«پدر، عشق و پسر» داستان تابلوی عصر عاشورای فرشچیان است. راوی اول شخص است. روایتگر «عقاب» است. اسب با وفای علیاکبر حسین. هر فصل، مجلس نام نهاده شده است. مجلس ولادت و ... تا مجلس اماننامه ... تا مجلس خداحافظی. سیدمهدی شجاعی از زبان عقاب مینویسد: عجیب بود رابطه میان این پدر و پسر. من گمان نمیکنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر، این همه تعلق، این همه عشق، این همه انس و این همه ارادت حاکم باشد. من همیشه مبهوت این رابطهام. گاهی احساس میکردم که رابطه حسین با علیاکبر فقط رابطه یک پدر و پسر نیست؛ رابطه یک باغبان با زیباترین گل آفرینش است، رابطه عاشق و معشوق است، رابطه 2 انیس و همدل جداییناپذیر است. احساس میکردم رابطه علیاکبر با حسین، فقط رابطه یک پسر با پدر نیست؛ رابطه مأموم و امام است، رابطه مرید و مراد است، رابطه عاشق و معشوق است، رابطه محب و محبوب است و اگر کفر نبود میگفتم رابطه عابد و معبود است.