبق این راهبرد، ارتش سوریه جنگ فرسایشی علیه تروریستها را از چند ماه پیش آغاز کرد به طوری که آنها را به مناطقی باز کشاند تا نیروی هوایی بتواند اهداف آشکار را مورد هدف قرار دهد. موشکهای تاو، خودروهای بمبگذاری شده و عوامل انتحاری این گروهها که اجازه پیشروی به نیروهای پیاده را نمیداد با تاکتیکهای طراحی شده از سوی نیروی هوایی از کار افتاد. از سوی دیگر، نهادهای دینی حامی گروههای مسلح دیگر توان جمعآوری نیرو و اعزام آنها به این جبههها را ندارند و احتمال فروپاشی جبهه النصره از داخل هم تقویت شده است. بهطور خلاصه باید گفت امروز بیش از 128 گروه تروریستی از 60 کشور مختلف در یک منطقه مشخص جمع شدهاند و تنها راه خروجشان هم ترکیه است و این بر حجم نگرانی ترکیه از پیامدهای پاکسازی ادلب و اخراج گروههای مسلح میافزاید. حال اگر اردوغان نتواند برای گروههای همپیمانش در ادلب چارهای بیابد، آینده هزاران تکفیری مسلح در پرده ابهام میماند. آیا ادلب تبدیل به گورستان تروریستها میشود یا سر از دیار بکر، قرامان، عثمانیه و شانلی اورفه در خواهند آورد؟