محمد نجارصادقی: چند ماهی بود که هرگاه در جمعی مینشستیم تیتر اصلی دغدغههای مردم «گرانی» بود، هر کدام به نحوی سعی میکردند نشان دهند همه اجناس در حال گران شدن است. روزی دلار را میگفتند که دارد مرزشکنی میکند و گاهی بحث سر قیمت طلا و سکه بود. جدیدترها گوجه، رب، آب معدنی و ... هم به سبد اعتراض به گرانی مردم اضافه شده بود.
در این شرایط شاهد این بودیم که اگر میخواستیم ایرانیترین محصول بازار را هم بخریم باز گران شده بود. فروشندگان در برابر این گرانی متحدالقول میگفتند: دلار گران شده؛ همه چیز را گران کرده است. این یعنی اگر کالایی مرتبط با دلار هم نبود باز هم با دلار بالا میرفت؛ در اقتصاد به این اتفاق «تورم انتظاری» میگویند. در جامعهای که تورم روز به روز در حال افزایش است مردم انتظار تورمی بالا دارند. در کشور ما حساسترین مثال برای این موضوع دلار است. این یعنی اگر قیمت دلار افزایش پیدا کند به دلیل تاثیر روانی که دارد تمام کالاها گران میشود. در این شرایط خانوادهها از ترس افزایش قیمت در آینده، مواد مصرفی ماههای آینده خود را خریده و انبار میکنند. به این ترتیب دیگر روند گرانی و تورم روی غلطک میافتد اما این تورم به دلیل اینکه ناشی از یک تقاضای کاذب است باعث افزایش تولید نمیشود. اساسا تورم در صورتی که به دلیل افزایش تقاضا باشد منجر به افزایش تولید میشود اما تورم زاییده افزایش قیمت روانی یا تورم انتظاری منجر به رکود و قفل شدن بازار میشود. البته اقتصاد ایران شرایط ویژهای دارد، برای مثال در صورت افزایش قیمت دلار، ظرفیتها صادراتی کشور روشن میشود. در این شرایط به دلیل اینکه اقتصاد ایران بسترهای صادراتی ندارد قیمت کالاهای داخل کشور گرانتر هم میشود. کاری که رسانهها هفته گذشته شروع کردند و قیمت ارز را بسیار کمتر از قیمت موجود آن در بازارهای آزاد گزارش کردند توانست حداقل تورم انتظاری را مدیریت کند اما باید توجه داشت که این حلوا حلوای ارزانی ارز اگر به حقیقت نپیوندد میتواند موج بیاعتمادی مردم نسبت به رسانهها و بانک مرکزی را ایجاد کند که در این صورت دوباره هدایت روانی بازار در اختیار دشمنان قرار میگیرد.
خریدهای انگیزشی
یکی از اتفاقات مرسومی که زمان اوجگیری قیمت دلار تا 19 هزار تومان رخ داد، خریدهای انگیزشی بود، به این صورت که مردم عادی کوچکترین نقدینگی خود را به انگیزه اینکه ارزش آن بالاتر رود به بازار ارز میآوردند و با وجود اینکه میدانستند قیمت ارز در همان مقطع هم غیرعقلانی است اما باز هم روی آن سرمایهگذاری میکردند. انگیزه اینکه دلار 18 یا 19 هزار تومانی روزی 25 هزار تومان میشود، یکی از اشتباهترین و خانهبراندازترین اتفاقاتی بود که برای سرمایهگذاران بازار ارز رخ داد. از وجوهات مثبت اقدام دولت برای شکستن قیمت ارز را میتوان از بین بردن امنیت سرمایهگذاری در بازار ارز نام برد، البته این موضوع تاکنون در فضای روانی رخ داده است و امیدواریم در روزهای آتی به صورت عملی هم اتفاق بیفتد. دیگر براحتی میتوان گفت اگر روزی دوباره شاخص قیمت ارز سبز شود حداقل مردم عادی به این بازار نمیآیند، زیرا ترس یک شکست ناگهانی دیگر توسط دخالت دولت را دارند. دولت که نشان داده تاثیر بسیار زیادی نمیتواند در بازار ارز ایفا کند باید حداقل تمام تلاش خود را برای بر هم زدن این بازار بسیج کند. از بین بردن حاشیه امن سرمایهگذاری در بازار ارز و حتی در بازارهای دیگری مانند طلا و مسکن میتواند مانع از سرریز شدن نقدینگی بسیار مردم شود.البته باید توجه داشت که بازار سرمایهای منسجم و امن در کنار این بازارها باید به وجود بیاید، چرا که در غیر این صورت همین سرمایههای مردم از کشور خارج میشود. شاید در شرایط کنونی زمان احیای دوباره سپردههای بانکی و انتشار اوراق جدید مشارکت و بازار بورس باشد.