printlogo


کد خبر: 199913تاریخ: 1397/7/18 00:00
مجلس فقط بهارستان نیست

حسین قدیانی: در این عصر دلتنگی‌ها، چه بسیار است مظاهر امید؛ آنجا که مداحی و سینه‌زنی جماعتی از جوانان بحرینی را می‌بینی به زبان فارسی! و می‌بینی آن همه شور و شعور عاشورایی را تقدیم کرده‌اند به شهید سرجدای وطن؛ محسن حججی! من که راستش با مشاهده هیات پرهیبت‌شان بغض کردم و مدام با خود زمزمه می‌کردم: «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش»! شاهک خائن نبود، ما الان به همان راحتی که زنجان و ماسوله می‌رویم، می‌رفتیم بحرین! این «ما» که نوشتم، طبق نقشه جغرافیا تا همین حدود 50 سال پیش، شامل بحرین هم می‌شد! زمانی که آنها از ما بودند و ما از آنها! زمانی که هنوز شوم‌ترین خط‌کش این قرن، بحرین کبری را از ایران زیبا جدا نکرده بود! جوان بحرینی اما «اصل خویش» را فراموش نکرده! نه‌تنها در ظاهر و باطن بر شیعگی خود افزوده که برای سرور و سالار شهیدان با همان زبان مادری اقامه عزا می‌کند! و هیچ هم غافل از اخبار سرزمین پدری نیست! و همان عشق را که ما داریم، او هم دارد به شهدای مقدس سپاه قدس! اینکه ما آن گور به گوری را لعنت می‌کنیم، لعنی تنها از سر احساس نیست! و به شهادت همین متن، اتکا به منطق دارد! واقعا چرا و به چه دلیل، تن به این خفت داد که بحرین از ایران جدا شود؟! مگر بحرین هم مثل خرمشهر و آبادان و قشم و هرمز پاره‌ای از تن وطن نبود؟! و پاره تن ما نبود؟! سلام و درود و رحمت و لطف خدا بر شهیدان که قطره قطره خون پاک‌شان، محافظ ذره ذره خاک ایران عزیز شد!  روضه بحرین، آنجا گریه‌دارتر می‌شود که از یاد نبریم اکثریت بحرینی‌ها «شیعه علی» و «محب فاطمه» هستند لیکن به واسطه شاهکار اعلیحضرت(!) موطن گرامی‌شان افتاد دست نوچه‌های سعودی! واقعا لعنت خدا بر سران وطن‌فروش رژیم عاری از مهر که سایه شلاق آل‌خلیفه هم‌پیمان با آل‌سعود را قریب نیم‌قرن است بر سر مرد و زن بحرینی بلند کرده! همان مردی که به گواهی تاریخ، برادر ماست و همان زنی که مستند به نقش و نگار دیروز، خواهر ما! دین‌شان اسلام و مذهب‌شان غالبا تشیع و «حب وطن» را ببین که نوحه فارسی خود را هم تقدیم می‌کنند به لاله سربلند ایرانی! گویی در پی «روزگار وصل خویش» می‌گردند! بله! شاهک غربزده بی‌وجود، تن به آن جدایی دردناک داد لیکن هرگز فکر نمی‌کرد و هرگز هیچ سلطنت‌طلبی فکر نمی‌کرد که نیم‌قرن بعد از آن فراق، این باشد محتوای مجلس جوانان غیور بحرینی! بروید حتما تماشا کنید خیمه و خیام‌شان را، بلکه متوجه محاسن فضای مجازی هم شدید! پس فقط آن مجلسی را نبینید که در بهارستان است! به لطف «انقلاب اسلامی» و مهم‌‌ترین ثمره‌اش یعنی «جمهوری اسلامی» در جای‌جای منطقه مقاومت، پر است از مجالسی شبیه مجلس جوانان بحرینی که دل بدهند به شهید ایرانی! به پاسدار ایرانی! به مدافع حرم ایرانی! مجالسی که با شهدای جهاد با تروریست‌ها، فراتر از مؤانست لفظی، دیدنی‌ترین «تراکنش معنوی» را دارند!  و من این را به کوری چشم دشمن و دشمن‌دوستان می‌نویسم؛ گذشت دوره‌ای که دست شهدای ما بسته بود! خدا به واسطه شهادت، دست شهدای ما را چنان باز کرده که شهید احمد کاظمی خودش را در دل جوانی از نسل نو به نام محسن حججی جاودانه کند و آن دم که همین جوان رعنای دهه هفتادی هم از باده شهادت بنوشد و در راه محبوب، دست از سر و جان بشوید، بشود مراد عاشوراییان بحرین! و مگر الان ما می‌توانیم ادعا کنیم که قاسم سلیمانی فقط برای ما ایرانی‌ها «قهرمان» است؟! و مگر نه آنکه