ابوقریب فقط شبیه یک داستان واقعی نیست، بلکه نقشها خود واقعیت را روایت میکنند. حاجی صالحی همان سردار غلامرضا صالحی است که چه در فیلم و چه در واقعیت، ترکش گلوله توپ در دشت عباس او را به شهادت میرساند. مهدی پاکدل نیز در ابوقریب ایفاگر نقش سردار محمدرضا یزدی است. سردار یزدی جزو معدود فرماندههای حماسه تنگه ابوقریب است که این روزها در قید حیات بوده و از ماجرای آن روز اینچنین روایت میکند: «تعدادی از نیروهای عمار به مرخصی رفته و در شهر بودند. به هر شکلی بود تعدادی را که برگشته و در دوکوهه حاضر بودند سریع جمع و توجیه کردم. ابتدا خیلی از نیروها باورشان نمیشد میخواهند بروند عملیات اما بعد از گذشت مدتی با دیدن رفتار ما و اتفاقات متوجه شدند بله! مثل اینکه قضیه جدی است. با همان تعداد بچهها با مهمات محدود در تسلیحات گردان راهی شدیم. حتی یادم میآید که در تسلیحات را شکستیم. مسؤول آن نبود و ما نمیتوانستیم منتظر بمانیم. کامیونها آمد و تقریباً تا بعدازظهر نیروهای ما کمی جمع و جور شدند. حرکت کردیم و به پل کرخه رسیدیم. تجمع عجیبی آنجا بود. یکسری عقب میآمدند و تعدادی به جلو و این باعث ترافیک شده بود. وقتی رسیدیم به دژبان آنجا گفتم اولاً اینها را پخش کن تا حین بمباران و زمانی که دشمن آتش میریزد تلفات کمتر باشد. چون لباس بسیجی به تن داشتم او مرا نشناخت و گفت اصلاً شما کی هستید؟ به شما چه؟ و... وقتی دیدم گوشش بدهکار نیست کمی تندی کردم و گفتم اگر لازم باشد ما برویم و شما را در رودخانه بیندازیم، این کار را میکنیم! بعد از اتفاقات فراوان راه را باز کردند و ما پیاده از پل کرخه حرکت کردیم. 2 تیم را جلوتر فرستاده بودم تا منطقه را چک کنند. چون اصلاً نمیدانستیم دشمن کجاست...».