علی صنعتی از جمله رزمندگان حاضر در این عملیات و مسؤول دسته در گردان عمار بوده است که از شرایط آن روزهای جنگ اینگونه میگوید: «عراق آنقدر همه چیز را برای خودش آسان گرفته بود و خیالش از بابت تصرف منطقه راحت بود که وقتی رسیدیم متوجه شدیم تانکهایشان را با تریلیهای کفی مستقر کردهاند و حتی راننده برای تانکها ندارند و همانجا بود که نیروهای ما پیشروی کردند و درگیری ما و نیروهای بعثی آغاز شد. بد نیست بدانید تعداد نفربرهای زرهی عراقیها با تعداد نفرات ما که به خط زده بودند برابری میکرد. ما از بدو ورودمان به تنگه تا صبح توانستیم بعثیها را زمینگیر کنیم. ناچارا تعدادی از تانکهایشان را نتوانستند حرکت دهند و همانجا ماند، حجم آتش به قدری زیاد بود که شاید بالغ بر هر 10 ثانیه یک گلوگه شلیک میشد، تنها سلاح سنگین ما در منطقه یک دوشکا بود که در دهانه ایستاده بود و آتش را از نیروی بعثی برنمیداشت و همچنین آرپیجیهای بچهها در تنگه. استقامت بچهها عاملی شد که نیروهای عراقی با وجود آنکه با 2 لشکر و 3 تیپ زرهی وارد منطقه شده بودند، تصور کنند عقبه نیروهای ایرانی 4 لشکر آماده وجود دارد که نیروها را پشتیبانی میکند. به همین دلیل ناچار به عقبنشینی شدند و حدود 8 تا 10 کیلومتر در خاک خود عقب رفتند. این درگیری نزدیک به 18 ساعت طول کشید و 4-3 روز پس از آن هم قطعنامه پذیرفته شد. در این عملیات گردان عمار حدود 57 شهید داد که 9 تن از آنها به دلیل تشنگی، بدون آنکه حتی تیر و ترکشی خورده باشند جانشان را از دست دادند، حتی قمقمههایشان قطرهای آب برای نوشیدن نداشت، زیرا همه را به مجروحان داده بودند. آقای کریمی مسؤول تدارکات گردان بود که کلمنهای یخ را چهارتا چهارتا به دوش میگرفت و به بچهها میرساند ولی وقتی به رزمندهها میرسید دیر شده بود و بچهها شهید شده بودند».