گروه بینالملل: گروه جستوجوگر مستقل سازمان ملل متحد درباره کشتار مسلمانان میانمار توسط ارتش این کشور گزارش خود را ارائه کرد. در این گزارش آمده است مسلمانان روهینگیا توسط ارتش قتلعام شدهاند و امرای ارتش و سران نظامی این کشور باید مورد محاکمه و بازرسی ویژه قرار گیرند. این در حالی است که میانمار یک برنده جایزه صلح نوبل را در خود پرورش داده که نشان میدهد تا چه اندازه به صلح بشری پایبند است! آنگ سانگ سوچی، برنده نوبل از جمله میانماریهایی است که نهتنها در خفا از این کشتار و نسلکشی حمایت کرده، بلکه بارها از اظهارنظر صریح در مقابل رویدادهای وابسته به این قتلعام شانه خالی کرده است.
بحران میانمار چگونه آغاز شد؟
موج جدید درگیریها به بهانه کشته شدن یک زن به دست مسلمانان آغاز شد. ابتدا در ماه مه ۲۰۱۲ (۱۱ اردیبهشت تا ۱۱ خرداد ۱۳۹۱) ۱۱ مسلمان بیگناه به دست نظامیان کشته میشوند. پس از آن خبری منتشر میشود مبنی بر اینکه یک زن بودایی مورد هتکحرمت 3 مرد مسلمان قرار میگیرد و کشته میشود. این 3 مرد دستگیر میشوند و یک نفر از آنها در زندان نظامیان میمیرد و 2 نفر دیگر اعدام میشوند. در ماه ژوئن (۱۱ خرداد تا ۱۱ تیر) یک اتوبوس حامل مسلمانان مورد حمله بوداییان قرار میگیرد. این بار یک بودایی میمیرد. متعاقب آن شبه نظامیان تندرو بودایی که «ماگ» خوانده میشوند، به مناطق مسلماننشین در استان راخین حمله میبرند و بیش از ۲۰ روستا و حدود ۲۰۰۰ واحد مسکونی را به آتش میکشند. روز 10 ژوئن (۲۱ خرداد) «تین سین» رئیس جمهور میانمار در استان راخین وضعیت فوقالعاده اعلام میکند. حملات بوداییان تندرو به مسلمانان از این پس تحت حمایت ارتش آغاز میشود؛ ۱۰۰۰ نفر از مسلمانان بیگناه کشته، ۵۰۰ نفر زخمی و ۳۰۰ نفر ربوده میشوند. این کشتار کماکان ادامه دارد ولی از آنجا که دولت به هیچ خبرنگاری اجازه حضور در منطقه راخین را نمیدهد، کسی از ابعاد فاجعه باخبر نیست. البته تصاویری که در اینترنت قرار گرفته است، صحنههای دلخراشی را روایت میکند. کشتار فجیع زنان و کودکان خردسال یا نمایش صدها جسد سوخته شده در محوطه یک مدرسه از جمله این صحنهها و تصاویر است.
آینده بحران میانمار چگونه خواهد بود؟
مسلمانان میانمار که در حال حاضر بخش قابل توجهی از آنها به بنگلادش کوچ داده شدهاند با چالشهای جدی مواجه هستند و برای ریشهیابی بحران میانمار باید آن را از چند محور مورد بررسی قرار داد: تبعیض نژادی، منافع آمریکا، شرایط سیاسی داخلی ویژه، سیاست وحدت ملی، اسلامهراسی جهانی و سیاست تلافیجویانه بوداییها تنها بخشی از عناوینی است که برای بررسی بحران میانمار باید به آنها توجه داشت. در همین حال نقش آمریکا را در تشدید این چالش بینالمللی نباید از نظر دور داشت. ایالات متحده با علم به اینکه دولت میانمار با دولت چین روابط اقتصادی و تجاری دارد در تلاش است این مناسبات را از طریق فشارهای بینالمللی و تشدید شکافهای اجتماعی داخلی تقویت کند. آمریکا ولع سرمایهگذاری در میانمار را دارد و بقیه مسائل حاشیهای محسوب میشود، هر چند پای کشتار فجیع هزاران انسان در میان باشد. «سیت دمیر» از صندوق کمکهای انساندوستانه ترکیه نیز در این باره میگوید: قدرتهای اصلی منافع مشخصی را در میانمار دارند و به دلیل این منافع در قبال وضعیت موجود در این کشور سکوت کردهاند. دمیر در ادامه افزود: میانمار همچنین منابع طبیعی مهمی دارد در نتیجه سیاستهای آمریکا و چین در میانمار درگیر است و هر دو یعنی پکن و واشنگتن به دولت میانمار چشم دوختهاند. در این میان نقش لابی آمریکایی برای اهدای جایزه صلح نوبل به آنگ سانگ سوچی را نباید فراموش کرد، چرا که آمریکا قصد داشت از سوچی به عنوان یک چهره بینالمللی علیه چین استفاده کند اما با کشتار مسلمانان، سوچی دیگر قادر نیست این نقش را برای آمریکاییها بازی کند، به همین جهت ایالات متحده تلاش خواهد کرد درون ارتش میانمار چهرههای جدیدی را همسو با خود که سیاستهای متعدلتری در مقابل مسلمانان دارند بیابد و آنها را برای رسیدن به قدرت یاری کند.