printlogo


کد خبر: 197261تاریخ: 1397/5/28 00:00
ابعاد حج خونین از نگاه شاهدان عینی
پرواز 1366

گروه یادآور: «هفته پیش و در حالی که هنوز تابوت‌های نخستین «شهدا» از مکه به تهران نرسیده بود، میلیون‌ها نفر در صفی چند کیلومتری در خیابان‌های تهران راهپیمایی کرده و خشم و درد مشترک خود از آن حمام خون را به نمایش گذاشتند. این بزرگ‌ترین راهپیمایی از زمان روزهای تاریخی انقلاب در اوایل سال ۱۹۷۹ بود...» این عبارات بخشی از یک گزارش است که در شماره 33 هفته‌نامه اشپیگل و درباره حج خونین سال 66 نوشته شده است. اتفاقی که نقطه اوج یک تقابل ریشه‌دار و تاریخی بود. اگرچه ابعاد پیدا و پنهان بسیاری از این واقعه وجود دارد که تاکنون آشکار نشده است ولی آنچه از میان روایت‌های معتبر داخلی و خارجی برمی‌آید، این است که اتفاق حج خونین 66، چیزی فراتر از برخورد افراطی نیروهای امنیتی عربستان با تظاهرات برائت از مشرکان است. چیزی شبیه به یک آمادگی برای یک کشتار دسته‌جمعی! کشتاری که در بعدازظهر روز نهم مردادماه 1366 در مکه اتفاق می‌افتد. در مراسمی با عنوان برائت از مشرکان. مناسکی که حتی در سال‌های پیش از انقلاب با پیام امام خمینی(ره) برگزار می‌شد. پس از انقلاب و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه و در میان مسلمانان، عربستان‌سعودی برای مقابله با این نفوذ از صدام برای جنگ با ایران حمایت می‌کند. رژیم سعودی اوج مقابله خود با تفکر انقلاب اسلامی را در مرداد‌ماه سال 66 به نمایش می‌گذارد؛ در عملیاتی به زعم بسیاری از تحلیلگران بین‌المللی از پیش «برنامه‌ریزی» شده، عمال سعودی به صف حاضران در مراسم برائت از مشرکین حمله می‌کنند،  بیش از 400 حاجی ایرانی را به شهادت می‌رسانند و موجب مجروح شدن صدها نفر دیگر از حجاج می‌شوند.
غفلت نابخشودنی
 درباره این حادثه اگرچه گزارش‌های متعددی نوشته شده است اما کمتر نوشته‌ای تلاش کرده به جزئیات مهم این کشتار بپردازد. از سوی دیگر در فضای رسانه‌ای نیز به علت پربسامد بودن اخبار، تمرکز بر وقایعی این‌چنینی همواره با چالش‌هایی مواجه بوده است. به نحوی که گاهی به طور کامل در مرز فراموشی قرار می‌گیرد. از طرف دیگر لیبرال‌ها همواره تلاش می‌کنند حج خونین 66 را یک اتفاق تلقی کنند. آنها پرداختن به ابعاد پیدا و پنهان این واقعه را «تنش‌زا» می‌دانند. همین رویکرد در مواجهه با حادثه منا نیز از سوی رسانه‌های حامی دولت، صورت گرفت و در واقع زمینه‌ساز بسیاری از غفلت‌ها درباره پیگیری حقوقی این فاجعه از سوی مسؤولان دولتی شد.
در این بین جواد موگویی یکی از مستندسازان جوان با تکیه بر اسناد و اطلاعاتی که کمتر دچار خدشه است به بررسی این حادثه از زبان شاهدان عینی و مسؤولان وقت حج و زیارت می‌پردازد و به نتایج قابل تاملی دست می‌یابد؛ یافته‌هایی که در مستند «کابوس در بیداری» پیرامون آنها صحبت می‌شود. این پژوهشگر کتابی را نیز با همین عنوان به چاپ رسانده است.
«کابوس در بیداری» به نقش شخصی به نام «اولریش ویگنر» اشاره می‌کند و از او به عنوان فرمانده میدانی نیروهای آل‌سعود در روز خونین مکه یاد می‌کند؛ کسی که فرمانده نیروهای ضد شورش عربستان بوده و از 2 سال پیش از مراسم حج سال 66 در عربستان مستقر بوده است. در این مستند به سال‌ها سابقه فعالیت ویگنر در پلیس ضد‌شورش آلمان غربی، دوره دیدنش در اسرائیل و حضور موثرش در واقعه طبس با استفاده از اسناد و اطلاعات تاکید می‌شود. او البته با شاهدان عینی که برنامه‌ریزی‌های نیروهای آموزش‌دیده عربستانی در خیابان‌های مکه را به خاطر دارند گفت‌وگو کرده است. یکی از شاهدان عینی در این باره می‌گوید: آن چیزی که قبل از راهپیمایی توجه همه را جلب می‌کرد حضور بی‌سابقه نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم سعودی در خیابان‌های مکه بود که به آن روز هم محدود نبود، حتی از روزهای قبلش ما حس کردیم که ماشین‌های اینها و افراد مسلح اینها حضور قابل‌ توجه و متفاوتی را دارند پیدا می‌کنند و رفته‌رفته هم به تعداد اینها و میزان تجهیزات اینها افزوده می‌شد و کاملاً مشخص بود اینها برنامه خاصی دارند.
