printlogo


کد خبر: 197676تاریخ: 1397/6/6 00:00
گزارش «وطن امروز» از جنگ قدرت و چالش‌های پیش روی ولیعهد سعودی
بن‌سلمان و رؤیای دیگران

سجاد آذری: «عربستان سعودی تا سال 2030 میلادی تبدیل به یکی از 15 قدرت اقتصادی جهان خواهد شد»! این وعده‌ 2 سال پیش «محمد بن‌سلمان» است.  محمد بن‌سلمان این روزها در غرب با عنوان  اختصاریMBS شناخته می‌شود. او که چندی پیش از کودتا در کاخ خزامی ریاض جان سالم به در برد، اکنون بیش از 3 سال است در کنار پدر وارد هرم قدرت عربستان شده و طی مدت کمی توانسته عملاً خود را در راس آن جا دهد. هرچند به نظر می‌رسد این جوان 32 ساله به آسانی سوار آسانسور پدر خود شده و خود را تبدیل به مهم‌ترین فرد در عربستان سعودی کرده اما واقعیت این است که او در این مدت کم همزمان پروژه‌های مختلفی را برای رسیدن به قدرت پشت‌سر گذاشته است. اولین مانع پیش روی محمد بن‌سلمان برای رسیدن به قدرت، شاهزاده‌های قدرتمند سعودی هستند که قبول نمی‌کنند جوانکی تازه به دوران رسیده بخواهد پادشاه عربستان شود؛ سلمان بن‌عبدالعزیز، پدر محمد بن‌سلمان هفتمین پادشاه سعودی است که پس از مرگ برادر خود عبدالله بن عبدالعزیز بر مسند سلطنت عربستان تکیه زده است، ملک سلمان ابتدای کار بنا بر وصیت عبدالعزیز آل‌سعود برادر دیگر خود مقرن بن عبدالعزیز را که سی‌وپنجمین و کوچک‌ترین فرزند عبدالعزیز است به عنوان ولیعهد منصوب و در یک اقدام بی‌سابقه برادرزاده‌اش محمد بن‌نایف آل‌سعود را به عنوان جانشین ولیعهد معرفی کرد؛ مدتی بعد محمد بن‌سلمان، وزیر دفاع جوان سعودی بدون مشورت با دیگر اعضای خاندان سعودی به یک باره وارد جنگ با یمنی‌ها شد؛ جنگی که منتقدان زیادی از جمله ولیعهد داشت و بهانه لازم را ایجاد کرد تا مقرن تنها ۴ ماه پس از انتخاب به عنوان ولیعهد از کار برکنار شود. با برکناری مقرن توسط ملک سلمان، محمد بن‌نایف به عنوان ولیعهد جایگزین و همچنین محمد بن‌سلمان، وزیر دفاع به عنوان جانشین ولیعهد منصوب شد، البته دوران ولایتعهدی محمد بن‌نایف هم مدت زیادی طول نکشید و کمتر از 2 سال بعد ملک سلمان با برکناری او پسرش را به عنوان ولیعهد خود منصوب کرد. در ادامه ملک سلمان که از آغاز حکومت عزم خود را برای برکناری اعضای طایفه الشمری‌‌ها مانند «مشعل بن عبدالله» امیر مکه جزم کرده بود، متعب بن عبدالله، وزیر گارد ملی را هم برکنار کرد تا حکومت عربستان یکدست در اختیار سدیری‌های قرار گیرد. محمد بن‌سلمان که اکنون از شر رقبای الشمری راحت شده بود در اقدامی دیگر برای زهرچشم گرفتن از شاهزادگان آل‌سعود به یکباره 381 نفر از شاهزادگان و سرمایه‌داران سعودی را به بهانه مبارزه با فساد بازداشت کرد، از جمله افراد سرشناس دستگیر شده در این سلسله از بازداشت‌ها افرادی چون شاهزاده ولید بن‌طلال میلیاردر معروف سعودی، شاهزاده متعب بن عبدالله وزیر سابق گارد ملی، شاهزاده ترکی بن عبدالله امیر سابق ریاض، شاهزاده ترکی بن ناصر