حمله به یمن که قرار بود با عملیات برقآسای نیروهای عربستان سعودی و حمایت آمریکا در عرض چند هفته تمام شود، اکنون با گذشت بیش از 3 سال همچنان بدون دستاورد خاصی برای ائتلاف متجاوز ادامه دارد. نیروهای مردمی یمن از مارس 2015 تاکنون با ظرافت خاص نظامی، بسیج مردمی و استراتژی و تاکیتکهای دقیق جنگهای چریکی، نیروهای عربستان و متحدانش را در باتلاق یمن گرفتار کردهاند به نحوی که حمایتهای لجستیکی، جاسوسی و سیاسی آمریکا نیز نمیتواند گرفتاریهای سعودیها را کاهش دهد. اما چرا آمریکاییها بهرغم دست نیافتن سعودیها به خواستههای خود در یمن، همچنان بر حمایت از عربستان تاکید میکنند و حتی خود به بخش جداییناپذیری از سیاست محاصره و حمله به مردم یمن تبدیل شدهاند؟ آیا احتمال تغییر این استراتژی در دکترین رئیسجمهور فعلی آمریکا وجود دارد یا اینکه همچنان واشنگتن بر طبل جنگ یمن خواهد کوبید و ماشین نظامی عربستان را کوک میکند؟ در صورت تداوم وضعیت کنونی و مقاومت مثالزدنی نیروهای انصارالله، آینده مداخله واشنگتن و ریاض در یمن به کجا میرسد؟ برای یافتن پاسخ این سوالات، «وطنامروز» با دکتر «فواد ایزدی» کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو نشسته است.
***
با گذشت بیش از 3 سال از آغاز جنگ عربستان علیه مردم یمن، آمریکاییها همچنان از این حمله و استراتژی عربستان برای شکست مقاومت مردم یمن حمایت میکنند؛ آیا هیچگونه تمایزی در ارتباط با حمایت از عربستان در مقابله با مردم یمن در میان دولت سابق و مدیریت کنونی کاخ سفید وجود دارد و چرا آمریکاییها همچنان بر حمایت از ریاض تاکید دارند؟
ورود عربستان به جنگ با یمن و تشکیل ائتلاف عربی در ماه مارس 2015 با چراغ سبز ایالات متحده آمریکا و حمایتهای این کشور انجام شده است و این به عنوان بخشی از راهبرد کلان واشنگتن در منطقه خاورمیانه محسوب میشود. در پیگیری این سیاست هیچگونه تمایزی میان دولت پیشین آمریکا و مدیریت کنونی کاخ سفید وجود ندارد. حمله به یمن توسط عربستان در زمان ریاستجمهوری «باراک اوباما» انجام شد و در آن زمان تیم حاکم بر کاخ سفید و بویژه «جان کری» وزیر خارجه اسبق آمریکا بشدت از این اقدام عربستان حمایت کردند. اکنون نیز کاخ سفید به حمایت خود از ریاض و سیاستهای جنگطلبانه این کشور علیه مردم جنگزده یمن ادامه میدهد. میتوان تنها تمایز این دو دولت در حمایت از حمله عربستان به یمن را در این موضوع خلاصه کرد که دولت اوباما بهرغم حمایت از سعودیها خود به جلودار حملات به یمن تبدیل نشده بود اما با روی کارآمدن «دونالد ترامپ»، دولت آمریکا به جلودار، توجیهکننده و مدافع این حمله تبدیل شده است و ترامپ به صورت صد درصدی از ولیعهد جوان عربستان حمایت میکند. شروع دوران جدیدی از روابط گسترده عربستان با آمریکا، هماهنگی ریاض با سیاستهای واشنگتن در قبال مساله فلسطین و جمهوری اسلامی ایران و همچنین پرداخت دلارهای سعودی نقش مهمی در این حمایت همهجانبه آمریکا از محمد بنسلمان داشته است. یک روز پس از حمله به اتوبوس حامل کودکان یمنی در منطقه «ضحیان» استان «الصعده» که منجر به کشته شدن 55 نفر شد، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به این سوال که بمبهایی که اتوبوس حامل این دانشآموزان را مورد حمله قرار داده بود آمریکایی بوده و این کشور به لحاظ اطلاعاتی به عربستان در این حمله کمک کرده است؛ آیا واشنگتن این حمله و عربستان را محکوم میکند؟ ضمن دفاع از عربستان و عملکرد این کشور اعلام کرد «ما در این زمینه بررسی و تحقیقات لازم را انجام میدهیم» که این اوج حمایت آمریکا از یک کشور متجاوز را به نمایش میگذارد.
