printlogo


کد خبر: 199334تاریخ: 1397/7/8 00:00
بدعت و سنت در شعر روزبه

رضا شیبانی: شعر محمدرضا روزبه، از آن دسته شعرهایی است که حقیقت و خیال را به هم می‌آمیزد. یعنی از حقیقت سخن می‌گوید و خیال را مایه شاعرانگی اثر می‌کند. این گونه شعر‌ها آبستن تولید ترکیبات بشدت خیال‌انگیز و فعل‌های انتزاعی گاه غیر قابل تصور است:
چراغـی در مه‌آلود شب انسان نمی‌روید
و فردایی از این خاموش بی‌پایان نمی‌روید
دریغا عشق می‌ورزی ولی ایمان نمی‌زاید
شگفتا باد می‌کاری ولی توفـان نمـی‌روید
شبم لبریز آتش رقصی ققنوس رؤیاهاست
ولی پروازی از خاکستر عِصیان نمی‌روید
من از قعر اساطیری‌‌ترین فریاد می‌نالم
چرا پژواکی از این خفته‌ سنگسـتان
نمی‌روید؟
در این غزل رستن (می‌روید)، نکته، ایجاد فعل‌های انتزاعی ترکیبی شده است. شاعر دنبال بیان حقیقت‌هایی است که در هر بیت، در صورت بیان نثری چنین است:
بیت اول:  چراغی روشن نمی‌شود/ فردایی نمی‌آید
بیت دوم: توفان بر نمی‌خیزد (ضرب‌المثل هر که باد  بکارد، توفان درو می‌کند.)
بیت سوم: پروازی پدیدار نمی‌شود.
بیت چهارم: پژواکی بر نمی‌خیزد  و...
در شعر فوق روییدن چراغ با توجه به اشتراکی که شعله و گل در رنگ دارند و می‌توان شعله را به گل تشبیه نیز کرد، شاعرانگی موجه پیدا می‌کند اما اگر پژواک را در نظر بگیرید متوجه می‌شوید هیچ مایه تناسبی بین پژواک و فعل روییدن نیست و در نتیجه ترکیبی به وجود آمده است ( شاید به جبر ردیف شعر) که عناصر ترکیب ناهمخوان هستند. در غزلی که با ردیف (می‌وزد) سروده شده است، بعضی فعل‌های ترکیبی شکل پیدا کرده‌ اما بعضی دیگر مشخص است که حاصل جبر قافیه‌است. مثلا این بیت:
ای مرد‌ای عصاره تلخ کویر و زخم
در نه توی سکوت تو فریاد می‌وزد
وزش و فریاد دارای تناسب و ارتباط  پنهان هستند. فریاد از جنس صوت است و در ارتعاشات و وزش‌های هوا گسترش پیدا می‌کند. پس فعل ترکیبی «فریاد می‌وزد» به دلیل داشتن رشته پنهانی رابطه، آشکارا وجه شاعرانه‌‌ای راستین دارد اما در بیت‌های دیگر این نکته شاید به چشم نخورد. از دیگر علاقه‌مندی‌های روزبه در شاعری، استفاده از ردیف‌های اسمی است. او در این قسم تجربه‌هایش آثاری هم ضعیف و هم پرقوت دارد. گفتنی است در ردیف اسمی هم، مانند فعل‌های ترکیبی می‌توان بدایع فراوان داشت. مثلا در این غزل که با ردیف «سبز» سروده شده است، ردیف کاملا قابل جایگزینی با کلمات دیگر است و هیچ ارتباط محکم و لا یتغیری  میان سایر عناصر ابیات با ردیف وجود ندارد:
با موجی از تلاطم آن روزهای سبز
می‌رویم از تلاطم آن روزهای سبز
گل می‌کند دوباره در آیینه خیال
سوسوزنان تجسم آن روزهای سبز
در قاب چشم شعله ورم نقش می‌زند
تصویر پرتلاطم آن روزهای سبز
برگی اگر چه زرد مرا تحفه آورید
از جنگل تفاهم آن روزهای سبز
چنانکه ملاحظه می‌شود در 3 بیت آغازین، «آن روزهای سبز» براحتی قابل جایگزینی با عباراتی از قبیل «آن روزهای خوب»، «آن روزهای شاد»  و... است. شما می‌توانید با اندکی تفکر، ده‌ها مورد برای جایگزینی بیابید اما در بیت آخر، چون یک عنصر  کلیدی متناسب با رنگ سبز (برگ)  در متن بیت وجود دارد، ردیف معنی پیدا می‌کند.  نوع دیگری از شعرهای روزبه است که چنین ضعف‌هایی ندارد؛ شعرهایی که  فارغ از بدعت‌های لفظی سروده شده‌اند  و به سنت وفادارترند. به عبارتی روزبه شاعر خوبی است  اما هنگام نوآوری و بدعت، به موفقیت نمی‌رسد. از جمله یکی از بهترین شعرهای او این غزل است:
میعادگاه دورترین آرزو کجاست؟
آه‌ ای دل همیشه مسافر بگو کجاست؟
وادی به وادی آمده‌ام از دیار دور
 آن  سرزمین  گمشده‌ آرزو کجاست؟
ای چشم‌های خسته، فراسوی این غبار
دروازه‌های روشن امــید، کو؟ کجاست؟
اکنون  که  ابرهای  عزادار، گم شدند
لبخندهای  این  افق  اخمـــرو  کجاست؟
بر کف چراغ دارم و در روشنای روز
مثــل همیشه در پی انسانم، او کجاست؟
آنجا  که  مردمان  به  ترازو  نمی‌نهند  
 یک پاره نان برابر صد آبرو کجاست؟
بیزارم از حقارت دنیـــــای این چنــــین    
کو عالمی فراتر از این چارسو کجاست
مستقل از شاعری اما وجه پژوهشگری دکتر روزبه، وجهی بسیار عمیق و در خور تامل است. او در باره شعر معاصر  پژوهش‌های جانانه‌ای دارد. از جمله تحقیقی که درباره جمال‌شناسی تقطیع سطر‌ها* در شعر سپید کرده است. این مقاله از علمی‌ترین مقالاتی است که در دهه‌های اخیر به شعر سپید پرداخته  و خواندن  و فهمیدن آن  برای دوستان جوانی که در این حوزه مشغولند از واجبات است.
*کارکردهای جمال‌شناسانه تقطیع سطرها
در شعر سپید
 


Page Generated in 0/0053 sec