محسن شهمیرزادی: سینمای ایران هر ساله در پایان تابستان به تکاپو میافتد تا نمایندهای از کشورمان را به مراسم اسکار معرفی کند. این انتخاب به آسانی رقم نمیخورد و هیچ فیلمی نمیتواند صرفا با کسب امتیازاتی چون بهترین فیلم جشنواره فجر، پرمخاطبترین فیلم یا حتی پرفروشترین اثر سینمایی در گیشه بهتنهایی شایستگی حضور در اسکار را بهدست بیاورد. شورایی از سینماگران هرسال مدتی پیش از معرفی نماینده ایران، دور هم جمع شده و پس از بررسی مؤلفههای گوناگون از میان نامزدهای نهایی، یک اثر را به عنوان نماینده ایران در جشنواره فیلم اسکار معرفی میکنند؛ اثری که نهتنها باید در فرم و محتوا قوی و غنی باشد، بلکه به عنوان آینهای برای بازنمایی از جامعه ایرانی شناخته شود. سالهاست که دنیا ایران را با آثاری همچون فیلمهای فرهادی میشناسد و سالهایی که فرهادی فیلم نساخته یا تصمیم گرفته تولید آن را در خارج از ایران رقم بزند، سینمای ایران در اقدامی محافظهکارانه عموما آثاری متوسط را به اسکار فرستاده و آن هم بیشک از چشم مخاطبان و داوران پوشیده میماند؛ اتفاقی که سال گذشته در انتخاب «نفس» و نادیده انگاشتن «ماجرای نیمروز» در انتخاب نماینده ایران در اسکار رخ داد. امسال نیز «بدون تاریخ، بدون امضا»، «شماره 17 سهیلا» و «تنگه ابوقریب» به عنوان گزینههای نهایی سینمای ایران در اسکار انتخاب شدهاند.
«بدون تاریخ، بدون امضا» اثری از وحید جلیلوند است که در جشنواره فجر 2 سال گذشته توانست جایزه بهترین کارگردانی برای وحید جلیلوند و بهترین بازیگر مکمل مرد برای نوید محمدزاده را از آن خود کند؛ فیلمی که گوی سیاهنمایی را با اختلاف زیاد از فرهادی و سینمای اجتماعی سیاه ایران ربوده است و در این 2 سال احتمالا به همین واسطه توانسته جوایز بینالمللی متعددی را از آن خود کند. شاید جوایز بینالمللی و البته ژانر اسکارپسند این فیلم هیات انتخاب نماینده اسکار را تحریک به انتخاب این فیلم کند؛ فیلمی که بناست به عنوان بازنمایی از جامعه ایرانی در اسکار به داوری بنشیند، اثری که پدر خانواده ( به عنوان نماینده توده ایرانی) در آن به دلیل ناتوانی در تامین هزینهها، گوشت مرغ مرده برای همسر و فرزند خود میآورد و پس از مردن فرزندش تبدیل به کاراکتری پرخاشگر و غیرقابل کنترل میشود. «شماره 17 سهیلا» نیز فیلمی دغدغهمند و اجتماعی مرتبط با بحران میانسالی زنان در داخل کشور بوده که در اندازه یک فیلم متوسط با واکنش خنثی منتقدان و فروش متوسط در گیشه مواجه بوده است. تنگه ابوقریب اما دیگر نامزد هیات انتخاب برای اسکار است. بهترین فیلم جشنواره فجر که تاکنون بیش از 4 میلیارد فروش در گیشه را تجربه کرده و توانسته تحسین توامان منتقدان و مخاطب عام را برانگیزد.
تنگه ابوقریب توانسته است با خود لقب متفاوتترین فیلم دفاعمقدس را در 30 سال گذشته به همراه داشته باشد؛ مجموعهای با پروداکشن عظیم که رشد چشمگیر قوت تکنیکی سینمای ایران را به رخ میکشد. توانایی این اثر در توصیف و به تصویر کشیدن «بهت جنگ» و «مظلومیت رزمندگان» از جمله دستاوردهای آن است که کمتر اثری به صورت همزمان توانسته هر 2 مقوله را در یک اثر بگنجاند. تنگه ابوقریب از ابتدا با زبانی بینالمللی تولید شده است. کاراکترها چندان ایرانیزه نشدهاند و اگر «لهجه» و عبارت «قطابی» را از آنها بگیریم، هر بینندهای با فرهنگ و زبان متفاوت میتواند خود را در ابوقریب تصور کند. شخصیتهای داستان پیچیدگی بالایی ندارند، آنها عبارات را ساده و بیپیرایه به زبان میآورند؛ عبارتها کوتاه، حسبرانگیز و تاملآفرین هستند اما مضمونی واقعگرایانه دارد. لازم نیست تا ایرانی باشی و بفهمی که «جنگ برنده نداره، اونایی تو جنگ برندهاند که اسلحه میفروشن»، سخت نیست، ترجمه و فهمیدن این عبارت که «هرکی اینجا بترسه زودتر میمیره». فضای تجربی در ابوقریب، باعث شده است روایتی متفاوت از دفاعمقدس به چشم بیاید. رزمندگان در این فیلم قدیسان معصومی نیستند که از هر اشتباه و گناه و حتی صحبت لغو مبرا باشند. آنها انسانهایی پا بر زمین هستند که دفاعمقدس و نه جنگ آنها را تبدیل به قدیسان زمینی میکند که سر بر آسمان دارند. تحول روحی یک رزمنده ساده تا یک مجاهد و شهید در این فیلم به خوبی به تصویر کشیده شده است؛ معمایی که سالهاست مفهوم «دانشگاه جبهه» را برای نسل جدید مبهم ساخته است. چگونه میشود انسانهای معمولی و حتی گاهی پراشتباه، در کمتر از چند روز مجاهد و ملکوتی شوند. حل این معما نه فقط برای نسل جدید مخاطب ایرانی، بلکه برای بسیاری از غیرایرانیها جذاب است.
واژه گزافی نیست اگر تنگه ابوقریب را عنصر دیپلماسی فرهنگی ایران بدانیم. «تنگه گم شده» نام بینالمللی این فیلم است که درتاریخ گمشده 8 سال دفاعمقدس، سعی دارد این مظلومیت همراه با اقتدار را به زبان سینما به ورای مرزهای منطقه برساند. این دیپلماسی فرهنگی به منطقه نیز طعنه خواهد زد، آن هم در عصری که هنوز بسیاری فرق 8 سال «دفاعمقدس» را با 8 سال جنگ «عرب و عجم» نمیدانند. تنگه ابوقریب در عراق هنوز «ابوغریب» خوانده میشود و روایت ما از جنگ با صدام و دنیا میتواند بسیاری از مسائل حل نشده را روشنتر کند. به هر ترتیب تنگه ابوقریب در فرم، محتوا و ارزش دیپلماسی فرهنگی فرسنگها با 2 اثر دیگر فاصله دارد و دلیل بسیار محکمی میطلبد که هیات انتخاب بخواهد گزینهای جز این فیلم را در اسکار به نمایندگی معرفی کند.