اما اکنون در آمریکا و بویژه کنگره این کشور شاهد حمایتهایی از مردم یمن و انتقاد از عملیات نظامی عربستان هستیم؛ آیا این میتواند رویکرد و دکترین واشنگتن در قبال سعودیها در یمن را تغییر دهد یا اینکه این جریان همچنان به عنوان یک روند حاشیهای در سیاست آمریکا باقی میماند؟
در کنگره آمریکا بویژه در سنا تعدادی از نمایندگان که بیشتر نمایندگان «حزب دموکرات» هستند، این اواخر سوالات و انتقاداتی را نسبت به حمایتهای آمریکا از عربستان مطرح کردهاند؛ در دوران باراک اوباما نیز تعدادی از این نمایندگان دولت را تحت فشار قرار دادند اما این نمایندگان تنها بخش کوچک و محدودی از حزب دموکرات را تشکیل میدهند و جریان اصلی این حزب را دربرنمیگیرند، بنابراین نخواهند توانست به جریانی تاثیرگذار و یک لابی قدرتمند تبدیل شوند که در پایان باعث تغییرات محسوسی در قبال یمن شوند. این نکته را نیز باید در نظر داشت بخشی از این نمایندگان تنها به صورت نمادین و سمبلیک با ترامپ و سیاستهای تیم وی مخالفت میکنند و بیشتر به لحاظ سیاسی کاخ سفید را تحت فشار قرار میدهند و مسائل مرتبط با حقوقبشر در این موضوع مطرح نیست. وضعیت وجهه آمریکا و اعتبار این کشور نیز بخش دیگری از دلایل این انتقادات را تشکیل میدهد؛ اکنون و بویژه با بالا گرفتن میزان مرگومیر غیرنظامیها و حمله سعودیها به مردم عادی، وجهه و اعتبار آمریکا در سطح جهانی بشدت مخدوش شده است و این نمایندگان نمیخواهند اعتبار آمریکا بهواسطه جنگ یمن بیش از این لکهدار شود. اما به طور کلی بر این باورم انتقادات محدود برخی نمایندگان نهتنها باعث تغییر رویکرد واشنگتن در قبال عربستان نمیشود، بلکه این موضوع بیشتر یک موضوع سیاسی و حاشیهای برای نمایندگان کنگره محسوب میشود.
