محمدرضا کردلو: واژه و کلمه در بیان برخی از پدیدهها حقیرند. تصویر نیز حتی! مثلا چگونه میخواهیم عظمت پیادهروی اربعین را به نمایش بکشیم. با کدام دوربین و در چه قابی و در چه عمق میدانی؟! بر فرض آدم اینکارهای پیدا شد و باکیفیتترین دوربین موجود در عالم را هم پیدا کرد و قاب را طوری بست که جاده 80 کیلومتری نجف- کربلا را به تصویر بکشد، بازهم نمیتواند ادعا کند که عظمت اربعین را به تصویر کشیده است، چرا که حتی آن تصویر برداشته شده باز پر از نقص است. یکیاش ناتوانی در بازنمایی روابط میان زائران و همزیستی مومنانهای است که در این راهپیمایی اتفاق میافتد. ممکن است فیلمها و مستندهایی ساخته شوند اما باز آنچه که هست، آنچنان که هست، بازنمایی نمیشود. در واقع همه این تلاشها در طول سالیان گذشته، شاید فقط قطرهای از اقیانوس اربعین را به تصویر کشیده. چاره، تنها و تنها «حضور» است! بودن در خیل زائران و راهپیمایان و همقدم با آنان؛ کنار قدمهای جابر! و رهسپار شدن سوی کربلا. بودن در جمع است که درک جمع را ممکن میکند. با چشمهایی که حوادث را به چشم میبینند، پاهایی که مسیر را طی میکنند، دستهایی که باری برمیدارند، هوش و حواسی که در امتداد جاده است و حضور یعنی همین.
قطره دریاست اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا دریاست
اتفاقات محیرالعقول دیگری در عالم هستند که نه به عظمت اربعین که چون جلوهای از اربعین خودنمایی میکنند و عظمتشان جز با حضور درکشدنی نیست. اتفاق روز هشتم محرمالحرام در زنجان که به «یومالعباس» مشهور شده از این جمله است. یومالعباس یک راهپیمایی کمنظیر در میان مناسک عزاداری در کشور و در جهان تشیع است که چشم مخاطبان فراوانی را از سراسر دنیا به خود خیره میکند. راهپیمایی عظیمی که با یک بند کمنظیر شهره شد: «ای شمع حرم خانه، قربانون اولوم عباس، جانلار سنه پروانه، قربانون اولوم عباس» رخدادی که هر ساله در شب تاسوعا توسط مردم عزادار زنجان و به همت حسینیه اعظم این شهر برگزار میشود، اتفاقی کمنظیر است که الگوی بسیاری از شهرها و استانهای دیگر نیز شده است؛ عزاداری منظم، هماهنگ و با نواهای مشترک که مردم را از اقصی نقاط ایران و حتی برخی کشورهای جهان برای حضور در این رخداد ترغیب میکند. حفظ و تقویت دستجات عزاداری با کیفیت و جمعیتی بیش از همیشه، اتفاقی است که باید آن را پاسداشت و حفظ کرد. تلاشی که در عزاداری «یومالعباس» زنجان میشود، از این رو پراهمیت است. امام راحل در یکی از مهمترین سخنرانیهای خود در اهمیت حفظ دستجات عزاداری، در همان جایی که جمله «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» را بیان کردند، میفرمایند: «حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضی به راه میافتند، [باشیم؛] تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا- سلاماللهعلیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه میافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید». (صحیفه امام، جلد 15، صفحه 330) همبستگی و وحدت در زبان و عمل که در «یومالعباس» در زنجان به راه میافتد، شکل نمادینی از غوغای سنت سالم عزاداری در میان هیاهوی مدرنیته است. همان چیزی که مکتب ما امروز بیش از همیشه به آن احتیاج دارد. امام عزیز در این باره نیز میفرمایند:« حرف سیدالشهدا حرف روز است، همیشه حرف روز است، همیشه حرف روز را سیدالشهدا آورده است دست ماها داده و سیدالشهدا را این گریهها حفظ کرده است و مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینهزنیها و این دستجات، و عرض میکنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدسی بود و توی اتاق و توی خانه مینشست برای خودش و هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند، نمانده بود چیزی، هیاهو میخواهد. هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریهکن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمیشود». (صحیفه امام، جلد 8، صفحه 526)
گفتوگوی «وطن امروز» با استاد ولیالله کلامیزنجانی، شاعر و مدیحهسرای اهل بیت
رجز یومالعباس همان آرمانهای انقلاب است
استاد ولیالله کلامیزنجانی از جمله شاعران و مدیحهسرایان اهل بیت(ع) است که خیلی از جوانان عاشق اهل بیت با اشعار او راه حسینیه را شناختهاند. برگزاری همایش بزرگ «یوم العباس» در روز هشتم محرم بهانهای شد که با او در ارتباط با شعر آیینی و این مراسم باشکوه به گفتوگو بنشینیم.