ما نیز و عراقی‌ها نیز و سوری‌ها نیز و یمنی‌ها نیز و فلسطینی‌ها نیز و اساسا همه احرار عالم، مثل لبنانی‌ها عشق می‌ورزند به شهیدان مغنیه؟! خیال بعضی مجالس و روسای‌شان، ولو آنکه در ایران باشند، تخت! کوبیده شده به محکمی هرچه تمام‌تر پرچم شهدای مقاومت در دل آزادگان عالم! دهه 40 با نامه، دهه 50 با نوار کاست، دهه 60 و 70 با ویدئوهای روایت فتح و دهه‌های معاصرتر هم با روش‌هایی که بلدیم و خوب هم بلدیم، اپوزیسیون استکبار جهانی بودیم، هستیم و باقی خواهیم ماند! وقتی خون شهدای کربلای 5، راه کربلا را باز کرده و وقتی در نبود معنی‌دار پترائوس و عمر سلیمان، پای حاج‌قاسم به بین‌الحرمین و بین‌النهرین رسیده، خنده‌دار است اگر توهم بزنند بعضی‌ها که مصوبات‌شان قادر است دست شیربچه‌های عباس‌بن‌علی علیه‌السلام را ببندد! نه! عقاب، کفتر کاکل به سر نیست که تو بتوانی با فلان قید بهمان کنوانسیون، سقف پرواز برایش معین کنی! عقاب پرواز می‌کند به سوی هر آسمانی که خدا بخواهد! و خون شهدا، با وجود این «خدا» حقا که چه پاسدار خوبی دارد! بروم سر اصل مطلب! همه حرف بعضی از این کنوانسیون‌های غربی این است که بر لب علمدار شرق ابوالخصیب، خشک شود گل لبخند! و حاج حسین خرازی بمیرد اما خدا پرچم آن خنده‌های محجوب را در غرب منطقه داد دست حاج حسین دیگری، حاج حسین همدانی! زیاد که زور بزنی دست کربلای پنجمی‌ها را ببندی، خداوند پای‌شان را به صحن و سرای اباعبدالله باز می‌کند! چشم ما به جمال کربلا روشن شد؛ به جمال قدس هم روشن می‌شود به اذن الهی! یک کنوانسیون هم زمان فرعون به تصویب رسید! تا چند صباح، هر نوزاد پسری به قتل برسد! اتفاقا تصویب هم شد! اما نظرت چیست خدا، نوزادی به نام «موسی» را عدل در کاخ فرعون بزرگ کند؟! در دید خداوند منان، فرعون، نه یک پادشاه بزرگ، که یک حمال بزرگ است! لذا عشق است مصوبات الهی! و کنوانسیون‌های خدایی! بشارت باد بر سردار حاج احمد متوسلیان، اهتزاز این همه پرچم اسلام در جای‌جای افق! روزی افق کربلا! روزی افق بحرین! دقیقا هم بحرین! همان جزیره دنج که شاه نمی‌خواست جزو ایران باشد، جوانان دلاورش مجلس روضه‌شان را به نام نامی شهید مدافع حرم ثبت می‌کنند! همان محسن حججی که با هیچ مصوبه‌ای در هیچ مجلسی نمی‌توان برد نگاه نافذش را محدود کرد! همان محسن حججی که سمبل جنگ با تروریست‌ها و تکفیری‌هاست! غرب و غربزده‌ها از حرامیان حمایت نکنند؛ آموختن معایب ترور و تروریسم به جوانان این مرز و بوم، پیشکش! در خاطرات یکی از این شهدای مدافع حریم امن و امان کشور می‌خواندم که هنگام آخرین اعزام، چند تومانی پول توجیبی می‌دهد به دختربچه خردسالش! دختر اما این پول را برمی‌گرداند به پدر: «بابا جانم! شنیدم جنگ با داعش خیلی سخت است! هر وقت خسته شدی و گرسنه‌ شدی، برو با این پول، از آن بستنی‌ها بخر که همیشه برایم می‌خریدی!» این هم تراکنش مالی بچه‌های سپاه قدس! مایی که برای جنگ با اشرار منطقه، پول خرج می‌کنیم، جان می‌دهیم و سر می‌بازیم، شگفتا! باید شاهد ذره‌بین حامیان حرامیان باشیم روی تراکنش‌های مالی خودمان! آیا با این مصوبه مسخره‌تان، حیا نکردید از آه این دختر بچه؟! سلمنا! گاهی زحمت ما را مضاعف می‌کنید لیکن امید را نمی‌توانید هرگز از ما بگیرید! ما نهنگانیم! ما عقابانیم! ما شیرانیم! هیهات! هیچ کس روایت فتح ما را نمی‌تواند متوقف کند! نگاه ما به مجالس «روایت فتح» است؛ به جای جای این منطقه مملو از مقاومت، نه مجلس «روایت فتف»! و قدر مسلم، تاریخ نخواهد بخشید بی‌وفایی