رامین پرچمدار: خبر ترور «نیکلاس مادورو» رئیسجمهوری ونزوئلا توجه بسیاری از تحلیلگران حوزه امنیت بینالملل بویژه تحلیلگران مسائل آمریکای جنوبی را به خود جلب کرد، چراکه مهره ترور در این جغرافیا بر اساس دادههای موجود، فیدل کاسترو بود که پس از درگذشت او احتمال اینکه دوباره صدای خروج گلوله سوءقصد از دهانه اسلحه شنیده شود، بسیار بعید به نظر میرسید! دادههایی وجود دارد که گفته میشود بیش از 100 فقره طرحریزی برای قتل و ترور «فیدل کاسترو» وجود داشته که تنها برخی از آنها علنی شده است. اینکه چرا مادورو به عنوان «سیبل مقابل» انتخاب شد تنها یک کد سیاسی دارد که آن هم تضاد سیاستهای وی با ایالات متحده است. باید به این نکته توجه داشته باشیم، زمانی که ترامپ روی کار آمد سیاست ایالات متحده در قبال کوبا و پس از آن در ونزوئلا وارد فاز تقابلی شدید شد. رکس تیلرسون، وزیر پیشین وزارت امور خارجه آمریکا از سوی ترامپ و با هدایت سازمان سیا سفری به کشورهای آمریکای جنوبی داشت و دستور کار آن اعمال فشار بیشتر بر کاراکاس بود. این سیاست درباره کوبا هم اتفاق افتاد اما واقعیت این است که پرونده کوبا تا حد زیادی متفاوت از ونزوئلاست، بدان معنا که اوباما پس از 54 سال تنش میان واشنگتن و هاوانا وارد کوبا شد و در نهایت پرچم 2 طرف در خاک آمریکا و کوبا به اهتزاز درآمد اما عادیسازی روابط این دو باعث نشد تحریمهای کوبا از بین برود و روند اعمال فشار همچنان باقی بود تا اینکه فرمانده فیدل درگذشت. این روند در ونزوئلا به گونهای دیگر طی شد، به گونهای که نیکلاس مادورو در مقاطع مختلفی شاهد اعمال فشار بر کشورش از سوی آمریکا بود و حتی در سال گذشته اخباری مبنی بر بازداشت منابع مرتبط با آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در اعتراضات خیابانی این کشور منتشر شد که مادورو رسماً واشنگتن را مقصر این موضوع دانست. بلافاصله تحریمهای چندلایه علیه کاراکاس فعال شد و اعمال شبکه تحریمی آمریکا در آمریکای لاتین باعث شد همسایگان ونزوئلا نتوانند تبادلات نفتی و مناسبات اقتصادی خود را آنگونه که میخواهند پیش ببرند و در اینجا بود که تورم، اقتصاد ونزوئلا را محاصره کرد اما مادورو با وجود این فشارها و خیانتهایی که از درون پارلمان به وی میشد اوضاع را تا حدودی کنترل کرد.
