printlogo


کد خبر: 197677تاریخ: 1397/6/6 00:00
رمزگشایی «وطن امروز» از استراتژی سیاسی- امنیتی آمریکا در شرق آسیا
تایوان؛ کارت استراتژیک ترامپ

فرشاد گلزاری: «آمریکا با جهانی فوق‌العاده خطرناک روبه‌رو است که مملو از طیف گسترده‌ای از تهدیدهایی است که در سال‌های اخیر تشدید شده‌اند؛ هنگامی که من رئیس‌جمهور شدم، رژیم‌های مستبد در حال توسعه موشک و تسلیحات هسته‌ای بودند که تمام کره زمین را تهدید می‌کرد... ما جهان را علیه کره‌شمالی می‌شورانیم». این بخشی از سخنان ترامپ است که در پیش‌مقدمه «راهبرد امنیت ملی ایالات متحده» درج شده و به امضای او رسیده است. راهبردی که دسامبر 2017 (دی ماه 1396) از اتاق بیضی کاخ‌سفید به تمام نهادهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی واشنگتن ابلاغ شد و بر اساس عرف معمول، رسانه‌ها آن را مورد نقد و بررسی قرار دادند. بدون تردید این سند از حیث شکلی، یک سند امنیتی و نظامی به حساب می‌آید اما باید توجه داشت که مولفه‌های قدرت تنها این دو عنصر نیستند، بلکه در هم آمیختگی و پیوند 3 ضلع سیاست، اقتصاد و امنیت به عنوان محورهای اصلی اعمال هژمونی، کسب منافع و حتی توزیع بحران، مانند قطعات پازلی هستند که قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر مشخص می‌کند هدف از راهبرد کشور مجری طرح چیست و اساساً باید منتظر چه واقعه‌ای باشیم. با این پیش‌فرض اگر نگاهی به سند امنیت ملی 2017 آمریکا بیندازیم و محتوای آن را با رخدادهای فعلی در حوزه سیاسی، امنیتی و اقتصادی مقایسه کنیم، به وضوح می‌بینیم واشنگتن بر اساس سنت دیرینه خود اقدام به مفتوح کردن پرونده‌های مختلف در محورها و حوزه‌های گوناگون کرده است که این امری طبیعی در ساختار امنیتی و سیاسی آمریکا به شمار می‌رود. به گونه‌ای که در دسته‌بندی و ارزشگذاری سرویس‌های اطلاعاتی، ایالات متحده و جامعه اطلاعاتی آن به عنوان پرکارترین سرویس شناخته می‌شود که این ریشه در تعدد کیس‌ها، تنوع سوژه و گستره هدف دارد که تمام آنها برآمده از متن راهبردهای کلان و بلوک‌بندی جزئی در ادبیات سیاسی- امنیتی است. از این رو در «آمریکای ترامپ» راهبرد امنیت ملی به گونه‌ای دیگر تنظیم شده که بخشی از آن متاثر از نگاه اقتصادی وی به سیاست است که باید آن را «تجاری‌سازی سیاست» نامید و بخشی دیگر بر اساس راهبردهایی است که به دلیل ورود جهان به دوران گذار به صورت دوره‌ای تغییر کرده یا اصلاح می‌شود. به عبارت دیگر امضای ترامپ در زیر سند امنیت ملی 2017 تا حد زیادی با ادوار گذشته متفاوت است، چرا که 44 رئیس جمهور قبل از او همانند وی و تیمش به دنیا نگاه نکرده بودند و همین موضوع باعث می‌شود موضوعات جدید و البته مشکوک خلق شود.
