امیر خدایی: «آنگلا مرکل» صدراعظم ژرمنها اخیرا در دیدار با «پدرو سانچز» نخستوزیر اسپانیا، ادعای قابل تاملی را درباره ارزشهای تجاری در اروپا مطرح کرده است: «اتحادیه اروپایی مانند انجمن یا یک موسسه اداری نیست، بلکه این ارگان بر اساس ارزشهای مشترک و احترام به انسانها بنیان گذاشته شده است. همه ما باید در رویکردها و عملکردهای خود احترام به حقوقبشر و ارزشمندی شأن انسان را نشان دهیم. نباید فراموش کنیم که نژادپرستی جایی در آیین اروپایی ندارد».
سخنان مرکل بسیار زیباست! بدون شک در زمان انعقاد «پیمان ماستریخت» و تشکیل اتحادیه اروپایی در اواخر قرن بیستم، بسیاری از شهروندان اروپایی بویژه مهاجرانی که به امید آغاز و استمرار یک زندگی آرام به اروپا آمده بودند، تشنه چنین شعارهایی بودند اما امروز کمتر کسی ادعای خانم مرکل مبنی بر احترام به انسانها و فقدان نژادپرستی در ارزشهای اروپایی را باور میکند!
1- امروز ما با «نژادپرستی سیستماتیک» در اروپا مواجهیم. این نژادپرستی سیستماتیک معلول حمایت پشتپرده و آشکار نهادهای سیاسی و امنیتی اتحادیه اروپایی از احزاب و گروههای وابسته به جریان راست افراطی، نژادپرستان و ملیگرایان تندرو اروپاست. امروز احزاب نژادپرست با شعارهای مهاجرستیز و پوپولیستی، از یکسو به عنوان احزاب رسمی و قانونی فعالیت کرده و وارد پارلمان میشوند و از سوی دیگر، زمینه تحریک شهروندان برای حمله به مهاجران و پناهجویان را فراهم میکنند. به عبارت شفافتر، «پمپاژ خشونت» علیه مهاجران و پناهجویان و افراد رنگینپوست در اروپا، نه از طریق کانالهای غیرقانونی و غیررسمی یا مجازی، بلکه از بلندگوی احزاب رسمی و قانونی و نمایندگان پارلمان شکل میگیرد! آیا در چنین شرایطی ادعای مرکل مبنی بر عدم تطابق ارزشهای اروپایی با نژادپرستی قابل قبول است؟! بدون شک مرکل خود نیز بخوبی میداند میان ارزشهای ادعایی و اعلامی اروپا و آنچه امروز در عمل در اروپای واحد میگذرد، تفاوتی معنادار و عمیق وجود دارد. امروز بسیاری از نژادپرستان در اروپا تحت لوای دموکراسی دروغین و تحریفشدهای که مقامات غربی ایجاد کردهاند، آزادانه مشغول آزار و اذیت مسلمانان و مهاجران هستند.
نوع مواجهه دستگاههای قضایی و امنیتی اروپا با این موارد نیز به گونهای است که نهتنها منتج به پیشگیری از جرائم آتی نمیشود، بلکه جسارت و وقاحت نژادپرستان را در مواجهه با مهاجران بیشتر میکند.
2- سال 2016 میلادی آمار فاجعهباری درباره برخورد با مهاجران در آلمان منتشر شد. بر اساس آمار وزارت کشور آلمان، سال 2016 روزانه به طور متوسط ۱۰ حمله علیه پناهجویان در این کشور انجام شده است. بر اساس این آمار در مجموع ۵۶۰ نفر در نتیجه این حملات مجروح شدهاند که ۴۳ نفر آنها کودک بودهاند. 75 درصد این حملات در خارج از محل اسکان پناهجویان و هزار مورد از این حملات در داخل محلهای سکونت پناهجویان بوده است. اگرچه سال 2017 این آمار به دلیل کاهش تعداد متقاضیان پناهجویی در اروپا کمتر شد اما همچنان «حمله به مهاجران» جزو اخبار روزانهای است که از سوی معدودی از رسانههای آلمانی منتشر میشود. این در حالی است که بسیاری از رسانههای آلمانی ترجیح میدهند به دلیل تکراری بودن این اتفاق و البته با انگیزه ارائه چهرهای ایدهآل و مطلوب از کشورشان، از انتشار این اخبار خودداری کنند. علاوه بر آلمان، در دیگر کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، اتریش و ایتالیا نیز مهاجرستیزی شدت گرفته است. در این میان نقش سیاستمداران اروپایی در این موضوع، نهتنها غیر قابل انکار، بلکه بسیار پررنگ است.
3- جریانهای راست و چپ میانه اروپا که شاهد تبلور آنها در قالب احزاب دموکرات مسیحی، محافظهکار و سوسیال دموکرات هستیم، نقش بسزایی در ایجاد ساختار مبتنی بر نژادپرستی در اروپای واحد داشتهاند. سوال اصلی اینجاست: چرا فردی مانند آنگلا مرکل- که همچنان خود را «قدرتمندترین سیاستمدار اروپا» میداند- اقدامی عملی در راستای جلوگیری از فعالیت گروههای افراطی در کشورش انجام نداده است؟ چرا این گروهها و احزاب بدون هیچگونه مزاحمتی و حتی با حمایت نهادهای دولتی و امنیتی مشغول ادامه فعالیت و یارگیری در عرصه اجتماعی و سیاسی کشورشان هستند؟
4- مرکل بدون شک نام «شهید حجاب» یعنی خانم دکتر «مروه شربینی» شهروند مصری مقیم آلمان را بخوبی به یاد میآورد! در یکی از روزهای تلخ سال 2009 میلادی، مروه شربینی، بانوی محجبه مسلمان مصری در دادگاهی در درسدن آلمان حاضر شده بود تا از رفتارهای نژادپرستانه همسایهاش نسبت به خود شکایت کند. با این حال همسایه آلمانی و نژادپرست شربینی با حمله به او در مقابل قاضی و عوامل دادگاه، او را با 18 ضربه چاقو به شهادت رساند. این حادثه در مقابل چشمان همسر و فرزند شهید شربینی رخ داد. نکته تاسفبار اینکه همسر شربینی برای نجات وی به سویش شتافت اما از سوی نیروهای پلیس هدف گلوله قرار گرفت! پس از آن حادثه، 4 نهاد اسلامی مستقر در آلمان از آنگلا مرکل خواستند این حادثه را محکوم کند اما مرکل از این عمل اجتناب کرد. وی تنها حاضر شد 10 روز پس از این حادثه نسبت به آن ابزار تاسف(!) کرده و حادثه را به «حسنی مبارک» دیکتاتور سابق مصر (که در آن زمان رئیسجمهور مادامالعمر این کشور بود) تسلیت بگوید!
بهتر است مرکل به جای دم زدن از عدم نژادپرستی در آلمان و اروپا و تکرار ادعای زیبا اما دروغین همیشگی خود مبنی بر عدم تناسب نژادپرستی با ارزشهای اروپایی، لااقل درباره این مسأله سکوت کند! شاید «سکوت» صدراعظم آلمان بهتر از «دروغگویی» او در اینباره باشد. مرکل نهتنها نمیتواند جاری بودن روح نژادپرستی در کالبد اروپای واحد را منکر شود، بلکه خود نیز باید بابت کمک به چنین جریانی، نزد قربانیان نژادپرستی در اروپا پاسخگو باشد.