کسانی که حامیان امثال آل‌سعود را می‌خواهند مراقب راستی و درستی راه و روش پاسداران این مرز و بوم کنند که علی‌الدوام سینه‌شان سپر بوده در برابر تکفیری‌ها! آن هم آل‌سعودی که لابد با خبرید از جدیدترین جنایتش که چه بلایی آورد بر سر روزنامه‌نگار منتقد! طرفه حکایت اینجاست که هیچ صدای درخور و شایسته‌ای هم از نامردان قبیله FATF بلند نشد! در قبال قطعه‌قطعه کردن پیکر یک قلم به دست، توسط رژیم آل‌سعود، اینچنین ساکت و اما خواهان شفاف‌شدن فیش حقوقی 2 میلیونی پاسدار سپاه قدس!‌ و پول توجیبی دختربچه‌اش! نوشتم همان اول متن! عصر، عصر دل‌تنگی‌هاست! به وکلای بعضی مجالس، نگاه می‌کنیم و بیش از پیش دل‌مان تنگ می‌شود برای شهید عبدالحمید دیالمه! نماینده مجلسی که در مشهد، شاگرد درس حضرت آقا بود! لیکن مگر همین جوانان بحرینی که شرح مجلس‌شان رفت، شاگرد مکتب سراسر درس ولایت‌فقیه نیستند؟! آری! عصر، عصر دلتنگی‌هاست اما ما مجلس بدتر از بعضی مجالس کذا را هم دیده‌ایم! روزگاری بود که حزب‌الله فقط چند تا بلندگو داشت که پرسروصداترین‌شان هم انصافا همان بلندگوی درب و داغان حاج‌بخشی بود! پیرمردی که جوان نگه داشته بود غرور مقدسش را و یک‌تنه تمام مجلس ششم را حریف بود! آن روزها ما حتی در خواب هم زیارت اربعین را آن هم با این شکوه و عظمت نمی‌دیدیم! «حاج بخشی» نیست اما «حزب‌الله» زنده است! «آوینی» نیست اما «روایت فتح» زنده است! «خرازی» نیست اما تبسم هر بسیجی، یادآور همان لبخندهای علمدار شرق ابوالخصیب است! و این «نیست» هم که می‌نویسم، اشاره به سوی کم ‌چشم حقیر دارد و الا از «شهید» زنده‌تر و حی و حاضرتر هم مگر داریم؟! مغموم نباشید راهیان نور دوکوهه! ما را همان خدایی، یار و یاور است که روزگار جنگ هم پدران‌مان‌ را از دل زحمت نامردان و نااهلان و نامحرمان، پیروز و سربلند بیرون آورد! غرب و غربزده‌ها صدالبته می‌توانند مصوبه بگذارند که چرا نام عملیات آزادسازی خرمشهر «الی بیت‌المقدس» بود! چرا؟! چون که خدا خواسته بود! و خدا خواسته است غلبه نهایی از آن «حزب‌الله» باشد! ما به افق کربلا، نماز خواندیم و به افق قدس هم خواهیم خواند ان‌شاءالله! دوکوهه‌ای‌ها! مغموم نباشید و ناظر بر مجالس سرشار از مقاومت و حریت و ایستادگی در جای‌جای منطقه بلند بگویید: «ماشاءالله حزب‌الله»! راستی! تا یادم نرفته بنویسم که شهید مدافع حرم، وقتی پیکرش پیدا شد در جیب پیراهنش یک اسکناس 5 هزار تومانی بود با چند قطره خون! نگو تیر خورده بود به قلبش! بفرما آقای رئیس! این هم از شفافیت تراکنش‌ مالی سپاه! به اطلاع حامیان حرامیان برسانید، یک وقت مبادا بهانه پیدا کنند علیه ما! خوب پس دادید جواب محبت پاسدارانی را که در همین بهارستان سینه سپر کردند برای حفظ جان شما و امثال شما! اما نه! مجلس ما که فقط در بهارستان نیست! نماینده دارد انقلاب اسلامی در بحرین، درست مثل دیالمه! و نماینده دارد انقلاب اسلامی در یمن، از نسل اویس قرنی! هان ای مخاطب! با تو هستم! بگو: «ماشاءالله، حزب‌الله»! آری! تاسیس شد آن «هسته‌های مقاومت جهانی» که روزی آرزوی حضرت روح‌الله بود! القصه! دیشب دخترک خواب بابا را دیده که او را در مسجدالاقصی، قلم دوش کرده و مدام می‌چرخاند: «نوایی نوایی نوایی نوایی، الهی ور افتد نشان جدایی»! بس کنم! دلم گریه می‌خواهد! قلمم اشک‌هایش را ریخت! اینک نوبت باز شدن بغض گلوست: «به دنبال محمل، چنان زار گریم که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند...»!


Page Generated in 0/0081 sec