حسن حنیف: در ماههای اخیر که برخی بازاریان در تهران به دنبال تغییر قیمت ارز و طلا و برخی دیگر از شاخصهای اقتصادی دست به اعتراض زدند، منافقین تروریست مثل همیشه به میدان آمده و تلاش کردند با یک فرصتطلبی به ایفای نقش در بستر به وجود آمده بپردازند؛ بستری که همواره در طول چند دهه حیات خونآلود این سازمان به مثابه خوراکی غنی برای فعالیتهای تشکیلاتی این فرقه تروریستی به حساب میآید. شکل حیات سازمان در دهههای اخیر باعث شده منافقین را یک فرقه با حیات شکافزی در نظر بگیرند. در واقع سازمان با ایجاد هر بار شکاف میان ملت و دولت گواهی ادامه حیات خود را از منابع و مراجع خارجی مرتبط با خود اخذ میکند که تفسیر چگونگی آن در این مجال نمیگنجد. اما پیش از آنکه به بررسی خود مساله بپردازیم ذکر 2 نکته ضروری است که اساساً جایگاه منافقین را بهتر روشن میکند؛ اول اینکه منافقین با سابقه بیش از چند دهه خیانت و جنایت علیه همین مردم، با چنان نفرتی از سوی ملت ایران روبهرو هستند که هیچگاه و تحت هیچ شرایطی نمیتوانند مولد و شروعکننده یک حرکت اعتراضی باشند. به عبارت دقیقتر، در حداقل یک دهه اخیر در هیچ موردی نمیتوان نمونهای پیدا کرد که منافقین اقدام به صدور فراخوان کرده باشند و در قبال آن حرکتی از سوی مردم در تأیید و پاسخ به آنها دیده شده باشد. مورد دوم هم اینکه منافقین از گذشته تاکنون به عنوان یک گروه یا فرقه شکافزی فقط قابلیت سوءاستفاده از فرصتهایی را داشته و دارند که بستری از ناآرامی و اختلاف را با خود به همراه داشته باشد. در واقع آنها در فرصتهایی که بر اثر یک اعتراض یا اختلاف، عدهای دست به تجمع یا حتی درگیری میزنند، به یکباره وارد صحنه شده و سعی دارند از شکافهای موجود برای تشدید اختلاف استفاده کنند. با بیان این دو نکته میبینیم که همزمان با تحصن در بازار، تروریستهای منافق سعی داشتند با صدور بیانیه و فراخوان خود را در میانه میدان نشان داده و ضمن آتشافروزی، تشدید درگیری و ساختارشکنی و شعارهای ناهنجار، خود را به عنوان لیدر اغتشاشات معرفی کنند. پیامهای مریم رجوی، سرکرده منافقین کاملاً مؤید این مطلب است که آنها سعی در ماهیگیری و در واقع سوءاستفاده از فضای موجود را داشته و تلاش دارند به هر شکلی نقشی برای خود در این فضای اعتراضی تعریف کنند. با توجه به اتفاقهای رخ داده و تلاش این تروریستها برای سوءاستفاده از فضای موجود لازم است نگاهی هر چند گذرا به سابقه این گروهک تروریستی در مواجهه با مردم و بازاریان در ابتدای انقلاب داشته باشیم و با سیری در تاریخ به صورت کاملا مستند مشاهده کنیم که چگونه این سازمان تروریستی به بهانههایی همچون حزباللهی بودن یا علاقه به امام(ره) و انقلاب، مردم را آماج وحشیانهترین حملات خود قرار داده است. در سند پیش رو مشاهده میشود که یک نمایشگاه اتومبیل و یک مغازه دیگر چگونه از سوی منافقین به عنوان محفل پوششی سپاه و کمیته معرفی شده و ساکنان آن در نقشه ترور قرار میگیرند. نمونههای بسیاری از این موارد در ابتدای انقلاب شامل خواربارفروش، خیاط، بنگاهی، میوهفروش، نانوا و... نشان میدهد اساساً عناصر سازمان یا همان تروریستهای منافق، مردم عادی را هدف اصلی ترورهای خود قرار میدهند و این قشر از مردم ایران را به دلیل وجود شاخصهای ایدئولوژیک یا به اصطلاح عامیانه آن بازاریهای معتقد، بهترین سوژه برای حذف فیزیکی و ایجاد رعب و وحشت میدانستند. این اقدامات در واقع همان مرحله دوم فاز مسلحانه علیه نظام بود که از سوی رجوی به زدن سرانگشتان نظام شهرت پیدا کرد. سرانگشتان نظام در اصل همان کسانی بودند که از نظام، انقلاب و امام(ره) طرفداری میکردند یا به هر دلیلی به طرفداران انقلاب شباهت داشتند. در واقع سرانگشتان نظام همه ملت ایران بودند و در نگاه سران سازمان باید آنقدر هدف اقدامات تروریستی قرار بگیرند تا دست از حمایت از انقلاب و امام بردارند. در این میان با استناد به اسناد درون سازمانی منافقین میتوان به این درک رسید که قشر بازاری به دلیل ارتباط تنگاتنگ با روحانیت و همچنین فضای ایدئولوژیک و انقلابی موجود در بازار به عنوان یکی از شاخصترین اهداف برای درگیری و ترور در نظر گرفته شده و بر همین اساس شهدای متعددی را به انقلاب و امت تقدیم کرده است. این در حالی است که مخاطب با خواندن این گزارش با سوالهای متعددی در ذهن خود روبهرو میشود. از جمله اینکه چگونه سازمانی که بازار را به عنوان هدفی مهم و برتر انتخاب میکند امروز با صدور اطلاعیه و پروپاگاندای رسانهای به دنبال مهندسی افکار عمومی و نشان دادن سازمان به عنوان حامی و مولد اعتراضهای اقتصادی قشر بازاری است؟ در واقع این همان شکاف مورد احتیاج سازمان برای ادامه حیات و در واقع همان تئوری شکافزی بودن سازمان منافقین است؛ موضوعی که در اصل از اساس اشتباه و آدرسی غلط برای مخاطب به حساب میآید. از سوی دیگر این قبیل سوالها توجه بسیاری از شهروندان ایرانی و کاربران شبکههای اجتماعی را نیز به خود جلب کرده و برخی کاربران در اشکال مختلف به دنبال راهحلی برای ارتباط میان نسبت تروریستی و دلسوزی عناصر منافقین هستند. اینکه چگونه یک عنصر تروریست که در هر فرصتی به دنبال قتل و جنایت در بازار بوده و هست امروز دایه مهربانتر از مادر میشود و در نهایت به حمایت از بازاریان برمیخیزد؟ این سند که صفحهای از روزنامه مجاهد ارگان رسمی سازمان منافقین (مجاهدین خلق) است، به صورت مشخص و معین به چند مورد از همین ترورها که از سوی عناصر سازمان اجرا شده، اشاره دارد؛ سندی که نشان میدهد سازمان منافقین نهتنها به دنبال آزادی و حل بحرانهای اجتماعی و اقتصادی برای ملت ایران نیست، بلکه این سازمان در تسویه حساب با انقلاب و ملت انقلابی، مردم عادی کوچه و بازار را مورد هدف و ترور قرار میدهد و در واقع با حذف فیزیکی افراد بازاری نهتنها به دنبال حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیست، بلکه تامین منافع و اهداف پنهانش را در اولویت اقدامات خود قرار داده و یکی از راههای رسیدن به این اهداف، ترور قشر بازاری و معتقد در جامعه است.