مجتبی کمالی: وزیر خارجه فرانسه در یکی از تازهترین مواضع خود علیه کشورمان، خواستار برگزاری مذاکرات الزامی(!) بر سر موضوعاتی مانند توان موشکی و قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران شده است. «ژان ایو لودریان» در این باره میگوید: «ایران باید به اصول بنیادین معاهده هستهای احترام بگذارد و من فکر میکنم این کار را انجام میدهد اما با این حال ایران نمیتواند از بحث و مذاکره درباره 3 موضوع بزرگ دیگر که مایه نگرانی ما است، اجتناب کند. آینده تعهدات هستهای ایران پس از سال ۲۰۲۵، برنامه ساخت و گسترش موشکهای دوربرد ایران و نقشی که ایران قرار است برای برقراری ثبات در منطقه خاورمیانه ایفا کند، از جمله این موارد است. ما باید درباره این موضوعها مذاکره کنیم و ایران باید بداند این پیامی است که من از اتحادیه اروپایی برای این کشور میفرستم!»
براستی در پشتپرده اظهارات لودریان و طرح دوباره خواستههای غیرمنطقی وی از ایران چه رمز و رازی نهفته است؟ آیا میتوان اظهارات اخیر وزیر خارجه فرانسه را در قالب «موضع مستقل فرانسه» در قبال ایران مورد فحص و بررسی قرار داد؟ پاسخ این سوال منفی است. اصل ماجرا از تابستان سال قبل آغاز شد! از ابتدای سال 2017 یعنی زمان حضور «دونالد ترامپ» در کاخ سفید، «رکس تیلرسون» وزیر وقت خارجه ایالات متحده به دنبال کسب رضایت و همراهی مطلق فرانسویها بر سر «تغییر برجام» بود. اگرچه در این مسیر، دولت «ترزا می» نیز از ابتدا با واشنگتن همراه بود اما رئیسجمهور ایالات متحده و مشاورانش معتقد بودند به دلیل حساسیت خاص[و کاملاً منطقی] ایرانیان نسبت به انگلیس، نمیتوان لندن را به عنوان فرمانده این بازی تقابلی آشکار با ایران انتخاب کرد. «امانوئل مکرون» رئیسجمهور خام و بیتجربه فرانسه بسیار زودتر از آنچه تصور میشد، جذب این بازی شد! رئیسجمهور فرانسه تیرماه سال گذشته، به صورتی کاملا خودخواسته و ارادی به مهره بازی آمریکا در پروسه «تغییر برجام» تبدیل شد. مکرون برای نخستین بار موضوعاتی مانند «استمرار محدودیتهای برجامی ایران پس از سال 2025» و «گنجاندن توان موشکی ایران در برجام» را مطرح کرد تا وفاداری مطلق خود را به مقامات آمریکایی و صهیونیستها اثبات کند.
همانگونه که مشاهده میشود، اظهارات اخیر لودریان، منبعث از توافق و معاملهای است که سال گذشته میلادی میان رؤسای جمهوری ایالات متحده و فرانسه صورت گرفته و همچنان نیز به قوت خود باقی است! اگرچه برخی تصور کردند متعاقب خروج ایالات متحده از برجام، چنین معاملهای بر هم ریخته و دیگر وجود خارجی ندارد اما شواهد موجود نشاندهنده استمرار چینش پازل ضدایرانی آمریکاییها و فرانسویهاست.
پس از خروج رسمی واشنگتن از توافق هستهای با ایران، مذاکرات پشتپرده «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا و ژان ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه بر سر نحوه مدیریت صحنه بازی ادامه پیدا کرد. بر خلاف ژست سیاسی مکرون مبنی بر مخالفت با خروج آمریکا از برجام و تاکید وی بر لزوم حفظ توافق هستهای، وی همکاری گستردهای با دولت ترامپ بر سر نحوه مواجهه نهایی با توافق هستهای دارد. پاریس به واشنگتن تعهد داده در عین «تاخیر در ارائه بسته پیشنهادی اروپا»، زمینهسازی لازم را برای تامین خواستههای ترامپ مبنی بر «تحدید توان منطقهای ایران»، «استمرار محدودیتهای هستهای ایران پس از سال 2025»، «محدودسازی توان دفاعی و موشکی ایران» و «بازرسی گسترده از اماکن نظامی ایران توسط آژانس» را راهبردی کند. به عبارت بهتر، مقامات آمریکایی و فرانسوی به دنبال اقدام مشترکی هستند که در آن 3 خواسته مهم این دو دولت مستکبر به شرح زیر لحاظ شود:
الف- ایران همچنان به تعهدات خود در ذیل توافق هستهای (برجام) ادامه دهد.
ب- اقدامی عملی در راستای حفظ منافع ایران (خصوصا منافع نفتی و بانکی) از سوی اروپا صورت نگیرد.
پ- توان موشکی و قدرت منطقهای و هستهای ایران (حتی با وجود از بین رفتن برجام) کاملا محدود شود!
همانگونه که مشاهده میشود، شاهد اجرای نقشه خطرناکی از سوی کاخ سفید و کاخ الیزه علیه کشورمان هستیم. چندی پیش لودریان در اظهاراتی که نقطه آشکارساز بازی مشترک ایالات متحده و فرانسه در تقابل با ایران بود، از تاخیر هدفمند اتحادیه اروپایی در ارائه بسته پیشنهادی به کشورمان خبر داد. لودریان تاکید کرد ارائه بسته پیشنهادی، ماه نوامبر (آبان) و نه زودتر انجام میشود. هدف مقامات فرانسوی و اروپایی از این اقدام کاملا مشخص است. آنها به سفارش کاخ سفید، در انتظار افزایش تاثیر تحریمهای ثانویه آمریکا بر بازار ایران و در خیال خام تحریک افکار عمومی کشورمان هستند تا به این وسیله بتوانند امتیازات بیشتری را از کشورمان کسب کنند.
لازم به تاکید دوباره است 18 اردیبهشت امسال[روز خروج ترامپ از برجام]، نقطه پایان همکاریهای مشترک ایالات متحده و فرانسه علیه ایران و برجام نبود بلکه «نقطه بازتعریف» این همکاری محسوب میشد. به عبارت شفافتر، خروج آمریکا از برجام، خود نیز جزئی از پازل مشترک چیده شده توسط کاخهای سفید و الیزه بوده است.
آنچه در این میان جای بسی سوال و البته تاسف دارد، سکوت دستگاه دیپلماسی کشورمان در برابر خیانتهای آشکار دولت امانوئل مکرون است. بدون شک اگر اتهام و جرم فرانسویها در این باره از ایالات متحده بیشتر نباشد، کمتر از آن نیست. پردهبرداری آشکار از چهره فرانسویها و افشاگری خیانتهایی که دولت فعلی این کشور در تقابل با ملت ایران کرده است، از اصلیترین وظایف وزارت امور خارجه کشورمان محسوب میشود. بدون شک استمرار این سکوت آزاردهنده، فرانسویها را در ادامه این مسیر و رفتار وقیحتر میکند.