آمریکا در طول 3 سال گذشته چگونه به عربستان در حمله به یمن کمک کرده و چرا بهرغم این کمکها تغییر چندانی در عرصه میدانی و نظامی یمن مشاهده نمیشود؟
از همان آغاز آمریکاییها ضمن حمایت همهجانبه سیاسی و دیپلماتیک از عربستان به لحاظ لجستیکی و اطلاعاتی نیز به سعودیهای کمکهای شایان توجهی کردهاند. اگر حمایتهای سیاسی آمریکا در محافل بینالملل و منطقهای نبود، عربستان هیچگاه جرأت حمله به یمن را به خود نمیداد. به لحاظ لجستیکی نیز ضمن ارسال سلاح و تجهیزات، بخش اعظم سوختگیری جنگندههای سعودی در آسمان یمن و محاصره هوایی این کشور با حمایت و هدایت هوایی آمریکاییها انجام میشود؛ عربستان سعودی نه توانایی، نه تجربه و نه تکنولوژی این چنین عملیاتهایی را ندارد. به لحاظ اطلاعاتی و جاسوسی نیز نقش آمریکا بسیار پررنگ است؛ چه به لحاظ عملیاتهای هوایی و همچنین نبردهای زمینی و حتی دریایی آمریکا اطلاعات حساس و سرنوشتسازی در اختیار سعودیهای قرار داده است. در آخرین مورد از این حمایتهای همهجانبه میتوان به عملیات «پیروزی طلایی» برای بازپسگیری بندر الحدیده در روز 23 خرداد اشاره کرد. عربستانیها بهواسطه حمایتهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا از پیروزی خود ظرف چند روز خبر دادند اما مقاومت نیروهای مردمی یمن این رویای سعودیها را بر باد داد. موقعیت ژئوپلیتیکی یمن، توان و ظرافت نظامی و اراده مستحکم نیروهای مردمی یمن و ضعف بنیادین ارتشهای عربستان و متحدانش همراه با چندین عامل دیگر مانع از پیروزی و تغییر معادله نظامی یمن شده است. سعودیها بعید است در آینده نیز بتوانند بهرغم حمایتهای آمریکا تغییری در این معادله و موازنه ایجاد کنند.
به باور شما در حالتی که عربستان قادر به تغییر معادله کنونی نباشد، آمریکاییها چه راهبردی در قبال یمن و وضعیت کنونی این کشور و نبرد عربستان در آن اتخاذ میکنند؟
موازنه قوا در منطقه خاورمیانه در طول سالهای گذشته بویژه با شکست داعش در سوریه و عراق و پیروزی چشمگیر محور مقاومت در لبنان تغییرات محسوسی کرده است، اکنون هم عربستان در سطح منطقه و هم آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی برای تغییر این توازن و اعمال نظرات و استراتژی خود تلاش میکنند. یمن نیز تنها میدان و عرصهای است که آنان میتوانند راهبرد خود را تحقق بخشند، بنابراین بعید به نظر میرسد آمریکا و عربستان رویه جنگطلبانه خود در یمن را متوقف کنند و این وضعیت همچنان در یمن ادامه خواهد یافت، زیرا تغییر راهبرد عربستان و آمریکا در یمن به مثابه شکست آنان تلقی میشود اما شاید آنان با حفظ راهبرد کنونی تغییرات تاکتیکی جدید در سیاستهای خود ایجاد کنند.
اما برخی بر این باورند واشنگتن و ریاض با کسب یک پیروزی بزرگ در میدان نبرد، راهبرد خود را در یمن تغییر میدهند؟
بله! این حرف درست است و با نگاه به سیاست نظامی عربستان و امارات در یمن نیز میتوان این موضوع را بخوبی مشاهده کرد. اکنون ریاض و واشنگتن برای این پیروزی بزرگ تلاش میکنند و هم محمد بنسلمان به عنوان معمار جنگ یمن و هم آمریکاییها از تداوم جنگ یمن تحت فشار قرار دارند. عملیات بازپسگیری الحدیده از این منطق و راهبرد سرچشمه میگرفت؛ یعنی در تلاش بودند با شکست انصارالله در منطقه الحدیده، ضمن مجبور کردن آنان به عقبنشینی، انصارالله را در یمن نیز تحت فشار قرار دهند و در میز مذاکره نیز با کمترین امتیاز این جریان را به بازیگران حاشیهای در یمن جدید تبدیل کنند و سپس با استفاده از کارت یمن و پیروزی در آن دوباره به صحنه بازیهای منطقهای بازگردند اما این پیروزی بزرگ نیازمند تداوم استراتژی نظامی کنونی و حمله همهجانبه و محاصره یمن است. در واقع بدون حمله نظامی و پیروزی بزرگ عربستان انتظار تغییر راهبرد سعودیها غیرممکن به نظر میرسد.