مهدی نوریه: جراحی همیشه رنج و درد فراوان دارد اما زحمت هر جراحی معمولا به ساعات و روزهای ابتدایی آن محدود میشود. روندی که در طرح تحول سلامت که به جراحی بزرگ در نظام سلامت ایران معروف شد، جریان معکوسی را طی کرد. یعنی در روزهای ابتدایی این طرح در سال 93 شاید کمتر کسی فکر میکرد طرح تحول برای ادامه راهش به این حالت احتضار بیفتد که وزیر بهداشت به عنوان مبدع و حامی بزرگ آن هم دستانش را به نشانه تسلیم بالا ببرد. طرحی که امروز پس از گذشت 4 سال نارضایتی وزارت بهداشت به عنوان مجری و پزشکان و مردم را به همراه دارد. به عقیده بعضی تحلیلگران سلامت این طرح کپیبرداری از طرح سلامت اوباما بود اما این روزها نه از اوباما خبری هست و نه از طرح تحول. حفاظت مالی از مردم، ایجاد عدالت در دسترسی به خدمات سلامت و نیز ارتقای کیفیت خدمات 3 رویکرد اصلی این طرح بود. اهداف نهایی طرح تحول سلامت، افزایش پاسخگویی نظام سلامت، کاهش پرداخت مستقیم از جیب مردم، کاهش درصد خانوارهایی که بهخاطر دریافت خدمات سلامت دچار هزینه کمرشکن شدهاند و بهبود پیامدهای بیماران اورژانسی و افزایش زایمان طبیعی اعلام شد.
بستری شدن بیدلیل!
یکی از دلایل اقبال عمومی و رضایت مردم در سالهای ابتدایی اجرای طرح، کاهش پرداخت در بیمارستانهای دولتی بود. هزینههای کمرشکن بویژه درباره هتلینگ حتی در بیمارستانهای دولتی برای عموم مردم رضایتبخش نبود. در واقع وزارت بهداشت با تزریق مالی فراوان به بیمارستانهای دولتی بویژه در کلانشهرها توانست کمرشکن بودن هزینههای بستری را به صورت موقت متوقف کند. شهرنشینان کمتر از 10 درصد و روستانشینان کمتر از 5 درصد هزینهها را پرداخت میکنند. برای مثال یک بیمار روستایی که دلیلی برای بستری شدنش وجود نداشت و باید هزینههای ویزیت سرپایی و اقدامات پاراکلینیک و تهیه دارو را میداد، با کمتر از یک بیستم این هزینهها بستری میشد. دلیل تقاضای بیماران دارای بیمه سلامت اعم از ایرانیان یا شهری- روستایی برای بستری شدن، کاهش تفاوت فاحش هزینههای پرداختی است. هجوم به بیمارستانها و تاکید به بستری شدن، کادر درمان را مجبور یا مجاب میکرد حتی بدون دلیل- اندیکاسیون- تن به بستری شدن بیمار بدهد. تفاوت فاحش قیمتها بویژه در امور پاراکلینیکی مانند سونوگرافی و «امآرآی» حجم بستری شدنها را افزایش داد. وزارت بهداشت توانست در سالهای ابتدای طرح این موضوع را با حمایت مالی جبران کند اما دلایل مختلفی از جمله عدم پرداخت به موقع و فرسایش لوازم و تجهیزات پاراکلینیکی این بسته را ناکام گذاشت.
پزشکان فراری یا ماندگار؟
ماندگار و مقیم نشدن پزشکان اعم از عمومی و متخصص در مناطق محروم یکی از مشکلات همیشگی نظام سلامت است. طرح تحول سلامت سعی کرد با افزایش حقوق و کارانه پزشکان در مناطق محروم آنها را به ادامه خدمت در این مناطق تشویق کند. مانند سایر بستههای طرح تحول این بسته نیز حداقل در 2 سال ابتدایی موفقیتآمیز بود. افزایش درآمد پزشکان در مناطق محروم که به ضریب محرومیت وابستگی داشت، دلیلی محکم برای تمایل تعداد زیادی از جامعه درمانگر برای حضور در مناطق روستایی و کمتر برخوردار شد اما مانند سایر بستههایی که بار مالی زیادی داشتند، وزارت بهداشت شاید به دلیل بدعهدی بیمهها در پرداخت نتوانست پزشکان را همچنان برای ادامه کار در این مناطق مجاب کند. تاخیرهای بیش از حد در پرداخت و مهیا نبودن زیرساختهای لازم درمانی، اشتیاق پزشکان برای ماندگاری در مناطق محروم را به ناامیدی کشاند. از سویی محدودیتها برای این پزشکان در فعالیتهای درمانی خصوصی نیز روند مهاجرت به مناطق محروم را به ماندگاری در کلانشهرها تبدیل کرد. از سوی دیگر بسته حمایتی پزشکان مقیم که در طرح تحول پیشبینی شده بود نیز به دلایلی بویژه تعویق زیاد در پرداخت حقوق و کارانه مختل شد.
