گروه فرهنگ و هنر: کیانوش عیاری، کارگردان پیشکسوت سینمای ایران از جمله چهرههای جنجالی چند سال گذشته سینما و هنر کشور بوده است. چهرهای که از سال 89 تا به امروز درگیر حاشیههای فیلمی شده که حذف تنها یک سکانس آن میتواند مسیرش را به سمت اکران عمومی فراهم کند، در حالی که عیاری در طول این سالها نهتنها راضی به این کار نشده بلکه پس از آن با ساخت فیلم «کاناپه» و استفاده گسترده از پوستیژ برای بازیگران زن، یکی دیگر از آثارش را درگیر حاشیه کرد. کارگردانی که بسیاری او را با خاطرات خوش سریال تلویزیونی و ماندگار «روزگار قریب» در خاطر دارند و بعید است پس از سالها کار در سینما و تلویزیون با ممیزیهای مرسوم این رسانهها ناآشنا باشد ولی اصرار او بر عبور از خطقرمزها و بیمیلیاش برای رسیدن به راهحلی مشترک، به نظر میرسد بیش از هرچیزی به عدم تعهد مالی وی به پروژه و آسودگی خیال او از متضرر نشدنش در پی اتخاذ تصمیمات اینچنینی است.
دالان تاریک خانه پدری
کیانوش عیاری سال 1389 «خانه پدری» را با سرمایهگذاری ناجی فیلم (وابسته به نیروی انتظامی) جلوی دوربین برد؛ فیلمی که بنا داشت مشکلات زنان ایرانی را از سالهای دور تا اکنون روایت کند. سیر داستانی این فیلم از 1308 یعنی اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی تا 1379 ادامه دارد. عیاری پس از تولید خانه پدری آن را به جشنواره فجر فرستاد اما این فیلم تا 3 سال نتوانست به بخش مسابقه راه پیدا کند و بالاخره در سیودومین جشنواره فیلم فجر، اثر عیاری به نمایش درآمد. این فیلم در همان دوران منتقدان و معتقدان ویژه خود را داشت اما وجه مشترک هر دو طیف، صحنه خشونتبار آن بود که برخی آن را اقتضای سینما میدانستند و برخی دیگر آن را بسیار خشونتآمیز و موجب عصبانیت و وحشت همه مخاطبان عنوان میکردند و معتقد بودند اثر بسیار آسیبزایی روی مخاطب خواهد داشت. از این رو خانه پدری برای اکران در سینماها مشروط به اصلاح 3 دقیقهای شد؛ اصلاح سکانس خشونتبار زیرزمین که در آن یک نفر با ضربههای سنگ، دیگری را به قتل رسانده و تصویر هیچ ابایی از نشان دادن صریح این خشونت ندارد. عیاری اما سالهاست که تن به اصلاح این 3 دقیقه نداده و معتقد است فیلم او به صورت نسخه اولیه باید روی پرده سینما برود. کش و قوسهای او با سازمان سینمایی ادامه داشت و در این میان راهکارهای متفاوتی به عیاری پیشنهاد شد؛ از جمله اینکه اگر وی تمایلی به اصلاح سکانس خود ندارد، میتواند فیلم را در گروه هنر و تجربه اکران کند. پیشنهادی که عیاری آن را هم رد کرد و در این باره گفت: «من این فیلم را در گروه «هنر و تجربه» اکران نمیکنم، زیرا معتقدم «خانه پدری» باید فراگیر دیده شود و برایم معنی ندارد که فقط در تهران و برخی شهرستانها آن هم در سالنها و سانسهای محدود روی پرده برود».
وقتی به نیت توقیف شدن فیلم میسازیم!
6 سال از بلاتکلیفی «خانه پدری» میگذشت که عیاری کاناپه را جلوی دوربین برد. فیلمی که از اساس با مشکلات فقهی و عرفی روبهرو بود و به جشنواره فجر نیز راه نیافت. عیاری وقتی سکانسهای زنان بیحجاب را فیلمبرداری میکرد، بیشک به واسطه تجربه خود در سینما از احتمال بالای توقیف فیلم خود آگاه بود. همان طور که پس از انتخاب نشدنش در جشنواره فجر گفت: «از ابتدا برای من روشن بود و میدانستم دوستان این فیلم را کنار میگذارند. یعنی به شخصه این موضوع را میدانستم و با این علم فیلم را ساختم. هیچ اعتراضی ندارم بلکه منتظرم آنها به من اعتراض کنند که چرا این بازیگران خانم را بدون روسری جلوی دوربین فرستادی!» با این وجود اصرار بر تولید و عدم اصلاح فیلم، عیاری را تبدیل به کارگردانی پرحاشیه و جنجالی کرد که 2 اثر قبلیاش روی پرده نرفته است. پس از این اتفاقات، عیاری در تصمیمی صریح اعلام کرد: «زحماتی که کشیدهام برایم اهمیتی ندارد. این تصمیم را گرفته بودم و پای آن خواهم ایستاد، دیگر هیچ فیلم سینماییای نمیسازم که خانمها در آن روسری به سر داشته باشند چه در خلوت خودشان، چه در مقابل محارم این کار را نخواهم کرد». مدت زیادی از این صحبتهای کیانوش عیاری نگذشت که وی در همکاری با تلویزیون، پروژه «87 متر» را آغاز کرد. وی در حالی گفته بود که دیگر در فیلمهایش زنان جلوی محارم و در خلوت روسری نخواهند داشت که در پروژه تلویزیونی خود از این صحبتها به سرعت عدول کرده و بیشک خط قرمزهای بیشتری را نسبت به سینما در تلویزیون رعایت خواهد کرد.
