سمیرا کریمشاهی: رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان با حمایت از دولت دوازدهم بار دیگر بر حاکمیت قانون و احترام به قانونمداری تاکید کردند. بخشی از سخنانشان که مربوط به دولت بود حائز نکات مهمی از جمله عدم موازیکاری با دولت، نیاز دولت به پشتوانه مردمی و کار جهادی مسؤولان است.
اخیرا شاهد بودهایم از داخل کشور و خارج تمایلاتی برای برکناری دولت مطرح میشود. جالب این است فشار بر دولت با کلیدواژه برکناری روحانی، بیشتر از جانب افرادی تکرار شده که تا همین سال گذشته طرفدار پروپاقرص تکرار دولت روحانی بودند که قسمتی از این اظهارنظرها آگاهانه یا از روی غفلت، بازی در زمین براندازان، منافقان و مخالفان نظام است. قسمت طنز ماجرا آنجاست که بخش عمدهای از جماعت معتقد به ساقط شدن دولت روحانی، پشت تریبونها ژست مردمسالاری و احترام به دموکراسی میگیرند و جریان خود را منادی دموکراسی در ایران میدانند اما بر امری پافشاری میکنند که پشت پا زدن به رأی و انتخاب مردم است که این نشان میدهد قواره مردمسالاری برای تن آنها گشاد است.
حمایتهای چندباره رهبر انقلاب از دولت روحانی، تبیین راهکار و نصایح ایشان به دولتمردان تجلیبخش این نکته است که در مردمسالاری دینی حاکمیت باید حافظ رأی مردم باشد و حرکت در مدار قانون انجام شود. اما این نکته را باید مدنظر قرار داد که بیشترین اختیارات و قدرت اجرایی، بویژه در زمینه اقتصادی در دست دولت است. راهاندازی دستگاههای موازی یا محول کردن وظایف به یک بخش دیگر امری بینتیجه خواهد بود.
تا قبل از سخنان اخیر رهبری، موافقان موازیکاری 2 گروه بودند؛ گروهی که بیعرضگی دولت روحانی را مبنا گرفته بودند و گروهی که استدلال میکردند دست و پای دولت بسته است، در حالی که همانطور که گفته شد دولت بالاترین حوزههای اختیارات را داراست اما در شرایط ویژه کنونی ممکن است نیاز به یکسری اختیارات ویژهای باشد که خارج از قدرت دولت است و با اتکا به همین اختیارات ویژه، دولت، دست و پا بسته عنوان میشد که رهبری اعلام کردند هر کجا قانون جواب ندهد و دولت احتیاج به کمک داشته باشد ایشان کمک و همراهی خود را دریغ نخواهند کرد.
بنابراین پس از این جلسه حجت بر دولتمردان تمام شده و بنبست در مسیر کار بیمعنی است. اما برداشته شدن موانع قانونی، تنها عامل برای تحرک موتور دولت نیست؛ مردم حق دارند از وضعیت ناراضی باشند، دولت را نقد کنند، خواستههای خود را مطرح کنند اما دولت بدون پشتوانه مردمی نمیتواند مرجع حل مشکلات باشد.
حمایت مردم از پس اعتماد به مسؤولان خود شکل میگیرد. رهبر انقلاب در سخنانشان، ضمن اشاره به این نکته که هیچ دولتی بدون پشتیبانی مردم قادر به انجام کاری نیست، به این نکته اشاره کردند که نیاز به اعتمادسازی است و بخش عمدهای از این روند اعتمادسازی به عهده خود مسؤولان است.
مردم اگر اراده حل مشکلات را از سوی مسؤولان ببینند، پشتیبانی و انسجام خود را دریغ نخواهند کرد. نکته لازم به ذکر عدم برداشت اشتباه از حمایت است. حمایت از دولت و تعامل مردم با مسؤولان به این معنی نیست که کوتاهی و ضعفها سانسور شود یا یک وضعیت آشفته را به گل و بلبل تعبیر کرد، بلکه به معنی درخواست رفع مشکلات از مسؤولان است نه پشت کردن به آنها و پافشاری به فروپاشی دولتی که خود مردم بر سر کار آوردهاند یا همراهی با اخبار کذب و موج تخریبها.
در این راستا نوعی «فشار مثبت» که در واقع نوعی از «انتقاد خیرخواهانه»ای است که رهبری بر آن تاکید کردند، به دولت وارد میشود که نتیجه آن هدایت قطار دولت به سمت ریل اقدام جهادی و انجام وظایف است و این در مقابل نوعی از فشار است که هدف هدایت دولت به سمت بیرون از گود را دارد.
نیاز است ما مردم جامعه در نقطهای به اتفاق نظر برسیم و آن اعتقاد به اینکه دولت نیروی بالقوه حلوفصل مسائل، بویژه مشکلات اقتصادی است اما در این میان عملیات روانی و رسانهای و انفعال دولتمردان باعث شده این نیرو نادیده گرفته شود و موازیکاری به عنوان علاج تلقی شود.
این وظیفه ما، رسانهها، نخبگان و متخصصان است که هر کدام به تناسب توانایی خود اسباب تحرک دولت را فراهم کنیم. راه چاره رهایی نیست، بلکه جهادی است، اگر احساس ناامیدی به مردم تزریق شود و آنها مسؤولان را به حال خود رها کنند، بتدریج بر انفعال آنها هم افزوده میشود و کشور با کوهی از مشکلاتش سرگردان میماند.
بنابراین از تمام ظرفیتهای موجود مردمی و رسانهای باید بهره برد تا روحیه کار جهادی در دل مسؤولان کاشته شود. در وضعیتهای بحرانی بیش و پیش از آنکه اقدام عملی جهادیگونه مورد نیاز باشد، روحیه و حس آن مورد نیاز است. یعنی روحیهای که خودباوری، شجاعت، فداکاری، ایثار و مقاومت با خود دارد که معطوف به نتیجه نیست اما از تلاش مضاعف فروگذار نمیکند.
البته در این مسیر نباید این برداشت غلط شکل بگیرد که مردم خدمتگزار دولت میشوند، خیر! اگر این حمایت، خدمت هم نام بگیرد، خدمت به منافع ملی و کشورمان است، در واقع نه یک «خدمتگزاری شخصی» که «خدمتگزاری ملی» شکل میگیرد و چه افتخاری بالاتر از این!