«سیدعبدالعلی دستغیب» از نزدیکان سالهای آخر جلال درباره انتقادهای بیتعارف آلاحمد به روشنفکری و کینه امثال «ابراهیم گلستان» و باقی همقطارانش از جلال میگوید: «آلاحمد قلمش گزنده بود، نامهای که به جمالزاده نوشته را بخوانید. خیلی گزنده است. خوشقلم بود. جز کسانی که غربزدگی را تحلیل فلسفی میکردند، حرفهای بقیه چندان مبنای علمی ندارد و بیشتر با آلاحمد تسویهحساب شخصی کردهاند. به هر حال آلاحمد آدمی بود که میگفت نویسنده باید جبههگیری کند. بالاخره یا اینطرفی هستی یا آنطرفی؛ وسط نمیشود بمانی. اگر با دستگاه مخالفی بیا به میدان، اگر هم موافقی چرا پنهان میکنی؟ برو بیشتر به دستگاه برس و بیشتر پول بگیر. آلاحمد به آنچه میگفت معتقد بود». دستغیب درباره نامه جلال به جمالزاده درست میگوید. او خیلی صریح و تند با امثال جمالزاده برخورد میکرد. گویا جمالزاده نقدی به «مدیر مدرسه» نوشته بود و در آن با تعابیری زننده، حرفهایی درباره کتاب آلاحمد داشت. آلاحمد به جمالزاده پاسخ تندی داده بود. او در بخشی از نامه خود مینویسد: «چرا نشستهاید و دست روی دست گذاشتهاید تا تاریخ معاصر وطنتان را جعل کنند و تحریف؟ این شتر قبل از همه، در خانه خود شما خواهد خوابید و همین شما مجبور خواهید شد برای اینکه نامی به نیکی در آن از شما ببرند، مجیز همان بیانی را بگویید که در سال ۲۵، ناظم دانشکده ادبیات بود و بیاشاره من و امثال من آب نمیخورد که شاگردی بودیم مثل همه شاگردها. لابد میگویید «عجب مملکتی است، آمدهایم ثواب کنیم، کبابمان میکنند! بیا و تقریظ ادبی بنویس و یک جوان ناشناس را مشهور کن» و از این حرفها... غافل از اینکه، آن قرتیبازیها، به درد همان فرنگستان شما میخورد... اینجا من و امثال من اگر گُهی میخوریم، فقط برای این است که امر به خودمان مشتبه نشود. مقامات ادبی و کنکورها و جایزهها، ارزانی شما و دنیای فرنگیشدهتان».