سیدمرتضی آوینی، سید شهیدان اهل قلم هم در سال 66 در مراسم حج حضور پیدا کرده است. او نیز روایتی دردناک از واقعه کشتار حجاج توسط نیروهای سعودی دارد: در پیشاپیش تظاهرات، 3 صف از نیروهای انتظامات که دستها را در یکدیگر زنجیر کرده بودند تشکیل شده بود. پس از آنها 500 نفری از برادران حرکت میکردند و پشت آنها، در جناح راست خیابان، جانبازان و بخشی از خواهران و در جناح چپ خیابان برادران راه میرفتند. وقتی پلیس در جناح چپ خیابان به ضرب و جرح مردم پرداخت بلافاصله صدای دست زدن و سوت و هلهله چماقداران که از پیش در پشت نیروهای پلیس مستقر شده بودند شنیده شد و همزمان با آن، در جناح راست خیابان نیز پلیس به همراه نیروهای امنیتی که به چوبهای میخدار و میلههای آهنی مجهز بودند، شروع به ضرب و جرح حجاج کردند. هجوم مردم به عقب و به جانب راست خیابان باعث افزایش شدید فشار و زیر دست و پا افتادن عده زیادی از زنان و جانبازان و پیرمردان شد. همزمان با این فشار کشنده، عدهای از چماقداران سعودی از خیابان پشت مسجد «جن» به سمت خواهران حمله کردند و عدهای از خواهران و جانبازان را به شهادت رساندند. پلیسها با آرایش مجدد، بار دیگر در 2 جناح خیابان به مردم هجوم آوردند. نخستین تیرها به وسیله تفنگهای ضدشورش شلیک شد و به فاصله کمی، شلیک رگبار گلولههای جنگی آغاز و شد آنچه شد. حرمت حرم امن خدا شکسته شد و خون مظلومان که خون خداست دامن اشقیالاشقیا را گرفت و عید قربان در ششم ذیالحجه سر رسید. قربانی مقبول افتاد و امت مسلمان ایران به امامت همه امتهای طول تاریخ برگزیده شد.