رئیس سابق سازمان هواشناسی، عادل فقیه وزیر سابق اقتصاد، ‌خالد التویجری رئیس سابق دربار پادشاهی، محمد الطبیشی رئیس سابق تشریفات دربار، بکر بن‌لادن رئیس شورای اداری شرکت پیمانکار بن‌لادن، خالد الملحم رئیس سابق هواپیمایی سعودی، سعود الدویش رئیس اجرایی سابق مجموعه الاتصالات (ارتباطات) و شاهزاده فهد بن عبدالله بن محمد معاون سابق وزیر دفاع بودند؛ شاهزادگان، وزیران و بازرگانانی که به اسم مبارزه با فساد مالی مجبور شدند در مجموع برای آزادی خود 106 میلیارد و 700 میلیون دلار باج به بن‌سلمان پرداخت کنند. دومین مانع پیش ‌روی محمد بن‌سلمان افکار عمومی عربستان ارزیابی می‌شود؛ مردم عربستان برخلاف دهه‌های گذشته که عادت داشتند یکی از فرزندان پیر عبدالعزیز را به عنوان ولیعهد سعودی‌ها ببینید، اکنون با جوانی روبه‌رو هستند که با شیوه‌ای کاملاً خودخواهانه با برکناری 2 ولیعهد قبلی به عنوان ولیعهد معرفی شده و هر روز هم شایعات مبنی بر کنار رفتن قریب‌الوقوع پدر تاجدار به نفع پسر منتشر می‌شود. بن‌سلمان که می‌داند این شیوه‌ بدعتی نو در زمامداری آل‌سعود محسوب می‌شود و براحتی مورد پذیرش افکار عمومی این کشور واقع نخواهد شد، از همان ابتدا سعی کرد خود را به عنوان چهره‌ای عملگرا و تحول‌خواه به جامعه عربستان معرفی کند. نخستین اقدام او در این راستا تجاوز نظامی به یمن و اعلام پیروزی طی 3 هفته و 6 روز بود. او ادامه تجاوز به یمن را عملیات «احیای» امید نامید و سعی کرد از اهمیت این ماجراجویی کم کند. محمد بن‌سلمان در ادامه با انجام برخی اصلاحات در جامعه عربستان که این روزها میان سنت و مدرنیته در حال چرخش است، سعی کرد نظر جوانان و زنان عربستانی را جلب کند. کاهش اختیارات کمیته امر به معروف و نهی از منکر از جمله اولین کارهایی بود که در این راستا انجام شد. اعطای آزادی‌هایی نظیر رانندگی، حق صدور فتوا، قضاوت، حق داشتن شغل و حق استخدام در ارتش به زنان در کنار بازگشایی سینماها بعد از 35 سال از دیگر اقداماتی بود که در این مدت توسط محمد بن‌سلمان برای همراه کردن جوانان و زنان انجام شد. همچنین بن‌سلمان با اعلام برنامه 2030 به عنوان وعده‌ای شیرین برای آینده مردم عربستان در کنار بازداشت شاهزاده‌ها و افراد ذی‌نفوذ سعودی به عنوان اجرای برنامه مبارزه با فساد سعی کرده افکار عمومی مردم عربستان را با خود همراه کند.  همان‌طور که محمد بن‌سلمان برنامه‌های خود برای جلب افکار عمومی عربستان را پیش می‌برد، در حال تعمیق شکاف با مهم‌ترین مانع حکومت خود یعنی علمای وهابی است؛ برخی محققان معتقدند کلیدهای قرائت عقلانیت سیاسی عربستان بر سه پایه قبیله، عقیده و غنیمت استوار است؛ قبیله شیوه حکومت مبتنی بر تکیه به قدرت خویشاوندان به جای توجه به اهل تخصص است، عقیده نمادهایی ذهنی است که پایه‌ریز باورها بوده و موجب همبستگی و سیاسی شدن جامعه می‌شود و غنیمت هرگونه درآمد بدون نیاز به تلاش انسان است. به زبان ساده‌تر