ترامپ و سیاست خلع گام به گام پیونگ‌یانگ
طبیعتاً به دلیل واقع شدن کشورمان در جغرافیای غرب‌آسیا، آن قسمت از راهبرد که به خاورمیانه اشاره دارد از اهمیت بالایی برای ما برخوردار خواهد بود اما در نوشتار پیش‌رو قصد بر این است قسمتی از این سند با «لایحه دفاعی سالانه آمریکا» که اخیرا حرف و حدیث‌های زیادی را (بویژه در راستای فروش تسلیحات به ترکیه) به وجود آورد، مورد اشاره قرار بگیرد که در آن جغرافیای شرق آسیا مورد نظر است. در رکن چهارم سند امنیت ملی آمریکا بخشی با عنوان پیشبرد نفوذ آمریکایی تبیین شده که چندین زیربخش را به خود اختصاص داده است. یکی از این زیربخش‌ها مسائل مرتبط با «راهبرد در بافت‌های منطقه‌ای» را تشریح می‌کند که در بطن آن مدل مواجهه ایالات متحده با دولت‌های آسیایی، اروپایی، آفریقایی و ... تشریح شده است. یکی از محورهایی که در این بخش به صورت مفصل مورد تحلیل قرار گرفته، شبه‌جزیره کره و به دنبال آن هند و اقیانوسیه است؛ بدون تردید چین بخشی از این سیاست را در بر می‌گیرد و ایالات متحده معتقد است پکن از مشوق‌ها و مجازات‌ اقتصادی، عملیات نفوذ و تهدیدهای نظامی برای متقاعد کردن دیگر دولت‌ها به پیروی از دستور کار سیاسی و امنیتی خود استفاده می‌کند که یکی از این دولت‌ها «کره‌شمالی» است. آمریکایی‌ها در راهبرد خود صراحتاً اعلام می‌کنند پیونگ‌یانگ در حال تسریع برنامه‌ها سایبری، هسته‌ای و موشکی خود است و از این رو خود را در جایگاه برخورد و اعمال فشار بر این کشور می‌دانند. در اینجا کمی از این سند فاصله می‌گیریم و به رفت و آمدهای دیپلماتیک میان ایالات متحده و کره‌شمالی اشاره می‌کنیم؛ هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد اوباما پس از 54 سال درگیری با کوبا بتواند هاوانا را متقاعد کند از خواسته‌های خود عدول کند. در وضعیت کنونی هم هیچ‌کس فکر نمی‌کرد «مایک پمپئو» در زمان ریاستش بر سازمان سیا راهی پیونگ‌یانگ شود و رهبر کره هم با ترامپ ملاقات کند. اینکه راهبرد امنیت ملی 2017 آمریکا به تنهایی توانسته به این حد پیشرفت داشته باشد، تحلیل و برداشت نادرستی است، چرا که دولت ترامپ و سایر روسای جمهور میراث‌دار دولت‌های قبلی خود هستند که پرونده کره‌شمالی هم از این امر مستثنا نیست. به عبارت دیگر آمریکا با تبیین راهبرد «میلِ به شرق» برای مهار اقتصادی و نظامی چین، حصر و در تنگنا قرار دادن کره‌شمالی و تقویت ژاپن و کره‌جنوبی به عنوان متحد استراتژیک، ادبیات جدیدی را خلق کرد که بتواند شبه‌جزیره را جغرافیای دلخواه بعدی خود برای کسب منافع و کانالیزه کردن امنیت جهانی به همگان معرفی کند.
