مصطفی زندیه*: بر اساس اخبار منتشره، دولت جدید پاکستان که در همین آغاز کار با مشکلات شدید اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، برای برونرفت از این چالش، به سیاست ریاضت اقتصادی از جمله کاهش هزینه دولت و تعویق انجام پروژههای غیرضروری و همچنین تدوین «مکانیسم جامع جمعآوری مالیات» چشم امید دوخته است. عمرانخان، نخستوزیر جدید پاکستان در سخنان اخیر خود با الگوبرداری از سیستم حکومت کشور سوییس، در نظر دارد سیاست جدیدی در راستای کاهش بدهیهای داخلی و خارجی، کاهش تورم و بهبود عملکرد سیستم بانکی این کشور در پیش بگیرد. با این حال دولت جدید برای فائق آمدن بر مشکلات مالی نیاز به وامهای خارجی دارد، لذا با وجود مشکلات موجود در پرداخت بدهیهای معوقه خارجی، دولتمردان جدید پاکستان بار دیگر در پی دریافت وام از صندوق بینالمللی پول هستند.
گذشته از این، هر چند شواهد متعدد نشان میدهد شخص عمرانخان، نخستوزیر جدید پاکستان به طور مشخص تمایل دارد تمرکز عمدهاش بیشتر بر مقابله با مسائل و چالشهای داخلی باشد اما احتمالاً وی بزودی متوجه خواهد شد که مسائل سیاست خارجی به همان اندازه ظرفیتهای فکری و اجراییاش را درگیر خود خواهد کرد، چرا که روشن است اقتصاد پاکستان عمیقاً با سیاست خارجی و مناسبات قدرتهای جهانی و منطقهای در ارتباط است. اخیراً شاهد کاهش کمکهای ایالاتمتحده به پاکستان از یک میلیارد دلار به 150 میلیون دلار ( ماه گذشته) بودیم. در اقدامی دیگر، روز شنبه (اول سپتامبر) سرهنگ کن فالکنر، سخنگوی پنتاگون اعلام کرد وزارت دفاع آمریکا قصد دارد ۳۰۰ میلیون دلار از کمکهای نظامی به ارتش پاکستان را قطع کرده و این پول را در جای دیگری که «ضرورت بیشتری» دارد هزینه کند. علت این تصمیم نارضایتی واشنگتن از مبارزه پاکستان با «گروههای تروریستی» عنوان شده است.
به نظر میرسد این تصمیم احتمالاً بر کمکهای موسسات بینالمللی نظیرIMF نیز تاثیرگذار خواهد بود و باعث خواهد شد روندهای کاهشی و تحریمی علیه پاکستان تشدید شود. واقعیت این است که به دلیل تخاصم کنگره آمریکا و نگرش منفی رئیسجمهور این کشور، مناسبات بین پاکستان و آمریکا در شرایطی غیردوستانه قرار گرفته است. مجله تایم اخیراً این موضوع را دستمایه گزارشی قرار داده و طی آن نوشته است: «تمام اقدامات دولت ترامپ تا امروز نشاندهنده این موضوع است که با در نظر گرفتن پاکستان به عنوان یک مساله حیاتی در حوزه امنیت ملی، توسعه و گسترش یک ارتباط عمیق و همهجانبه در اولویت نیست. دلیل عمده این وضعیت این است که نگرش ایالاتمتحده به جنوب آسیا از طریق 2 حوزه دیگر صوت میگیرد: اول جنگ در افغانستان، دوم روابط دوجانبه با هند».