عناصر تداوم قدرت در رژیم‌ سعودی، محوریت قبیله آل‌سعود است که با عقیده وهابیت و اقتصاد رانتی شامل درآمد نفتی و حج پیوند ‌خورده است. محمد بن‌سلمان این روزها در حال انجام پروژ‌ه‌ای است که عموهای تاجدار او مانند عبدالله و فهد بن عبدالعزیز از انجام آن ناتوان بودند. سعودی‌ها تنها حاکمانی بودند که با دستور انگلیس حاضر شدند از محمد بن عبدالوهاب که خود بازیچه مستر «همفر» جاسوس انگلیس بود، حمایت کنند و البته همین حمایت راه آل‌سعود برای قتل و غارت در عربستان، سوریه و عراق را باز کرد. محمد بن سعود موسس آل‌سعود با عبدالوهاب قرار گذاشت تا رشته دعوت از آنِ عبدالوهاب و زمام حکومت در دست وی باشد. از آن پس نوادگان عبدالوهاب را آل‌شیخ و نوادگان محمد بن سعود را آل‌سعود نامیدند و آنها به موجب اتحادی که توسط انگلستان بین شمشیر و فتوا ایجاد شده بود، توانستند حکومت را در عربستان به دست بگیرند. در زمان ملک فیصل شورایی به عنوان «دارالفتوا و نظارت بر امور دینی» به ریاست محمد بن ابراهیم آل‌شیخ تشکیل شد که تنها نهاد صاحب حق فتوا در عربستان محسوب می‌شود. این شورا طی چند مرحله به عنوان «هیات کبار العلما» نامگذاری شد و شامل 19 عضو است که همگی توسط شاه تعیین می‌شوند. با وجود اینکه در این سال‌ها علمای وهابی عملا آن چیزی را که پادشاهان سعودی از آنها می‌خواستند به شکل فتوا منتشر می‌کردند اما اقدامات خودسرانه آنها در ایجاد اختلافات فرقه‌ای در کنار تقسیم قدرت با آل‌شیخ همیشه یکی از نگرانی‌های آل‌سعود بوده است، هرچند پادشاهان گذشته عربستان سعودی هم سعی کرده‌اند این مانع را از سر راه بردارند با این وجود نوع جامعه سنتی عربستان تاکنون اجازه چنین جسارتی را به آنها نداده است اما به نظر می‌رسد اکنون به پشتوانه اتاق فکر هدایت‌کننده محمد بن‌سلمان این جرأت در او ایجاد شده و قرار است جامعه وهابی منطقه را به دوران پساوهابیت سوق دهد.  باز شدن سالن‌های تئاتر و اپرا، ایجاد پارکی به سبک کازینوهای لاس‌وگاس بدون مشروبات الکلی و قمار، برگزاری جشن‌‌های مختلط، کاهش اختیارات کمیته امر به معروف و نهی از منکر، اعطای آزادی‌ به زنان و بازگشایی سینماها که به عنوان پاسخ به افکار عمومی توسط محمد بن‌سلمان انجام می‌شود، در حقیقت تلاشی برای کمرنگ کردن نقش وهابیت در عربستان سعودی است. تشکیل «مجمع خادم‌الحرمین شریفین ملک سلمان بن‌عبدالعزیز آل‌سعود برای حدیث نبوی» که وظیفه آن تفسیر احادیث نبوی است و در اصل ایجاد نهاد موازی با هیأت کبارالعلما شناخته می‌شود هم به همین منظور انجام شده است، البته تمام این اقدامات از چشم علمای وهابی دور نمانده و با وجود اینکه اکثر این اقدامات توسط هیات کبار تایید یا مسکوت گذاشته شده است، علمای غیررسمی وهابی از اعلام مخالفت با آن ابایی نداشته‌اند و گاه و بیگاه صدای مخالفت آنها در برابر تصمیمات محمد بن‌سلمان به گوش می‌رسد. از سوی دیگر مردم و جریانات سیاسی هم نسبت به این