حسینقدیانی: دستکج مقدمه دهانلق است! البته شکی نیست شبهات میتوانند حقایقی را چند روزی در قلوبی وارونه کنند اما کارگزارانی که خود بهتر از همه مسائل را میدانند، تنها و تنها متأثر از لقمه حرام است که زبان علیه شهدای مدافع حرم باز میکنند! آری! دستکجی به دهانلقی منجر میشود! و این محکومیت اخیر استعاره از محکومیت همیشگی این دستکجهای دهانلق است نزد «الله» پاسدار حرمت خون شهیدان! واقعیت آن است که توهین به شهید هر عصری، در حکم اهانت به شهدای همه اعصار است! و جریان آلوده به چرب و شیرین دنیا، فقط اینگونه نبوده که ناسپاس در برابر شهدای مدافع حرم باشد! اگر امروز علیه بلباسیها و حججیها، لوگو را با رنگ پرچم لعین تکفیری ست میکنند، دیروز هم لوله تانک را در کاری حقیقتا زشت، جاساز کردند در عینک شهید چمران! وقاحت را ببین که چه بیحد و عدد است؛ دست ببری در عکس شهید چمران که مثلا آن عارف فیسبیلالله را بدنام کنی با انگ جنگطلبی! مساله! آیا چمران هم در سوریه شهید شد؟! آیا چمران هم جنگندیده و جبههنرفته بود؟! آیا چمران هم سپاهی یا سپاه قدسی بود؟! شگفتا! سخن بر سر شهیدی است که از فرط عرفان حتی زبان گل آفتابگردان را هم میدانست و ناگاه میدیدی دقایقی دارد گلبرگ گلی را نوازش میکند! بدیهی است جریان ناسپاس در برابر خون مصطفای دهه ۶۰ قدردان خون مصطفاهای دهههای بعدی هم نباشد! پس خیلی هم بحث چمران و احمدیروشن و شهید دفاعمقدس و شهید مدافع حرم نیست! مشکل اساسی «فی قلوبهم مرض» همین قلب مریضشان است! قلب وقتی مریض شد، علیه عاشورا و زیارت عاشورا و معصوم هم مینویسد! خدا اما جای حق نشسته! ۲۰ سال پیش که بهار شبههآفرینی علیه عاشورا بود و زنجیرهایها رسما فرهنگ شهادت را خشونتآفرین میخواندند و از لزوم تجدیدنظر در عبارات زیارت عاشورا مینوشتند، چه کسی امروز را و زیارت باشکوه و جهانشمول اربعین را میدید؟! خواستند شور عاشورا کم شود ولی اربعین هم شورشی در خلق عالم پدید آورد! به محرم نزدیکیم! و اگر قرار بود کنایهها مچ کتیبهها را بخوابانند که خدا، خدا نبود!