مظلومنمایی هنری با پول بیتالمال
فارغ از اینکه کیانوش عیاری چگونه به تناقضات رفتاری خود پاسخ خواهد داد، این نکته بسیار قابل تامل است که در این میان بیش از همه سرمایهگذاران فیلمهای او متضرر خواهند شد. سرمایهای که برای تولید فیلم هزینه شده است اما پس از سالها به خاطر لجاجت کارگردان اثر، این فیلم به مرحله نمایش عمومی نرسیده است و به تبع آن حتی هزینه تولید نیز به سرمایهگذار باز نخواهد گشت. باید از آقای کارگردان پرسید آیا اگر تهیهکنندهای از بخش خصوصی این فیلم را تولید میکرد، آیا باز هم میتوانست نزدیک به یک دهه برای اصلاح یک سکانس فیلم را معطل نگاه دارد بهگونهای که اکنون حتی اگر به نمایش عمومی هم برسد، انتظار فروش قابل توجه از آن نیست؟ کنایهای که محمدمهدی حیدریان، رئیس سازمان سینمایی هم آن را به بیانی دیگر خطاب به عیاری مطرح کرده است. وی در روزهای گذشته پیرامون فیلم خانه پدری با کنایه به اینکه سرمایه فیلمهای عیاری از خود او نیست و برای همین هم با عدم اکران فیلم متضرر نخواهد شد، گفت: «اینکه فیلمی بسازی و هیچگونه زیر بار اصلاحات نروی هم عجیب است. کیانوش عیاری از شخصیتهای با ذوق و کاردان در حوزه کارگردانی است اما اصلاحیهای که به فیلم ایشان وارد شده طبق تشخیص شورا سبب آزار روحیه مردم میشود. کشتن یک نفر آن هم با ضربه سنگ و اصرار بر نشان دادن آن با پخش صدای شکستن جمجمه در همه جای دنیا مشمول قواعد میشود. این تفکر که اصلاح نمیکنم و پخش نمیکنم بخشی از آن به همان نظام تهیهکنندگی بازمیگردد و اینکه سرمایه این فیلم از کجا آمده است؟! اگر سرمایه مال خودمان باشد تعاملمان بیشتر میشود. حتی با همین شرایط این فیلم اجازه اکران در گروه هنر و تجربه را هم دارد. گاهی تلقی عجیب و غریبی از واژه اصلاحیه میشود. اصلاً از این خبرها نیست. در بررسی فیلمها، هم نگاه فرهنگی ملاک است و هم تبدیل موضوع به تصویر مطرح است. ممکن است در تبدیل یک مفهوم به تصویر به گونهای عمل کرده باشیم که با توجه به شرایط جامعه دچار کجفهمی شود. اتفاقاتی در جامعه و شهر میافتد که ممکن است نمایش فیلم به آن التهابات دامن بزند، نه اینکه نمایش فیلم جامعه را به هم بریزد اما در همان شرایط سوءبرداشتها از فیلم بیشتر از شرایط عادی میشود. به همین خاطر برای پیشگیری از سوءتعبیر و تفاهم امکان نمایش آن اثر در شرایط خاص وجود ندارد و با گذر زمان نمایش آن بلامانع میشود».
فردای آقای کارگردان چه رنگی است؟
کیانوش عیاری اگر چه در کارنامه خود آثار تحسینشدهای چون «روزگار قریب» را دارد اما رفتار غیرحرفهای او در مواجهه با اکران فیلمهای سینماییاش نهتنها به راهحلی منجر نمیشود، بلکه خسارت زیادی را به بیتالمال وارد کرده و در کارنامه خود نقطه تاریکی بر جای میگذارد، چرا که اگر تهیهکننده از بخش خصوصی بود یا نهادهای عمومی که مسائل مالی به صورت شفاف و دقیق در آن مطرح میشد، بیشک به عیاری اجازه نمیداد برای یک سکانس، فیلم را سالها پشت سالن سینما نگاه دارد و نه به عایده مالی خود برسد و نه اثر فرهنگی. باید این پیگیری را از نهادهای سرمایهگذار فرهنگی داشت که آیا به اندازه کافی روی هزینهکردهای خود نظارت دارند یا به صرف همکاری با یک صاحب اثر صاحبنام گمان میکنند به رسالت فرهنگی خود عمل کردهاند؟ حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم کارگردان «کاناپه» و «خانه پدری» در تعامل با تلویزیون چه اندیشیده است، آیا بار دیگر از بیتالمال هزینه خواهد شد و آقای کارگردان با تجربه، ممیزیهایی را در فیلمهای خود قرار خواهد داد که روند نمایش اثر را با مشکل مواجه کند؟