بدیهی است 2 کشور در این دو حوزه دارای اختلافات جدی هستند. پاکستان دیگر قادر به پاسخگویی و تامین اهداف آمریکا در افغانستان به دلیل کیفیت روابط آن کشور با هند نیست. واقعیت این است که تمرکز ایالاتمتحده بر افغانستان است و برای این کشور، چسبندگی نیروهای امنیتی پاکستان به شبکه حقانی و شورشیان طالبان قابل هضم و پذیرفتنی نیست. از سوی دیگر، اوضاع امنیتی افغانستان نشاندهنده این است که فشار بر پاکستان برای مقابله با شبکه حقانی و شورشیان طالبان کارساز نبوده است. اضافه بر آن فقدان اعتماد متقابل نشاندهنده نارضایتی واشنگتن و ناامنیهای پاکستان است. همچنین ایالاتمتحده در طول 17 سال گذشته درگیر یک جنگ طولانی فرسایشی در افغانستان بوده که با صرف هزینه 101 تریلیون دلاری همراه بوده است. علاوه بر این، ساختار سیاسی شکننده دموکراتیک افغانستان در حال فروپاشی است. اشرف غنی با بحران سیاسی جدی مواجه است، زیرا وزیران کلیدی همراه او، وی را به ترک کابینه تهدید کردهاند. با وجود وعدههای مربوط به برگزاری انتخابات 2018، به دلیل وخامت اوضاع امنیتی تعویق انتخابات برای بار سوم محتمل است. پس از آنکه ایالاتمتحده با پاسخ مثبت طالبان بر سر میز مذاکرات مواجه شد، امید فزایندهای در ارتباط با چشمانداز صلح در افغانستان به وجود آمد اما به دنبال دیدار نمایندگان وزارت خارجه آمریکا با نمایندگان طالبان در دوحه، مجموعهای از حملات تروریستی از سوی طالبان در کابل، غزنی و دیگر مناطق رخ داد که باعث شد این سوال شکل بگیرد که آیا تشدید حملات طالبان به منظور تقویت موقعیت و چانهزنی این گروه در مذاکرات سیاسی انجام شده یا اینکه آنها همچنان ترجیح میدهند به تهاجم خود ادامه دهند؟ گفتنی است، تشدید درگیریهای نظامی اخیر در غزنی باعث شد نوک پیکان اتهامات به سمت پاکستان بازگردد.
جمعبندی
دولت جدید پاکستان برای شکلگیری و اجرای سیاست خارجی در یک محیط پیچیده و دشوار جهانی و منطقهای قرار گرفته است. معضل مهم دولت جدید پاکستان این است که مواجهه یا تصمیمگیری در ارتباط با مشکلات پیشگفته، برخلاف اظهارات هفته گذشته محمود شاه قریشی، وزیر جدید خارجه پاکستان که مدعی شد تمام تصمیمهای مربوط به سیاست خارجی در وزارت خارجه این کشور اخذ خواهد شد، در اختیار دولت این کشور قرار ندارد، بلکه این ارتش است که در این دو حوزه فعال خواهد بود. در چنین شرایطی پیشبینی میشود چنانچه سیاست آمریکا در قبال پاکستان همانند گذشته بر مبنای جایگاه آمرانه تداوم پیدا کند، کمترین پیامد آن مانعتراشی اسلامآباد در مسیر ناکامی سیاستهای کاخ سفید در منطقه از جمله در جنگ افغانستان خواهد بود. بهرغم وجود رویکرد تشدید فشار کاخ سفید بر پاکستان، برخی مقامات ایالاتمتحده به دلیل نقش مهم پاکستان در موفقیت یا شکست برنامههای واشنگتن در افغانستان خواستار تغییر این رویکرد با هدف جلب همکاری اسلامآباد و جلوگیری از تقویت روابط پاکستان با رقبای آمریکا هستند. این در حالی است که به نظر میرسد دونالد ترامپ همچنان به دنبال گسترش فاصله میان ایالاتمتحده و پاکستان است. اقدامی که ممکن است دیگر قابل جبران نباشد. در وضعیت کنونی به نظر میرسد روابط ایالاتمتحده با پاکستان به آرامی در حال تحلیل رفتن بوده و در مقابل مناسبات اسلامآباد با تهران، مسکو و پکن به نحو فزایندهای در حال تقویت است.
واقعیت این است که آمریکا در باتلاق افغانستان گرفتار شده و به همین دلیل آنها به دنبال گفتوگو با گروه طالبان بدون کمک پاکستان هستند تا از این طریق بر نفوذ اسلامآباد در تحولات افغانستان غلبه کنند. آمریکا میداند اگر تلاش مشترک روسیه، پاکستان، ایران و چین برای تامین امنیت در افغانستان به نتیجه برسد، از دامنه نفوذ و تسلط آنها (آمریکاییها) در این کشور و منطقه بشدت کاسته خواهد شد، لذا این کشور از ائتلاف یادشده بشدت هراس دارد. از این رو آمریکاییها میخواهند همانند گذشته از اسلامآباد برای دستیابی به اهداف منطقهای خود به صورت ابزاری استفاده کنند اما عمرانخان، نخستوزیر جدید پاکستان از قبل اعلام کرده که حاضر به کُرنش در برابر واشنگتن نیست، چرا که اسلامآباد اعلام کرده خواهان روابطی بر اساس برابری و احترام متقابل با واشنگتن است.
* تحلیلگر ارشد مسائل جنوب آسیا