***
جناب آقای کلامی! شما سالهاست که اشعار آیینی و حماسی میگویید. اساسا آیا مدافع لفظ «شعر آیینی» هستید؟ در واقع برخی این را مطرح میکنند که نباید شعر آیینی را تفکیک کنیم، چرا که در شعر فارسی حتی غزل هم میتواند آیینی باشد؛ به این معنا که سلامتی که در آیین ما هست در غزل عاشقانه هم تبلور پیدا کند. بعضی هم میگویند این لفظ شعر «آیینی» فقط برای یک دستهبندی است. نظر شما چیست؟
شعر آیینی همان شعر مذهبی است که مروج آیین اسلامی و حاوی مضامین معرفتی است، بله هر شعری در هر قالبی که محتوای معرفتی داشته باشد آیینی است و ویژه قشر خاصی نیست.
اشعار، نوحهها و مراثی که توسط شما سروده میشود، عمدتا متکی به نوا و نغمه است؛ نوا و نغمههایی که عمدتا خودتان آنها را ابداع میکنید. برخی نیز یادآور نواهای قدیمی و خاطرهانگیز است. چقدر برای شما این آهنگین بودن مهم است؟ چون به نظر میرسد تاثیر مهمی بر جمعی شدن و خاطرهانگیز شدن یک اثر دارد.
همانطور که خلقت عالم نظم داشته است و دین ما هم تاکید بر رعایت نظم در امور دارد، شعر هم دارای نظم و آرایههای ادبی است. آهنگ شعر با روح و روان شنونده ارتباط دارد؛ اگر ما گاها از آهنگهای نوحههای قدیمی استفاده میکنیم چون تاثیرش را دیدهایم که هم خاطرهها تکرار میشود و هم پیشکسوتان این قبیله فراموش نمیشوند.
تا چه اندازه از نوا و نغمههای قدیمی بهره میبرید و از آنها الهام یا الگو میگیرید؟
ببینید! به عنوان مثال اوایل انقلاب سرودی برای شهید مطهری خوانده شد که هنوز هم تازگی دارد، هر آهنگی که شما را به معنویت و نورانیت نزدیک کند آن آهنگ چه قدیمی باشد چه جدید، زیباست و باید ترویج
شود.
استقبال از شعر ترکی و آذری را در مجموع چطور میبینید؟
بحمدالله از قرنها پیش آذریها و ترکزبانها با لهجه شیرین خود جایگاه ویژهای در قلوب برای خودشان باز کردهاند، میتوان گفت بعد از زبان غنی عربی، زبان ترکی دارای معانی و مفاهیم گسترده و منحصربهفردی است. اگر الان مشاهده بفرمایید هر ذاکر موفقی در نوحهها و روضهها حتی در اشعار فارسی یا عربی سعی دارد حداقل یک مصراع ترکی بگنجاند تا جلسه شیرینتر و پربارتر بشود. به عنوان مثال، میتوان آقایان انسانی، کریمی، بنیفاطمه، واعظی و دیگر عزیزان را نام برد.
در مورد شعر آذری چیزی که وجود دارد و خیلیها بر آن تاکید میکنند، سوز داشتن اشعار آذری است، یعنی شاید معنای خیلی از ابیات «زینب زینب » سلیم را کسانی متوجه نشوند ولی از سوز و نوای آن ناخودآگاه به اشک و گریه میافتند؟
بله! همینطور است. وقتی ابیات غنی ترکی با صدای تاثیرگذار زندهیاد سلیم موذنزاده یا دیگر بزرگان عرصه مدح و مرثیه اجرا بشود تاثیر دوچندان داشته و در دلها خاطرهساز میشود.
مقام معظم رهبری بارها در این مورد بیانات زیبایی دارند؛ شعر خوب، صدای خوب و اجرای خوب میتواند دلها را همراه کند، بویژه اگر این اجرا و شعر، پیام زیبا هم داشته باشد. در شعر «زینب زینب» استاد سیفی اردبیلی که با صدای سیلم اجرا شده، شما به واژهها دقت کنید؛ حیا، وفا، قهرمان غم، روح با ایمان، اصلا مطلع شعر درس معارف شیعی است.
اما درباره یومالعباس حسینیه اعظم که یکی از اتفاقات بینظیر در عالم است. خود شما بارها درباره اهمیت و استقبال مردم از اقصی نقاط کشور صحبت کردهاید. این مدل، الگویی در سایر استانها نیز شد. از سابقه و قدمت این مراسم برایمان بگویید.