فتوشاپ به جنگ چمران آمد تا نسلهای بعدی، هرگز چمران و چمرانها را نشناسند اما شهید احمد کاظمی مبدل به الگوی شهید محسن حججی شد! این را خانواده معزز شهدای مدافع حرم بدانند! مشکل امثال برخی کارگزاران، با اصل و اساس فرهنگ شهادت است! و الا جگرگوشه شما که در دیار غربت جنگید تا دشمن را در همان سنگر ابتدایی، متوقف نگه دارد، حتم دارم مظلومتر از شهید دفاعمقدس است! راستش ما با جماعتی طرفیم که مظهر ناسپاسی است! عمدتا هم چرند میبافد و چرت میگوید! فیالمثل در نقد بسیجی و سپاه قدسی امروز، این طعنه را میزنند که اینان، خاک جبهه به تنشان نخورده است و سنی ندارند و جوزدهاند و چه و چه! و کاش بگویند آیا سردار محاسنسپید سپاه اسلام هم متولد دهه ۷۰ بود که فردای شهادتش تیتر یک رفتند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»؟! نه اما! ماندگاری نام و مرام شهید، بسته به این چیزها نیست! هزاری هم رنگ لوگو را با حرامیان ست کنند و هزاری هم متلکهای درشت بار کنند، قادر نخواهند بود کنایهها را در جنگ با کتیبهها پیروز کنند! ما هر گل آفتابگردانی میبینیم، یاد چمران میکنیم! و هنوز عید قربان نرسیده، یاد بابایی! و دهه فجر، یاد والفجر هشت! هر کجا که نگاه ایرانی به قلهای و به موفقیتی و فتحی هست، برای ما تداعیگر محسن حججی است! کجا ما میتوانیم فراموش کنیم محمد بلباسی را که آخرین فرزندش بعد از شهادتش متولد شد؟! برای جاری شدن بعضی اشکها، حاجتی به هیچ روضهای نیست! دختری را فرض کن که از بدو تولد، محروم از نوازش پدر است! الساعه آیا حق همسر شهید بلباسی با ۴ یادگار قد و نیمقد از آقامحمد، این است که کارگزاران دارندگی و برازندگی، نمک بپاشند بر زخم این همه داغ؟! و این همه فراق؟! آحاد ملت البته قدردان این خونها و این خوندلها هستند، همچنان که در تشییع باشکوه شهدای مدافع حرم نشان میدهند! درون تابوت دردانههای وطن، فرقی نمیکند که شهید، شهید چه نسلی و چه عصری باشد! القصه! روزهایی هست که شمالم! و شمالغرب! چه بسیار شهرها و روستاها که تا دیروز بلوارها و خیابانها را فقط مزین به تصویر شهدای دفاعمقدس کرده بودند ولی امروز تمثال مظلوم شهدای مدافع حرم را نیز در هر کوی و برزن میبینی! و ۲۰ سال بعد، حتم دارم شهید جوانی را خواهی دید که در وصیتنامهاش، همین بلباسی و حججی را الگو گرفته! اگر فتوشاپ توانست چمران را از ما بگیرد، فضای مجازی هم خواهد توانست بلباسی و حججی را از ما بگیرد! ما در روزگار بدون سیمخاردار، امیدمان به خدا بود و الان هم که کوهی از موشک داریم، باز امیدمان به خداوند است! رشت و خلخال و اردبیل و سرعین و هر کجای ایران عزیز که میروی، فراوان شهید میبینی از همه روزگاران! سوگند به نام «الله» پاسدار حرمت خون شهیدان، ما آنقدرها هم تنها و غریب نیستیم که بعضیها فکر میکنند! ما شهید چمران را داریم! امروز، بیش از دیروز! ما شهید املاکی را داریم! امروز، بیش از دیروز! ما شهیدان همدانی و بلباسی و حججی را داریم! امروز، بیش از دیروز! همین که رزمنده و سرباز و سردار ما جرعهنوش باده شهادت میشود، تازه گویا کارش و رسالتش و حیات طیبهاش آغاز میشود! و الا تا همین ۲ سال پیش، کدام ما بلباسی و حججی را میشناختیم؟! صبر کنید! خداوند هنوز هم بزرگترین نقشههایش را با خون شهدا میکشد! و این است راز «بل احیاء»! میرساند خدایی که ما میشناسیم نگاه نافذ شهید سرجدا را به یومالعیار رهایی! میرساند خدایی که ما میشناسیم پرچم بلندبالای حاجاحمد را به انتهای افق! میرساند خدایی که ما میشناسیم پیشانی حاجقاسم را به خاک مطهر قدس! محرم نزدیک است! میرساند خدا منتقم خون اباعبدالله را! کنایهها یعنی همان حاشیهها! یعنی همین حاشیهها! متن تاریخ را اما خدا نخواهد نوشت، الا با خون سیدالشهدا! بیخود کنایه میزنند کارگزاران دنیا! خدا هوای کتیبهها را دارد! و میشنود گریههای وقت و بیوقت دخترکی را که چندی بعد از شهادت پدر به دنیا آمد... .