کتاب به «زهرای کربلا» تقدیم شده است و داستان – بخوانید روضه - از همین تقدیمیه آغاز میشود. از کابوسی که زینب در کودکی میبیند... تا پس از حسین. تا بیحسین شدن زینب. تا تحقق آن کابوس. راوی دانای کلی است که زینب را مخاطب قرار داده و همه عاطفه را به میدان حسین آورده است. سیدمهدی شجاعی در «آفتاب در حجاب» شاعری است که با استناد به تاریخ، حسین را در آینه زینب روایت میکند: «برادرم! عزیز دلم! اینها اکنون محصول سقیفه را درو میکنند. اینها فرزندان همانهایند که پدرمان علی را خانهنشین کردند. تو به علی افتخار چه میکنی؟! آری برادر! جرم ما همین افتخارات ما است».