تا آنجا که من یاد دارم حسینیه 50 سال پیش داخل کوچههای تنگی قرار داشت ولی محرم همه دردمندان برای گرفتن حاجت میآمدند، به تدریج این جلوه طالع شد و دلها را به خود جذب کرد، قدمت خود حسینیه به پیش از 4 قرن میرسد و این شکوه و عظمت امروز نتیجه اخلاص آن مردان با اخلاص و باتقواست که بذر معنویت را با اشک پاشیدهاند.
نواهایی که برای تکرار توسط جمعیت حاضر در مراسم یومالعباس استفاده میشود، سروده شماست. چه مؤلفهای در سرودن این نواها موثر است؟ مثلا میدانم که توجه به مسائل و اتفاقات روز در این فرآیند از نگاه شما اهمیت دارد.
نوحهها و نواها و رجزهایی که از تریبون حسینیه اعظم بویژه در دسته باشکوه عزاداری روز هشتم پخش میشود، منطبق بر آرمانهای گرانقدر مکتب نورانی اهل بیت(ع) و وضعیت جامعه اسلامی و انقلاب ارزشمندی است که شهدای عزیز ما با شعار ماندگار «نهضت ما حسینی، رهبر ما خمینی است» خون خود را نثار کردند، پس ما باید در دستههای عزاداری و مجالس مذهبی و تجمعهای متعدد از فرامین رهبر عزیزمان اطاعت کنیم و بصیرت داشته باشیم تا کربلای دیگری پیش نیاید. ما معتقدیم این انقلاب زمینهساز ظهور جهانی امام عصر اروحنا فداست، پس حواسمان نباید پرت بشود.
گفتوگوی «وطنامروز» با شاعری که این روزها آوازهاش به خارج از مرزهای ایران رسیده است
همه از عشق ابوالفضل سخن میگویند...
بهلول حبیبیزنجانی، یکی دیگر از شعرای آیینی کشورمان است که اشعارش در چند سال گذشته با استقبال بالای آذریزبانان داخل و خارج کشور روبهرو شده است. او بهتازگی کتاب «نخستین قدم» را منتشر کرده که استقبال خوبی از آن انجام شده است. به همین بهانه به گفتوگو با او نشستیم.
***
اخیراً کتاب «نخستین قدم» را منتشر کردهاید که با استقبال فراوانی مواجه شده و با توجه به اینکه کتابهای اشعار برای مداحی، کتابهایی با مخاطبان خاص هستند و معمولا مداحان تهیهاش میکنند با فروش خوبی همراه بوده است. کمی در ارتباط با این موضوع و استقبال از اثرتان توضیح دهید.
این روزها فضای مجازی و تلگرام به نوعی رقیب کتاب شده است. خیلی از دوستان به من میگفتند لازم نیست اشعارت را چاپ کنی، چون در کانالهای فضای مجازی تو همه آنها هست، ولی من با چند نفر از اساتید از جمله استاد عینیفرد، استاد کلامی، استاد رسولی و دیگر بزرگان مشورت کردم و این کار را آغاز کردم. همزمان با آغاز کارهای این کتاب، ما بیش از 150 نوحه و سرود را در سراسر کشور و خارج از کشور در اختیار مداحان سرشناسی از اردبیل، زنجان، باکو و ترکیه قرار دادیم که آنها را بخوانند تا این مجموعه را در قالب یک دیویدی آموزشی، همراه با کتاب در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. الان تقریبا 3 هفته از انتشار کتاب میگذرد و در کشورهای دیگر از جمله آلمان، گرجستان و ترکیه هم در اختیار برخی علاقهمندان اهلبیت(ع) قرار گرفته و در کمتر از 3 هفته به چاپ دوم رسیده است. همه این اتفاقات را از برکت و لطف حضرت سیدالشهدا(ع) و دعای خیر پدر و مادرم میدانم.
یکی از مسائلی که در شعر و نوحه فارسی مطرح است و برخی سرایندگان اشعار تلاش میکنند آن را رعایت کنند توجه به حفظ مفاهیم و اشعار و مراثی قدیمی در عین سرودن شعرهای نو است. شما چقدر به این موضوع توجه میکنید؟
نوحه آذری سوز خاصی دارد. الان بسیاری از مداحان بزرگ فارس مثل حاج محمود کریمی و حاج مجید بنیفاطمه نیز نوحه آذری میخوانند، چون زبان شعر آذری سوز خاصی دارد، مانند مداحیهای قدیمی همچون «زینبزینب» که مرحوم سلیم موذنزاده میخواندند یا مداحی آذری «ای منی آواره قویان ابوالفضل» که هر بار حسین رضازاده وزنه را بلند میکرد، تلویزیون پخش میکرد. من در شعرهایم خیلی سعی کردم از آهنگهایی که برای شعرهای قدیمی بود، بیشتر استفاده کنم یا از آهنگهای جدیدی که حالت حماسی داشتند، استفاده کنم. همچنین در زمینه مفاهیم هم سعی کردیم سراغ اشعاری برویم که به اهداف متعالی میپردازند. مثلا در بخشی از اشعاری که میگوییم به موضوع ولایت یا شهدا اشاره میکنیم، چراکه اگر این شهدا نبودند، ما امروز نمیتوانستیم به این راحتی برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم.