رفتار بی‌تفاوت نیستند و مانند جریانی که در حائل نسبت به برگزاری جشن‌های مختلط اتفاق افتاد، مردم و الشمری‌ها مخالفت خود را به شکل عملی اعلام کرده‌اند؛ مخالفتی که البته بی‌پاسخ هم نمانده و در طرف مقابل اخبار بازداشت برخی علمای سرشناس وهابی مانند «سعد البریک» یا «عصام العوید» به عنوان کمپین دولت علیه مبلغان و روحانیون حامی تروریسم منتشر می‌شود. در این شرایط برخی منابع خبری تعداد علمای وهابی را که به دلیل مخالفت با اقدامات محمد بن‌سلمان در زندان هستند ۳۰ نفر اعلام کرده‌اند. مانع دیگر پیش روی محمد بن‌سلمان برای رسیدن به حکومت، شیعیان عربستان هستند که بین 15 تا 20 درصد از جمعیت این کشور را شامل می‌شوند؛ محدودیت‌های همیشگی آل‌سعود نسبت به شیعیان در کنار اعدام آیت‌الله شهید شیخ نمر باقر النمر موجی از خشم و آشوب را در میان شیعیان عربستان بویژه در منطقه قطیف ایجاد کرد؛  آشوب‌هایی که منجر به لشکرکشی سعودی به این منطقه و اعلام‌ حکومت نظامی شد. بن‌سلمان که این روزها در جبهه‌های مختلفی در حال جنگ است سعی کرد طی دیداری با سران قبایل شیعه با دادن وعده‌ای مبنی بر بهتر شدن وضعیت زندگی شیعیان عربستان آنها را آرام کند؛ وعده‌ای که هرچند مدتی از شدت اعتراضات در مناطق شیعه‌نشین کم کرد ولی با گذشت زمان، رفتار بن‌سلمان پرده از پوچ بودن آن برداشت. حکومت آل‌سعود متشکل از یک ساختار روبنایی و یک هسته‌ مرکزی است؛ ساختار روبنایی متشکل از شاهزادگان و وابستگان به این طایفه است که اکثرا به دنبال مال‌اندوزی و هوس‌بازی هستند و بعید به نظر می‌رسد این افراد توانایی مدیریت و برنامه‌ریزی اتفاقات این خاندان از جنگ در عراق، سوریه، یمن و بحرین تا هدایت برنامه 2030 و مدیریت افکار عمومی را داشته باشند، همین مساله نشان می‌دهد یک هسته‌ مرکزی مدیریت امور سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیک این خاندان را برعهده دارد؛ هسته‌ای که در حال انجام دکترین مشترک آمریکا و رژیم‌ صهیونیستی در منطقه توسط عربستان است و بخشی از این دکترین مربوط به مقابله با جمهوری اسلامی ایران می‌شود. همین هسته فرماندهی است که محمد بن‌سلمان را به عنوان گزینه جوان و آینده‌دار خود انتخاب کرده و با مدیریت فضا در حال آماده کردن شرایط برای نشستن او بر صندلی پادشاهی عربستان سعودی است؛ موضوعی که هرچند براساس برنامه از پیش تعیین شده به جلو آمده اما هنوز نتوانسته است مشکلات پیش‌ رو را مرتفع کند. ارزیابی اولیه هسته مدیریتی آل‌سعود این بود که با به راه انداختن جنگ خارجی محمد بن‌سلمان فرصت لازم برای مدیریت اوضاع داخلی کشور را پیدا می‌کند و این مساله یکی از دلایلی بود که بن‌سلمان بدون مشورت با ولیعهد و دیگر مقامات سعودی حمله به یمن را آغاز کرد اما جنگی که قرار بود طی چند هفته به پایان برسد، چند سال است ادامه پیدا کرده و عملا تبدیل به باتلاقی شده که در حال بلعیدن دارایی و آبروی سعودی‌هاست. محمد