کدام جریانها کوبا و ونزوئلا را بهم ریختند؟
همانگونه که پیشتر اشاره شد، طرح ترور فیدل کاسترو بارها با شکست روبهرو شد اما عملیاتهای خرابکاری در خاک کوبا همچنان ادامه داشت. منشأ این بهمریختگیها را نباید در هاوانا جستوجو کرد و باید نگاهها را به سمت ایالت فلوریدای آمریکا چرخاند. در شهر میامی گروهی به نام «آلفا 66» که همگی از مخالفان فیدل کاسترو بودند تشکیل شد که همه آموزشها و تسلیحات آن توسط سازمان سیا تامین شده بود. دلیل اصلی تاسیس این گروه در فلوریدا نزدیک بودن این ایالت (جنوبیترین ایالت در آمریکا) به خلیج مکزیک و راههای آبی منتهی به آمریکای لاتین است که از این طریق ورود عناصر آلفا66 به کوبا و انجام عملیاتهای رخنه، دستبرد و خرابکاری را تسهیل میکرد. آلفا 66 پایان نفوذ سیا در آمریکای لاتین نبود، بلکه آنها با «جداییطلبان فارک» که چیزی در حدود 5 دهه با دولت کلمبیا جنگیده بودند هم ارتباط داشتند. به عبارت دیگر، آمریکای لاتین آنگونه که در عرصه رسانه دیده میشود آرام و بی سر و صدا نیست، بلکه در هر کشوری از این جغرافیا، دولت آمریکا آلترناتیو سخت خود را با هدایت و طرحریزی سیا حمایت کرده و خواهد کرد. از آلفا 66 و فارک که بگذریم و به بطن طرح ترور مادورو توسط «سربازان فلانل» ورود کنیم، بخوبی میبینیم که جریانی نوظهور از سال 2014 توسط سیا در ونزوئلا پایهگذاری شده است که در ادبیات مطالعات تروریسم باید آنها را زیرمجموعه «تروریستهای ایدئولوژیک غیرمذهبی» قرار دهیم. برای روشن شدن ماهیت این گروه باید کمی به عقب یعنی تیرماه 1396 بازگردیم. در آن زمان خبری به سرعت از ونزوئلا مخابره شد که حکایت از دزدیده شدن هلیکوپتر متعلق به یکی از یگانهای تحقیقاتی پلیس داشت. در آن زمان مادورو مشغول سخنرانی زنده تلویزیونی خطاب به روزنامهنگاران حامی دولت بود که در کاخ ریاستجمهوری ونزوئلا جمع شده بودند که ناگهان به او خبر دادند هلیکوپتر ربوده شده در حال تیراندازی به سمت ساختمان دیوان عالی ونزوئلاست و او از همان تریبون، آمریکا و سیا را مقصر این حادثه اعلام کرد. پس از لحظاتی در عکسهای منتشر شده از این بالگرد، پرچمی با عنوان «آزادی 350» مشاهده میشود که اشاره به اصل 350 قانون اساسی مبنی بر رسمیت نداشتن حکومتی که مخالف ارزشها، اصول و ضمانتهای دموکراتیک و حقوق بشر است دارد. بعدها مشخص شد خلبان این هلیکوپتر «اسکار پرز» از خلبانان سابق وزارت کشور ونزوئلا بوده که پس از جدایی از یگان خود به مخالفان پیوسته است. ماهیت عملیات ترور مادورو نشان میدهد عاملان پرواز پهپادهای مسلح به مواد منفجره از نوع C4 با جریان منتسب به اسکار پرز در ارتباط بودهاند. اولاً اینکه جنس و مدل ترور از نوع هوایی بوده و با پیشرانهایی انجام شده که نشان میدهد طول موجها و فرکانسهای الکترونیکی داخل ونزوئلا از قبل به پهپادها داده شده است، دوماً اینکه مقدار مواد به کار رفته به حدی بوده که اگر عملیات با موفقیت انجام میشد، هیچ آثاری از مادورو و اطرافیانش تا شعاع 600 متری باقی نمیماند! این مدل دقیقاً همان مدلی است که آلفا 66 آن را در دستور کار داشت، یعنی استفاده از حجم عظیمی از مواد منفجره که مطمئن شوند عملیات با موفقیت کامل به پایان رسیده است، بنابراین آنچه از مجموعه اقدامات سیا از قدیم تاکنون بویژه ترور اخیر مادورو برمیآید نشاندهنده این است که آمریکای لاتین همچنان به عنوان پلان بازی سیا محسوب میشود و حتی احتمال دارد در آینده نهچندان دور شاهد شکلگیری جریانهای افراطی سازمانیافته (از نوع کلاسیک و بومی) با درونمایه ملیگرایی در برزیل، آرژانتین و مکزیک باشیم.