زهرا شعبانشمیرانی: بیستوهفتم شهریورماه مقارن با سالمرگ محمدحسین بهجتتبریزی ملخص به «شهریار» است. این تاریخ در تقویم ملی با نام روز شعر و ادب پارسی نامگذاری شده است اما شاید کمتر کسی بداند چطور این روز به تقویم مناسبات فرهنگی ایران اضافه شد.
دکتر علیاصغر شعردوست، پژوهشگر زبانشناس تبریزی است. او که بیش از یک دهه، سفیر ایران در تاجیکستان بوده و هست، همچنین از موسسان روزنامه جامجم و نخستین مدیر مسؤول آن بوده و در کنار مسؤولیتهای فرهنگی- سیاسی دیگر از جمله نمایندگی مجلس و... از سال 67 تا 82 نیز یکی از معاونان رؤسای جمهور به شمار میرفته و در همین سالها- سال 1379- به پیشنهاد او بیستوهفتم شهریور به پاس تکریم شهریار ملک سخن، روز شعر نامیده میشود و پس از آن در تقویم رسمی کشور به ثبت میرسد.
شعردوست در مقدمه کتاب شهریار و شعر ترکی آورده است: «... با این حال بهرغم وجود نامهای بزرگانی در تقویم بزرگداشت شاعران متقدم همچون فردوسی، حافظ، سعدی و... در مناسبتهای سال توجهی به بزرگداشت شعر معاصر ایران نشده بود. این نقص را از مسؤولیتهای مختلف فرهنگی که در 2 دهه گذشته داشتم احساس کرده بودم و هماره در این اندیشه بودم که برای پرداخت به شعر معاصر کشورمان و شاعران توانایی که در دوران ما زندگی میکنند باید مناسبتی وجود داشته باشد... به همین منظور در نامهای به ریاست محترم جمهور نوشتم:
«مستحضرید بیشک میتوان استاد سیدمحمدحسین شهریار را بزرگترین وارث شاعران بزرگ ایران زمین در دهههای اخیر نامید. جامعیت و ممتاز بودن استاد شهریار در حوزههای مختلف شعر اعم از فارسی و ترکی آذربایجانی، فضایل اخلاقی و یک دهه حیات پرنشاط همراه با انقلاب اسلامی که استاد از آن به عنوان «جهاد قلمی» یاد کرده است و همچنین شهرت فراوان وی به عنوان محبوبترین شاعر کشور در نظرخواهیهای متعدد- پیش و پس از انقلاب اسلامی - و اشتهار ایشان در جهان بویژه کشورهای پیرامون، ضروری مینماید که نام استاد شهریار و به این طریق شعر معاصر به عنوان یک نوع ادبی که مردمان ایرانزمین به آن در جهان اشتهار دارند همه ساله گرامی داشته شود.
به دلایل یادشده و ضرورتهای فراوانی که جنابعالی و هیأت محترم شورا بر آن وقوف دارید پیشنهاد میکنم روز 27 شهریورماه که همگاه با وفات استاد فرزانه روانشاد است به عنوان «سالروز استاد شهریار- روز شعر» در کشور نامگذاری شود. طبعا این اقدام علاوه بر تکریم و تعظیم از شخصیت جهانی شهریار ملک سخن که در همه کشورهای پیرامون و سال گذشته از سوی یونسکو در مقر آن گرامی داشته شد، بزرگداشت علم و فضیلت و هنر و آفرینشهای هنری و رونق شعر در کشور خواهد شد. پیشاپیش از نظر مساعد جنابعالی و اعضای محترم شورا کمال تشکر را دارم».
ما در شعر شهریار نه یک شاعر بزرگ بلکه چند شاعر بزرگ را دوشادوش هم میبینیم. او پیگیرنده و پاسدارنده سنتهای ادبی است. این انس و الفت به و با شاعران بزرگ کهن، در تکوین و تشکل شخصیت ادبی و زبانی شاعر نقش بسزایی داشته است. او با نگاه و زبانی ویژه در قالبهای مختلف شعر سنتی سخنپردازی کرده است. شهریار از سویی با استقبال و اقتفای آثار برخی شاعران گذشته بویژه خواجه شیراز، توان و تبحر خود را در هماوردی با ارکان شعر ایران به نمایش گذاشته، از دیگر سو تنها به انتقال مواریث و تجارب ادبی اسلاف خود بسنده نکرده بلکه در جریان تداوم سنتهای ادبی، ذهنیت و نگرش نو دارد. چنین ذهنیت و نگاهی، تحولی شگرف در تاریخ بعضی از انواع شعر فارسی را سبب شده است.
یکی از بزرگترین و مهمترین خدمات شهریار، ایجاد تحول در غزل است. جریان پویایی که امروز با عنوان «غزل نو» به موازات شعر نو به حیات خود ادامه میدهد، در واقع با غزلهای نوآیین جناب شهریار آغازیده است. از این روست که شهریار را میتوان پس از دوره بازگشت و دوره مشروطیت- که از ادوار رکود و فتور تاریخ غزل شمرده میشود- احیاگر غزل فارسی و نیز «پدر غزل نو» دانست.
رویکرد ویژه شهریار به غزل، باعث شد غزل دیگرباره به عنوان پویاترین گونه شعر فارسی جایگاه خود را در اذهان و انظار باز یابد. شعرهای مکتب شهریار بیش از آنکه به اعتبار قالب و فرم ظاهری شناخته شوند، با رمانتیسم قالب تمایز و تشخص مییابند. شعرهایی چون دو مرغ بهشتی، هذیان دل، قهرمانان استالینگراد، افسانه شب، مومیایی، ای وای مادرم، راز و نیاز و پیام به انیشتین از برجستهترین آثار فارسی او هستند.
آوازه اشعار ترکی شهریار حدود و ثغور سیاسی را درنوردیده و برای مثال منظومه «حیدربابایه سلام» که فرازین قله آثار ترکی او به شمار میرود، نهتنها به آثار شاعران ترکیگوی ایران، بلکه در شعر جمهوری آذربایجان، ترکیه و آسیای میانه هم به گواه شاهدان تاثیر بسیار نهاده است. به این تاثیر باید این را هم افزود که ظهور شهریار و اشعار او به نجات شعر آذربایجان انجامید، چرا که آن دوره اشعاری به زبان ترکی در ایران به چاپ میرسید که از حیث کمیت و کیفیت نمود چندانی نداشت، اگر چه او چیزی کمتر از یک پنجم اشعار خود را به زبان ترکی سروده است.
ورای آنچه که گفتیم و گفتند، شهریار را عوام مردم با «علی ای همای رحمت» میشناسند و چه خوش شناسنامهای! اهل روضه و محرم اما صفحات دیگری از اسرار ماندگاری شهریار شعر را در مجالس شنیدهاند:
کاروان کربلا
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست
مروه پشتسر نهاد اما صفا دارد حسین
میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بسکه محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا بهجایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بیحرمتیها کی روا دارد حسین
سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به تاج زین نهاده راه پیمای عراق
مینماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بیوفا دارد حسین
دشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا
با کدامین سر کند، مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آلعلی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب میبندد به روی اهلبیت
داوری بین با چه قومی بیحیا دارد حسین
بعد ازینش صحنهها و پردهها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم بهلب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بیریا دارد حسین