از مذاکره تا یارکشی منطقه‌ای
در ادبیات رسانه‌ای، حوزه شرق آسیا در کشورمان یکی از محورهایی است که کمترین اخبار را به خود اختصاص می‌داد و هر از گاهی تنها شاهد آزمایش موشکی و هسته‌ای کره‌شمالی بودیم یا اینکه در نهایت شورای امنیت قطعنامه‌ای علیه این کشور صادر می‌کرد. اما زمانی که خبر از انهدام آزمایشگاه‌های هسته‌ای به میان می‌آید، به یکباره ذره‌بین تحلیل‌ها به شرق آسیا معطوف می‌شود و این روزها هم تمام رسانه‌ها به دنبال آن هستند تا بتوانند به نقل از یک مقام مسؤول یا مطلع آخرین اخبار تحولات میان آمریکا و کره‌شمالی را مخابره کنند. واقعیت این است که داده‌های منتسب به عقب‌نشینی رهبر کره‌شمالی نشان می‌دهد ایالات متحده به دنبال اعمال فشار از نوع «رخنه پلکانی» است؛ یعنی آنها بر اساس راهبردهای خود و همچنین وعده زیر و رو کردن اقتصاد این کشور، کیم جونگ اون را تشنه نگه داشته‌اند اما در مقابل آرام آرام سقف خواسته‌های خود را افزایش می‌دهند. این روند بخوبی نشان می‌دهد بخشی از راهبرد آمریکا توسط کره‌جنوبی و ژاپن در حال پیگیری است، چرا که ژاپن خواهان برچیده شدن تهدیدات هسته‌ای است و کره‌جنوبی هم به دنبال ثبات در «مدار 38 درجه» می‌گردد. در این راستا چین به عنوان بازیگر قدرتمند شبه‌جزیره به دنبال آن است تا بتواند سربازان آمریکایی‌ را با کاهش تهدید کره‌شمالی از بیخ گوش خود دور کند اما باید بدانیم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد!
تایوان، جزیره‌ مشکوک
اگر فرض را بر این بگذاریم که گفت‌وگوها میان آمریکا و کره‌شمالی در نهایت با خروجی مثبت روبه‌رو شود، نکته‌ای که در این میان به عنوان مجهول باقی می‌‎ماند راهبرد نظامی و امنیتی ایالات متحده در شبه‌جزیره خواهد بود. استقرار سامانه موشکی پاتریوت در پایگاه نظامی آمریکا واقع در اوکیناوای ژاپن، مداومت پرواز گشتی‌های هوایی، گشت‌زنی دریایی ناو هواپیمابر هسته‌ای 100 هزار تنی یو‌اس‌اس رونالد ریگان در شبه‌جزیره کره به همراه تمرین و رزمایش‌های مشترک ایالات متحده و کره‌جنوبی موضوعاتی است که اگر چه نشان می‌دهد همه این تحرکات برای مخابره پیام تهدید به شخص کیم جونگ اون تدارک دیده شده اما بخوبی این مفهوم را تصویرسازی می‌‎کند که حضور نظامی ایالات متحده در شبه‌جزیره پایان نخواهد داشت. در این راستا سناریویی که در «لایحه دفاعی سالانه آمریکا» به ارزش 717 میلیارد دلار مطرح شده این است که تایوان به عنوان یک شریک جدید (بخوانید قدیمی) مورد استفاده قرار بگیرد. به عبارت دیگر ارتقای قابلیت دفاعی تایوان یکی از موضوعاتی است که ایالات متحده آن را به عنوان پلان دوم از سال‌ها قبل مورد نظر قرار داده بود و در طول ادوار گذشته توانسته با ارائه بسته‌های تشویقی اقتصادی و صنعتی این جزیره را به سوی خود جلب کند. همگان به یاد دارند که ترامپ پس از ورود به راهروهای قدرت در کاخ‌سفید نخستین ‌تماس خود را با «تسای اینگ‌ون» رئیس دولت تایوان برقرار کرد که واکنش سخت دیپلماتیک پکن را به دنبال داشت؛ این موضوع به علاوه روابط پنهان آمریکا با تایوان از سال 1950 میلادی تاکنون نشان می‌دهد این موقعیت استراتژیک در آینده‌ای نه‌چندان دور به تهدید جدی‌تر علیه چین تبدیل خواهد شد که آمریکا قصد دارد حتی پس از پرونده کره‌شمالی این جزیره را بر اساس منافع خود آرایش نظامی داده و حتی اقتصاد چین را مورد تهدید قرار دهد.


Page Generated in 0/0074 sec