بن‌سلمان که زمان جنگ یمن را فرصت مناسبی دیده بود تا با الشمری‌ها و شاهزادگان سعودی تسویه حساب کند، اکنون منتظر است تا هر لحظه از سمت عموزادگان خود مورد سوءقصد قرار بگیرد و دور از ذهن هم نیست که آنها حداقل برای بازگرداندن 100 میلیارد دلاری که از دست داده‌اند، اقدامی تلافی‌جویانه را برنامه‌ریزی کنند. از سوی دیگر علمای وهابی عربستان قرار دارند که تاکنون به عنوان یکی از ارکان قدرت در این کشور به شمار می‌رفته‌اند و اکنون موقعیت خود را مانند گلوله‌ برف در حال آب شدن می‌بینند. آل‌شیخ که مدت‌هاست مرجعیت دینی عربستان را برعهده دارد توانسته با وصلت با آل‌سعود به نوعی خود را وارد خاندان سعودی کند و در کنار جایگاه عمومی که در این سال‌ها برای خود ایجاد کرده، توانسته در میان خاندان سلطنتی طرفدارانی برای خود بگمارد که در زمان لازم به کمک آنها بیایند. به نظر می‌رسد هرچند هسته تصمیم‌گیر آل‌سعود بنا دارد عربستان جدید را از رفتار افراطی وهابیت نجات دهد و به عنوان اسلام میانه‌رو سکولار مستقیما وارد مسیر مورد نظر غرب شود اما جامعه قبیله‌ای و سنتی عربستان با 2 بازوی طایفه‌ای و دینی در کنار شاهزادگان طرفدار وهابیت بشدت در برابر این موج مقاومت خواهد کرد و همین مساله کنار گذاشتن آل‌شیخ را بیش از پیش برای بن‌سلمان دشوار کرده است. نکته مهم در رفتارشناسی جریانات سیاسی در عربستان سعودی این است که در جامعه بسته این کشور معمولا اقدامات به شکل کاملا مخفیانه اتفاق می‌افتد و اخبار اعتراضات و اقدامات بسختی به بیرون منتقل می‌شود، بر همین اساس اخبار زیادی درباره قیام‌های ناکام علیه بن‌سلمان به بیرون منتشر نمی‌شود. محمدرضا شاه اواخر حکومت پهلوی بنا به دستور آمریکایی‌ها برخی مقامات کشوری و لشکری را به عنوان مبارزه با فساد بازداشت کرد و همچنین برخی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی را به مردم اعطا کرد. اقداماتی که محمد بن‌سلمان ‌اکنون در حال انجام آنهاست هم بر اساس همان سناریوی زمان شاه درباره عربستان نوشته شده است. نکته مورد توجه این است که بن‌سلمان اکنون با 2 گروه از مردم در عربستان روبه‌رو است؛ عده‌ای که اعطای این آزادی‌های حداقلی را توهین به خود می‌دانند و به دنبال به دست آوردن دیگر حقوق هستند و بخش دیگری که این اقدامات را برخلاف آموزه‌های وهابیت دانسته و با آن مخالف هستند؛ این بخش اکثریت جامعه عربستان را تشکیل می‌دهند. به نظر می‌رسد در شرایط فعلی تنها راه نجات محمد بن‌سلمان برای نشان دادن کارآیی خود، چشم‌انداز 2030 عربستان است؛ برنامه‌ای که به گفته کارشناسان با گذشت نزدیک به 2 سال از آغاز آن نه‌تنها هنوز به سمت اهداف خود برای کاهش وابستگی به نفت، جذب سرمایه‌گذاری خارجی یا ایجاد تسلیحات نظامی حرکت نکرده، بلکه در جهت خلاف آن در حال حرکت است و پروژه‌ نئوم هم تنها به عنوان تبلیغاتی در حاشیه چشم‌انداز 2030 محسوب می‌شود.


Page Generated in 0/0058 sec