استقبال از شعر آذری در میان فارسیزبانان چگونه است؟ در کشورهای دیگر به چه شکلی است؟
در بیشتر عزاداریهایی که در کشور آذربایجان برگزار میشود، از اشعار استاد کلامی یا شعرای اردبیلی از جمله استاد غفاری اردبیلی استفاده میکنند. از اشعار بنده هم در یکی، دو سال اخیر زیاد استفاده میشود. گاهی اوقات شعری که ما مینویسیم و منتشر میشود، به فاصله کمی در آنجا هم مورد استفاده قرار میگیرد. علت این موضوع هم این است که خدا رو شکر، در این زمینه در ایران وفور نعمت است. اینگونه نیست که در آنجا هیچ شعری برای اهلبیت(ع) سروده نشود ولی شرایط مثل داخل ایران نیست. من دوستهایی دارم که از باکو به ایران میآیند و مثلا از اردبیل این کتابهای مداحی را تهیه میکنند. این در حالی است که گویا هر نفر هم فقط یک کتاب میتواند با خودش به آنجا ببرد! یعنی شرایط به این شکل نیست که هر کسی بتواند با خودش کتاب نوحه و مداحی به داخل آن کشور ببرد. مثلا یکی از دوستان ما از باکو برای تهیه همین کتاب «نخستین قدم» تماس گرفته بود و میگفت مثلا ما اگر 5 جلد از این کتاب بخواهیم باید آن را بین 5 نفر تقسیم کنیم تا هر نفر با خود یک یا در نهایت 2 کتاب به آن کشور ببرد. در آنجا محدودیت در این زمینه زیاد است. مثلا وقتی مهدی رسولی یک نوحه در اینجا میخواند و آن را در تلگرام یا اینستاگرام قرار میدهند، در آنجا سریع این شعرها را میگیرند و شما میبینید به فاصله کمی این شعرها در آذربایجان یا ترکیه یا دیگر کشورهایی که آذریزبان دارند، خوانده میشود. آنها به اشعاری که ایرانیها برای اهلبیت(ع) میگویند خیلی علاقه دارند.
شما به این موضوع اشاره کردید که در اشعارتان به ولایت و شهدا هم میپردازید. به طور کلی چقدر به موضوعات روز در سرودن اشعار توجه میکنید؟
فکر میکنم یکی از موضوعاتی که باعث شد به لطف خدا و اهلبیت(ع) نام بنده در خارج از ایران هم شنیده شود این بود که سعی کردم درباره اتفاقات روز هم شعر بگویم. یعنی مثلا وقتی حضرت آقا درباره موضوعی نکتهای میگفتند، من سعی میکردم سریع برای آن شعر بگویم. درباره آتش به اختیار یا برجام، من شعر گفتم. چون معتقدم مردم تشنه شعر روز هستند. به همین خاطر سعی کردم در ارتباط با موضوعات روز که مورد توجه مردم هست شعر بگویم.
فکر میکنم مناسبترین سؤال برای حسن ختام این گفتوگو صحبت در ارتباط با مراسم یومالعباس حسینیه اعظم زنجان است که شما هم همهساله در آن حضور پیدا میکنید. کمی در ارتباط با سابقه و قدمت این مراسم و حالوهوای ویژه آن برایمان بگویید.
یکی از بهترین و اصلیترین ویژگیهای این مراسم اتحاد مردم در آن است. یعنی مثلا اگر در شهر زنجان 4 مداح بزرگ و سرشناس حضور داشته باشند، در یومالعباس همه در یک جا و در زیر علم امام حسین(ع) جمع میشوند. فقط هم محدود به شهر زنجان نیست. مثلا من سال پیش پیرزنی را دیدم که از روستا برای حضور در این مراسم آمده بود و در زنبیلش یک مرغ آورده بود که همه داراییاش بود و میخواست این مرغ را در اینجا قربانی کند و تبرک بگیرد. این اتحاد، این اعتقاد، این شور و شعور اتفاق میافتد. من شعری را هم در این زمینه سرودهام که در پایان این گفتوگو برای شما میخوانم:
یومالعباس حسینیه اعظم غوغاست
جلوه نور ابوالفضل در اینجا پیداست
رسد آوای حسینیه به گوش ملکوت
مرکز شور و شعور دل ایران اینجاست
روز عباس و اماننامه شمر ملعون
روز پاره شدن رشته تزویر و ریاست
همه از عشق ابوالفضل سخن میگویند
بانی دست حسین بن علی و زهراست
محتشم بر غزلم مصرع نابی افزود
این چه شوری است که در عالم امکان برپاست