تقی آزاد ارمکی در زمره جامعهشناسان خانواده است که نقش این نهاد را به موازات جامعه و دولت معرفی میکند. آزاد ارمکی که کتاب «جامعهشناسی خانواده ایرانی» را نگاشته است، بیان میکند: «تغییرات خانواده در ایران در زندگی روزمره بازتاب یافته و روانشناسان، علمای علوم تربیتی، تربیت خانواده، مورخان و جامعهشناسان نیز به آن توجه کردهاند که حاصل آن اصلاح نظام مفهومی در شناسایی تحولات اجتماعی ایران بوده است. در طول تاریخ میبینیم که هر تغییری در جامعه در خانواده ایرانی منشأ دارد. بدین لحاظ خانواده نقشی بسیار اساسی در تحولات اجتماعی ایران بازی میکند. بنابراین شناخت خانواده ایرانی، گامی است در جهت شناخت جامعه». آزاد ارمکی بزرگترین معضل خانواده را به بحران معنایی این نهاد مرتبط میداند و معتقد است: «بزرگترین معضل خانوادههای ایرانی اختلال در سیستم معنایی خانواده است که منشأ بسیاری از مشکلات مانند طلاق، کاهش نرخ ازدواج و خشونت علیه زنان و فرزندان است و ریشه آن هم به فرهنگ خانواده بر میگردد. متأسفانه در سالهای اخیر اغلب خانوادهها دچار بیکانونی شدهاند و معلوم نیست چه کسانی با چه موقعیتی و با چه اهدافی تعیینکننده مسائل خانوادهها هستند و مسائل زیادی مانند تغییر بافت خانواده و دخالت نهادهای دیگر اجتماعی و شرایط بیرونی، خانوادهها را محل مناقشات، منازعات و چالشهای خودشان قرار دادهاند». وی تغییر ماهیت خانواده را در سالهای اخیر عمیق میداند و علتهای گوناگونی را برای آن بر میشمرد: «جایگاه نهاد خانواده در ایران سابقه تاریخی دارد و در گذر زمان دگردیسی را طی کرده و امروز به اینجا رسیده است. خانواده امروز ایرانی با 10 سال گذشته هیچ تناسبی ندارد و اگر اجداد ما در100 سال پیش زنده شوند، قطعاً هیچ سنخیت و تناسبی با خانوادههای فعلی ندارند. خانواده امروزی دچار تغییرات و افت و خیزهایی شده که مشکلات زیادی را برایش به وجود آورده است ولی بیش از آنکه خانواده به طور طبیعی دچار تغییرات شود عوامل و نهادهای دیگری نیز منشأ این مشکلاتند. از جمله این عوامل میتوان به تاثیرات سیاستهای دولتی در روند طبیعی خانواده و همچنین مدرنیزاسیون اشاره کرد. دنیای مدرن موجب شده است تغییرات خاصی در اجتماع به وجود آید. به عنوان مثال، برابریخواهی زنان در زمینه اشتغال و تحصیل یا تغییر در الگوی فرزندآوری و نحوه ازدواج در جامعه، با گذشته تفاوتهای فاحشی کرده است. البته لازم به ذکر است که در حال حاضر اتفاقاتی در جامعه روی میدهد که حاصل تغییر نیست و نگرانکننده است، مانند آسیبهای اجتماعی خانواده که به عنوان مثال گاه شاهد هستیم فرزندی پدرش را میکشد یا پدری اعضای خانودهاش را از بین میبرد و همسرکشی که همه اینها پدیدههای غیر طبیعی است و این غیر طبیعی بودنش به دلیل فرآیند تغییر نیست، بلکه به نوع مداخلههای نابجای سایر نهادهای اجتماعی در خانواده بر میگردد.