«هیچچیز به اندازه چشمانتظاری توانفرسا و طاقتسوز نیست. آن هم انتظار مسافری که هیچ زمانی را برای آمدنش معین نکرده باشد. اگر بدانی که یک روز صبح... در باقی اوقات شبانهروز کمی آرام و قرار میگیری. اگر گفته باشد صلات ظهر، بقیه نمازهایت را با حضور قلب میخوانی. اگر شنیده باشی که گرگ و میش غروب، از انتهای یک غروب تا ابتدای غروب دیگر، به هزار کار غیر از انتظار میرسی... انتظار! انتظار! انتظار! چه میشد اگر خدا تو را
نمیآفرید؟» نمایشنامه «کرشمه خسروانی» به دلیل انتخاب موضوع که سراغ یکی از کرامات حضرت حسین بن علی رفته است، هم به دلیل موقعیت یا مکان یا همان لوکیشن و میزانسن که از اتاق یزید در کاخ معاویه آغاز میکند و هم به دلیل شیوه روایت که با وجود استناد به روایات معصومین و تاریخ، منحصر به خود او است. از سوی دیگر شجاعی در این نمایشنامه چنان ظریف و دقیق حیلههای معاویه و عنادش با پیامبر را به تحریر میآورد که خواننده پی هر فصل متعجب میماند. در عین حال شرح وقایع و شخصیتها در مسیر منطقی درام شکل میگیرد و ذرهای از باورپذیری واقعه نمیکاهد. اما بارزتر از ابعاد دیگر نویسندگی سید، دیالوگنویسی فاخر او است؛ دیالوگهایی سنگین اما به دور از مصنوعنویسی. قدرتی که جز در سیدمهدی شجاعی و داوود میرباقری در کسی سراغ نداریم. و ای کاش فیلمنامههای میرباقری (مختار، امام علی و ...) نیز چاپ و منتشر میشد.