جلال با دوستان خود در رابطه با تحریف در دین و اعتقادات مردم هم تعارف نداشت. در اعتراض به مقالهای در باب «بهاییگری» در مجله راهنمای کتاب، به ایرج افشار، مدیرمسؤول این مجله نامهای نوشته که به قول سیدهادی خسروشاهی غیر از «خطاب طنز»، عتاب تندی هم دارد. او در نامه به ایرج افشار مینویسد: حضرت ایرج افشار! مدیرمسؤول مجله راهنمای کتاب... و اما بعد توجه سرکار را به 4 سطر آخر صفحه 231 از همین شماره شهریور 1345تان جلب میکنم (که در آن حضرت دکتر شاهپور راسخ فرموده: «و اخیرا نیز 2 جنبش مهم مذهبی- ایرانی جهانگیر شده است و...» و الخ). خواهش میکنم صراحت در کار بیاورید و یک شماره مخصوص در اختیار اصحابنا بگذارید تا علنا از مذهب جهانگیرشان دفاع کنند... به یادت میآورم که وقتی دارند مذهب رسمی مملکت را میکوبند و غالب مشاغل کلیدی در دست بهاییهاست... از سرکار قبیح است که زیر بال این اباطیل را بگیرید و این بنده خدا؛ «راسخ» که عمری جان کنده تا جامعهشناس شناخته شود، اینجوری خودش را لو میدهد. آخر این حضرت چطور جرأت میکند در دنیایی که هنوز سوسیالیسم و کمونیسم را با آن کبکبه و دبدبه از روس و اروپای شرقی تا چین و ماچین نمیتوان مذهب جهانگیر دانست، این مذهبسازی بسیار خصوصی و بسیار دربسته و بسیار قرتیساز و زداینده اصالتهای دینی را مذهب جهانگیر بنامد! جلال».