پول طرح تحول خرج رنگ و نقاشی
هتلینگ یکی از گرانترین و سرسامآورترین هزینههای درمانی است که به بیمار تحمیل میشود. شاید تفاوت کیفیت هتلینگ و ارائه خدمات به بیماران بستری در بیمارستانهای خصوصی و دولتی دلیلی بود که با وجود فاصله قیمت چندده میلیونی، مردم به سمت بیمارستانهای خصوصی سوق داده میشدند. طرح تحول سعی کرد با بهبود زیرساختهای بیمارستانی این تفاوت کیفیت و قیمت را به نفع مردم تغییر دهد اما شاید خطای بزرگی که درباره اجرای این بسته رخ داد هدایت بودجههای کلان به سمت بیمارستانهای بزرگ دولتی در کلانشهرها بود. در همان روزهای ابتدایی طرح بیمارستانهای دولتی که به جنرال یا سانتر معروف هستند اقدام به بازسازیهای گسترده کردند. قرار بود بودجه طرح تحول به سمت مناطق محروم هدایت شود اما خرج رنگ و نقاشی بیمارستانهای شهر تهران شد.
سزارینهای بیشتر و فراموشی صعبالعلاجها
صف سزارینها در تاریخ 7/7/97 شاید به باور خیلیها از رفتار عجیب مردم نشأت میگیرد اما نگاه به طرح تحول نشان میدهد ناکامی بزرگ وزارت بهداشت در بسته ترویج زایمان طبیعی فراموش شده و این واکنش سزارینی مردم است. همکاری نکردن متخصصهای زنان و زایمان درباره ترویج زایمان طبیعی و فرهنگسازی نکردن میان مردم دلیلی شده است تا همچنان سزارین با عوارض زیادی که دارد محبوبیت خاصی میان مادران باردار داشته باشد. از سوی دیگر بسته حفاظت مالی از بیماران صعبالعلاج، خاص و نیازمند که در طرح تحول سلامت پیشبینی شده بود با اظهارات نسنجیده وزیر بهداشت درباره اختصاص بودجه میلیاردی رسما پایانی قبل از آغاز برای این بخش از طرح تحول بود. در واقع وزارت بهداشت برای 2 بسته فوقالذکر تلاش کرد مسیری را راه بیندازد ولی در جا انداختن موضوع آنقدر دچار وخامت مالی شد که نتوانست موضوع را تثبیت کند. بستههای دیگر طرح تحول سلامت نیز عاقبت خوشایندی نداشتند، چرا که قرار بود وزارت بهداشت در دوران پیش و پس از برجام نماد داخلی از روند مذاکرات سیاست خارجی باشد اما واقعیت اینگونه بود که اگر در حوزه سیاست بینالملل دولت یازدهم و دوازدهم موفق بوده است، در حوزه سلامت نیز میتوان این دولت را موفق دانست!
طرح تحول در ICU
بعد از 4 سال اجرای طرح تحول سلامت امروز بر مردم و جامعه درمانی و حتی مسؤولان، خسارتهای سنگین طرح تحول واضح و مبرهن شده است. اگرچه اهالی ساختمان وزارت بهداشت اعتقاد دارند بیمهها کمر طرح تحول را شکستند ولی باید قبول کرد مثل تمام نمونههای صرفا کپی و تکرار از مدلهای غربی طرح تحول نیز به همان عاقبت مبتلا میشود. چاه ویل طرح تحول سلامت با حجم بالایی از بدهیها به شرکتهای دارویی و کادر درمان بر فرض رفع تمام تحریمها و دلار 4200 تومانی و هر پیشفرض مثبت دیگری پر نمیشود. در این میان بازگشت به گذشته را میتوان در آزادسازی داروهای رایج و پرکاربرد و مهاجرت کادردرمان اعم از پزشک و پرستار به خارج از کشور مشاهده کرد. حالا طرح تحول مانند بیماری مرگ مغزی است که هر روز منتظر رضایتنامه قاضیزادههاشمی و دولت برای اهدای اعضایش به بخشهای خصوصی است. روند واگذاری بخشهای سرپایی بیمارستانهای دولتی به بخش خصوصی شاهد این مدعا است که طرح تحول سلامت که با شعار عدالت درمانی وارد عرصه شد دیگر نای ادامه مسیر را ندارد؛ مسیری که قربانی تفکر خصوصینگر وزیر بهداشت شد و از سویی بر خلاف بدیهیترین مبانی علم پزشکی در جهان درمان بر پیشگیری اولویت داده شد. از صدر تا ذیل طرح تحول سلامت بر خلاف ابلاغیههای بالادستی درمان اولویت دارد حال آنکه اگر همین هزینههای هنگفت صرف آموزش بهداشت به مردم میشد شاید مجبور نبودیم سرازیر شدن حجم زیادی از پول را به سمت بیمارستانهای تخصصی و فوقتخصصی مشاهده کنیم. اگر سال 93 کنار وزارت بهداشت، هیاتی متشکل از بیمهها و سازمانهای حمایتی و نهادهای نظارتی، با هدف نظارت بر حسن اجرای طرح تحول سلامت تشکیل میشد، اینگونه وزیر و وکیل و مردم بر بالین طرح تحول سلامت نگران ساعت فوت آن نبودند.