شعارها علیه آمریکا بود
برنامه راهپیمایی در ساعت 16:30 با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد. پیام امام به کنگره حج برای مردم خوانده شد و تظاهرکنندگان با شعار علیه آمریکا و اسرائیل آرام به سوی سه‌راهی شعب‌ابوطالب به راه افتادند، مردان و زنان در صفوف جدا حرکت می‌کردند و جانبازان روی ویلچرهای‌شان در صفوف مقدم بودند. یکی از شاهدان تاکید می‌کند که جمعیت حجاج چیزی حدود 150هزار نفر بوده است. او می‌گوید: «حجاج از قبل سازماندهی شده بودند و انتظامات، نظم را برقرار کرده و مراسم خیلی خوب پیش می‌رفت. حتی به رژیم سعودی هم مستقیماً کسی شعاری نمی‌داد، اهانتی نمی‌کرد؛ برای اینکه تحریک نکنند و بشود آن تظاهراتی که در اصل علیه رأس شیطان بود که آمریکا بود». نزدیک غروب، راهپیمایی تمام شد. حجاج می‌خواستند برای خواندن نماز مغرب به مسجدالحرام بروند اما ناگهان به دستور ویگنر پلیس‌های مکه، جای خود را به نیروهای ضد شورش دادند. نیروهای ضدشورش با بستن راه حجاج جلوی جمعیت را گرفتند. سعودی‌ها برای سرکوب تنها به یک بستن راه نیاز داشتند. همان موقع ویگنر نیز با هلیکوپتر عملیات را فرماندهی می‌کرد. با بسته شدن راه در چند متری پل هجوم، فشار جمعیت افزوده شد و حتی نفس کشیدن برای حجاج دشوار شده بود.  شیخ عطار، از شاهدان عینی این حادثه می‌گوید: «آخر راهپیمایی بود و در پل هجوم متوقف شد و تراکم ایجاد شد. در مدت‌کوتاهی هم خبر رسید که اینها از بالای پشت‌بام‌ها کولرگازی و وسایل سنگین و اینها، روی سر جمعیت می‌اندازند و اول هم گازهای اشک‌آور را شروع کردند به پرتاب کردن و بعد هم تیراندازی، یعنی در همین مراحل جلو رفت، که خب! شرایط به هم ریخت».
آغاز تیراندازی
یکی دیگر از شاهدان ادامه حادثه را اینطور تعریف می‌کند: «جمعیت همین‌طور به همدیگر فشرده‌تر می‌شد و بتدریج صدای تیراندازی هم شروع شد یعنی تا آن زمان باتون‌برقی و اینها می‌زدند و کسانی که می‌آمدند عقب صرفاً  با شکستگی سر و گیجی و اینها که به خاطر آن جریان شوک برقی به آنها وارد شده بود برمی‌گشتند، بتدریج ما با جنازه‌ها مواجه شدیم، جنازه‌هایی که تیرخورده بودند و اینها را جابه‌جا می‌کردیم، با تأسف شدید بعضی از اینها جانبازانی بودند که روی حساب جایگاهی که داشتند اینها جلوی جمعیت می‌رفتند و افتخارات ما محسوب می‌شدند و به همین خاطر آسیب‌پذیری‌شان هم بیشتر شد یعنی خیلی از مجروحان و حتی شهدا از جانبازان ما بودند، چون نمی‌توانستند از خودشان دفاع کنند و خیلی راحت از صندلی چرخ‌دارشان سرنگون می‌شدند و زیر دست‌وپا می‌رفتند و احتمالاً خفگی. اینها اگر تیر نخورده بودند، ما اینها را جابه‌جا می‌کردیم ولی نمی‌دانستیم کجا ببریم، چون بالاخره فکر متأسفانه کمک‌رسانی اولیه و به داد مجروحیت اینها رسیدن را کسی نکرده بود».
راهپیمایی میلیونی در تهران
آنچنان که گفته شد سد حرکت حاجیان و تظاهر‌کنندگان در مراسم برائت از مشرکان نقطه آغاز درگیری و کشتار حاجیان ایرانی بود. در ادامه و بر اساس گفته‌های شاهدان عینی، ورود نیروهای ناشناس و تک‌تیراندازهایی که در موقعیت‌های مختلف جا گرفته بودند و به سمت حجاج شلیک می‌کردند، این حادثه را دردناک‌تر کرد و موجب شهادت بیش از 400حاجی ایرانی شد. خبر کشتار حجاج، تیتر اول روزنامه‌های ایران دوشنبه 11 مرداد بود. اعلام این خبر موجی از خونخواهی و انتقام را در ایران در پی داشت و بسیاری از مردم را به خیابان‌ها کشاند. اشپیگل در یکی از گزارش‌های خود درباره تجمعات پس از حج خونین در تهران می‌نویسد: «هفته پیش و در حالی که هنوز تابوت‌های نخستین «شهدا» از مکه به تهران نرسیده بود، میلیون‌ها نفر در صفی چند کیلومتری در خیابان‌های تهران راهپیمایی کرده و خشم و درد مشترک خود از آن حمام خون را به نمایش گذاشتند. این بزرگ‌ترین راهپیمایی از زمان روزهای تاریخی انقلاب در اوایل سال ۱۹۷۹ بود».


Page Generated in 0/0057 sec